دسته بندی | فایل های گرافیکی |
فرمت فایل | rar |
حجم فایل | 6643 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
این پوشه مجموعه ای 9 عکسه از تصویرهایی تأمل برانگیز و الهام بخش برای رشته های مدیریتی است. گرافیست ها و طراحان و علاقه مندان عزیز می توانند این تصویرها را در وبسایت یا شبکه های اجتماعی و در کل در فضای مجازی به کار گیرند. در ضمن، هر 9 عکس در تصویر مرتبط با فایل آمده است تا خریدار عزیز پیش از خرید از محتوای تصویرها باخبر شود.
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 684 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مقدمه:
فایل گرافیکی ساختاری است که داده های گرافیکی در انواع مختلف درآن گردآوری می شوند.
معمولا برنامه گرافیکی مهم قادر به تولید و ذخیره سازی تعدادی از فایل های گرافیکی می باشند حتی ساده ترین محیط
های ویزایش متنی نیز با استفاده ازکاراکترهای اسکی قادر به تولید فایل های با رنگها و طرح های ساده هستند.
فایل های گرافیکی یکی از مهمترین مکانیزم های ارتباطی برای مبادله داده های تصویری میان نرم افزار و سخت افزار
می باشند .
به نمایش تصویری یک شئ خیالی یا حقیقی که برای نمایش چاپگر،رسام ،فیلم یا نوار ویدیوئی ... ارائه می شود
گرافیک کامپیوتری گویند.
داده های گرافیکی در واقع خروجی مجازی یک برنامه هستند که به واسطه آنها میتوان حالت نمایشی یک کار هنری را
ایجاد کرد.
انواع گرافیک
فایل های گرافیکی
فایل های نقش بیتی
فایل های برداری
فایل های متا فایل
فایل های صحنه
فایل های انیمیشن
فایل های چند رسانه
فایل های فرا متن
فایل های فرا رسانه
فایل های سه بعدی
فایل های:VRML
عناصریک فایل
انواع رنگ
فایل های گرافیکی:
تعریف:فایل های گرافیکی فایل هایی هستند که هر نوع دلخواه از داده های گرافیکی پایدار را در خود ذخیره کرده و برای شکل دهی به داده ها ونمایش آنها مورد استفاده قرار میگیرند.
فایل های نقش بیتی:
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 545 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
مقدمهای بر یک مقدمه
فکر میکنم آنچه مناسب مقدمه است، این است که ببینیمسؤال «گرافیک چیست؟» برای ما چه اهمیتی دارد؟ و دانستن چیستی گرافیک چه ضرورتیدارد؟ ظاهراً ما با این هنر به راحتی تعامل و ارتباط داریم، لذا در ابتدا نیاز بهاین پرسش چندان احساس نمیشود.
اینکه باید بدانیم گرافیک چیست معقول ومنطقی به نظر میرسد ولی دو نکته باعث تشکیک در این "باید" میشود: اول اینکهاساسا گرافیک یک پدیدهی نامکشوف و تازه نیست که چیزی دربارهاش ندانیم و حالابخواهیم از صفر شروع کنیم و با آن سر و کار پیدا کنیم. ما به کارش گرفتهایم و بهعنوان هنرمند و گرافیست با آن خو کردهایم؛ پس چهگونه از چیزی سؤال میکنیم که باآن خو داریم؟
دوم آنکه بعضی خرده میگیرند که چه ضرورتی دارد وقت خود را دراین بحث انتزاعی تلف کنیم و بهتر است سعی خود را بر مهارت در تکنیک و گسترش توانکاربری معطوف کنیم. به عبارتی این گروه قائلاند که ما نیازی به این بحث نداریم، هماز آن جهت که شناخت اجمالی -چندان که رفع نیاز کند- داریم و هم به این دلیل که «کسبمهارت» و «پرورش خلاقیت» مهمتر است و باید همّمان برای ایندو مصروفشود.
اما بنده معتقدم که خیر؛ گرافیک را آنگونه که باید نشناختهایم؛ درواقع شناخت اجمالی، ما را از شناخت تفصیلی و کامل، بینیاز نکرده است. همچنینمهارت و شناخت و تسلط بر تکنیکهای گرافیک، به معنی تسلط و اشراف بر گرافیک نیست. ارجحیت دومی بر اولی از آنروست که گرافیک به مقصودی بهوجود آمده است؛ یعنی بهعنوان یک قالب هنری نیامده که یک قالب هنری باشد. گرافیک بر نیاز دیگری، نازلتر ازاحساس زیبادوستی پا گرفته؛ گرافیک وجود ندارد همچنان که نقاشی وجود دارد، همچنانکه معماری وجود دارد و همچنان که سینما وجود دارد. البته همهی اینها هم مقصودیدارند اما هرکدام به خودی خود، یک هنر مستقل و اصیلاند ولی گرافیک چنین نیست. وجودگرافیک تابع وجود نیازهای اقتصادی و سیاسی و... است و بدون نیازهای جاری اجتماع –فارغ از اساسی و کاذب بودن نیازها- اصالت ندارد (در حال حاضر مهم نیست که این یکحُسن است یا یک عارضه. و بحثش را به بعد وامیگذاریم). مسأله آن است که این هنر،همچون راه گشودهایست که واردش شدهایم اما از جهت و انتهایش خبر نداریم و حتانمیدانیم گامبرداشتن در آن چهقدر برایمان ضروری و حیاتی است. فقط میدانیم کهوضع، هر چه کنیم تابع کسانی همه در آن وارد شدهاند و ما هم باید وارد شویم! در اینهستیم که پیشتر این راه را گشودهاند و در آن بسیار جلوتر از ما هستند.
فهمچیستی گرافیک این امکان را به ما میدهد که به اراده و خواست خود و بر اساس نیازهاو اقتضائات فرهنگی خود، مقصود جدیدی برایش تعریف کنیم و به یُمن آن، از حصار تقلیدو تکرار، رها شویم و گرافیک را آنگونه که اصیل و منحصربهفرد باشد صاحب شویم؛اکنون ما گرافیک را مصرفکنندهای بیش نیستیم. این مصرفزدهگی نه در گرافیک که درهمه چیز -از جمله علم- به این صورت است که پایمان را جای پای غرب میگذاریم و بههیچ چیز دیگری فکر نمیکنیم. با این شیوه، هزارسال هم که بگذرد ما در علم و هنرپیشرو و مبتکر نخواهیم بود. در یک کلام، تولید –مانند تولید علم- تنها با استقلالاز غرب محقق خواهد شد نه با تبعیت بیمحابا از راه او و این غیر از انکار ومقابلهی با غرب است. میشود گفت این فهم، میزان اختیار و حق انتخاب ما را ارتقامیدهد؛ مضاف آنکه این انتخاب از جهت منطق، در شرایطی درست و عادلانه صورتمیپذیرد.
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
آشنایی با ارتباط تصویری (گرافیک)
ارتباط تصویری (گرافیک) شیوه انتقال و ارائه اطلاعات به صورت تصویری است. خطوط و منحنی ها، الگوها و شکلها، همگی می توانند بیانگر مفهوم خاصی باشند که هر بیننده ای بتواند آنها را درک کند.
انسان هزاران سال است که از روشهای ارتباط تصویری بهره می برد. تمدن های کهن، همچون مصری ها، برای ضبط و نمایش وقایع و اطلاعات مهم از تصاویر ساده ای استفاده می کردند. این تصاویر یا بر روی دیوارها ناقشی می شد و یا بر روی سنگ، چوب یا سفال نقش می شدند و هر یک از تصاویر نمایانگر یک چیز یا ایده متفاوت بود.
برای مثال، نقش می توانست نمایانگر خورشید باشد. این نقش کاملا شبیه به خورشید است و به چیز دیگری شباهت ندارد. یا نقش می توانست نشانگر قایق باشد. چون بسیار شبیه به قایق است.
با وجود این، مفاهیم پیچیده تر را نیز می شد با استفاده از همین تصاویر ساده ارائه کرد. مثلا قایقی با بادبان مواج می توانست نمایانگر مفهوم باد باشد.
بدیهی است که ترسیم باد بسیار دشوار است، اما می توان برخی از جلوه های آن را نمایش داد.
بتدریج مصریها و دیگر تمدنها، این شیوه را بسط و گسترش دادند، تا آنکه هر شکل یا نقشی نمایانگر یک صدای منفرد بود. برای مثال این نقش نمایانگر صدای ن، نمایانگر صدای ک، نمایانگر صدای س و نمایانگر صدای ت بود. آنگاه ترکیب اصواتی نظیر این می توانست کلمه گفتاری را به صورت تصویری نمایش دهد و تعداد بیشتری از مفاهیم را انتقال دهد.
همین حروف چاپی که در حال مطالعه آن هستید، خود شکل تکامل یافته ای از همان کلمات اولیه هستند. هر کلمه ای یک مفهوم مشخص دارد. این کلمات را می توان به شکل چاپی یا نوشته، خواند و یا به شکل گفتار، شنید. حروفی که کلمات چاپی را شکل می دهند، صرفا شکلهایی هستند که نمایانگر اصوات در گرفتارند.
با این حال، حیطه ارتباط تصویری فراتر از محدوده کلمات است. ترسیمات فرنی و معماری، نماهای پرسپکتیو و تصویری، نمادها و نشانه ها، و نمودارهای جریان کار همگی قادرند اطلاعاتی را ارائه دهند که از عهده کلمات به تنهایی، خارج است. از این رو زبان ارتباط تصویری، یک زبان ترسیمی است که مانند یک شیوه ارتباطی کاملا مستقل، بکار گرفته می شود.
طراحی دست آزاد
این شیوه، نخستین شیوه ارتباط تصویری بود. در درون غارهایی در جنوب اروپا، انسان پیش از تاریخ بسیاری از فعالیت ها و رویدادهای مهم زندگی اش را مانند گشتن حیوانات برای تهیه آذوقه، به صورت ترسیمات تصویری بر دیوارهای غار نقش کرده است. (شکل 8 یک نقش باستانی مربوط به 000/20 سال پیش است که در غاری تصویر شده و گویای واقعه ای است که طی یکی از همین شکارها رخ داده است. این تصویر گاو زخم خورده ای را نشان می دهد که به سوی یک شکارچی برگشته و وی را از پای در می آورد. (شکل 9) برخی از نشانه های ترسیمی را نشان می دهد که به طور گسترده در حدود 7000 سال پیش، قبل از آنکه خط ابداع شود، بکار می رفته است.
ترسیمات ارتباطات تصویری باید ساده و گویا باشند همانگونه که فهم اطلاعات نوشتاری می تواند با کاربرد کلمات پیچیده و بیش از حد بلند، با مشکل مواجه شود، درک ترسیمات ارتباطات تصویری نیز ممکن است با انباشتن بیش از حد اطلاعات و در نتیجه پیچیده شدن ترسیمات، با اشکال مواجه شود. از این رو شیوه های ترسیم در ارتباط تصویری بنا به ماهیت ضروری آنها، باید تا حد امکان ساده و گویا بوده و مطابق با معیارهای زیر باشد.
1- طرح ها و نشانه ها باید واضح و قابل درک باشند.
2- باید اطلاعات یا مفاهیم را به آسانی انتقال دهند.
استفاده از رنگ یا برخی شکلها می تواند نحوه ارائه اطلاعات را گویاتر کند، اما کاربرد نابجا یا بیش از حد رنگ موجب آشفتگی و اشتباه می شود. از سوی دیگر ارائه نامناسب مطالب صحیح نیز می تواند موجب از بین رفتن دقت و اعتبار آن مطالب شود.
نشانه تصویری
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
واژه گرافیک را در ایران " ارتباط تصویری " نام نهاده اند گرافیک یا " ارتباط تصویری " از قدمتی بس دراز برخوردار است .
انسان های اولیه برای تهیه غذا نقش حیوانات را بر روی زمین یا دیواره غارها می کشیدند زیرا از آن نوعی برداشت گرافیکی داشتند به این معنا که مطلب را فورا ً و براساس نشانه و اشاره می فهمیدند و با تکیه بر آن نیز عمل می کردند هنر گرافیک به مفهوم مدرن آن از عمر چندانی برخوردار نیست .
در آغاز تاریخ گرافیک اروپا – خوبست بدانیم که واژه گرافیک از لغت یونانی گرافئین گرفته شده که در اصل به معنای خراشیدن ، تراش دادن و نوشتن بوده است – حکاکی روی چوب و قلمزنی روی مس را می توان دید .
اینگونه تکنیک چاپ و همچنین آماده سازی مواد و فرم چاپی ، شرایط نشر را هم ایجاد می نمود حکاکی روی چوب از اوایل قرن چهاردهم میلادی برای چاپ شمار محدودی از آنچه که می خواستند مناسب بود چرا که فرم چوبین را می توانستند در صورت لزوم به کناری نهاده و فرم دیگری را بکار گیرند به دلیل آنکه چوب به وفور در دسترس بود و کار یا آنهم نسبتا ً آسان همزمان با رواج کاغذ ، امر تکثیر هم سرعت بیشتری گرفت تصویر و خط را از طریق قالب های چوبی بدست می آوردند با بهره گیری از کنده کاریهای ظریف بر روی لوحه های نرم چوبین ، نقاشی های رنگینی را تدارک می دیدند ( ورقهای بازی ، هجو نامه ) از سال 1430 میلادی با استفاده از صفحه های خط – تصویری چاپی ( کنده کاری روی چوب ) ، کتاب هائی نیز به وجود آمد .
پس از اختراع چاپ با حروف متحرک ، توسط یوهانس گوتنبرگ آلمانی ، حکاکی چوبین به عنوان عاملی برای تصویر سازی کتب بکار می رفت .
Johannes,Gutenberg : مخترع چاپ ( Typographie = هنر یا صنعت چاپگری کتاب ) ، بین سالهای 1394 و 1399 میلادی در شهر مانیتس ( شهری در کرانه رود بزرگ راین ، آلمان ) متولد شد و در سال 1468 در همانجا در گذشت او احتمالا ً در سال 1428 میلادی از آن شهر تبعید گردید گوتنبرگ بسال 1434 تا 1444 در شهر اشتراسبورگ ( استراسبورگ ) سرگرم اختراع خویش بوده است وی در سال 1444 یا 1445 به شهر مانیتس بازگشته و نخستین کارگاه چوب خود را سرو سامان داد و با شخصی به نام یوهانس فوست شرکتی را تأسیس کرد .
با حضور فعال آلبرشت دورد ، این تکنیک اوج گرفت که بدنبال او (کراناخ : نقاش و گرافیست آلمانی )،( بورکمایر : نقاش ، حکاک و طراح آلمانی )،( بالدونگ ملقب به Grien : نقاش و طراح آلمانی )،( آلتدوژفر : نقاش و گرافیست آلمانی) ،( هوبر : نقاش و گرافیست اتریشی )،(هولباین : نقاش ، گرافیست و حکاک آلمانی) نیز در شکوفائی آن سهم بسزائی داشتند .
Albercht , Durer ( 1528-1471) : نقاش و گرافیست مشهور آلمانی و یکی از زمینه سازان رنسانس ؛ او پس از سفر به فرانسه و سوییس به ایتالیا رفت و با تأثیرپذیری از شون گاور و مانتنا : نقاش و قلمزن آلمانی ، Andrea,Mantena : نقاش و قلمزن ایتالیایی ) با شور و هیجان به حکاکی روی چوب پرداخت و در حوزه های گوناگون آثار بسیاری از خود بر جا گذارد .
(Hans,Holbein 1553-1485 ، نابترین منادی رنسانس شمالی وخالق فرمهای غالبا ً مذهبی ، کنده کاریهای روی چوب او هنر گرافیک را با زیاتی نافذ به اوج رسانید .
به موازات چاپ سیاه ، در شهر ونیز فرم برجسته " برش سفید " هم به وجود آمد لوکاس کراناخ و اوگوداکارپی کنده کاری روی چوب را به برش سایه روشن تکامل بخشیدند در عصر روشنگری ( قرن 17 و 18 میلادی ) بی تردید آگاهی های اجتماعی هم در رشد و نمو هنر سهم فراوان داشته اند در اواخر قرن 16 علاقه هنرمندان آشکارا افت داشت اما پس از آن تکلیف جدیدی مرتبط با تصاویر مردمی نیز ایجاد گردید .
برخلاف حکاکی چوب که مجری آن نامشخص باقی می ماند وضع حکاکی روی مس از همان آغاز به گونه ای دیگر بود چون از نیمه نخست قرن 15 هنر بود جزئی از صنعت زرگری بشمار می رفت استادان ماهر در این راستا ( ساخت ورقهای بازی و غیره ) تکنیکی را تکامل بخشیدند که با حضور شون گاور نخستین اوج خود را نیز تجربه کرد.
دورر جوان هم به این جریان پیوست و با همکاری هنرمندان سایر کشورها ( از ایتالیا : رایموندی ، از هلند : لوکاس فان لایدن) توانستند به این هنر اعتیادی بین المللی بدهند .
لوحه حساس مس در ارتباط با چاپ و همچنین شمار محدود تکثیر ، به عنوان یک تکنیک گرانبها باقی ماند در روند قرن 16 حکاکی مس هم اهمیت خود را تا حدود زیادی از دست داد و سرانجام با روش خراش روی مس از میان رفت .
خراش روی مس با کاربر روی آهن شروع شد حلبی سازها با چنین شیوه ای زره ها و اسلحه ها را تزئین می کردند هوپفر از اهالی آگسبورگ بایرن نخستین کسی بود که به اینگونه چاپ های زینتی دست یابید .
(D.Hopfer) : ازآلبرشت دورر هم چنین تجربه های میان سالهای 1515 تا 1518 دیلوشلو است .
ولی با همه این زحمات ، کارها بدون لکه نبودند و از تمیزی و شفافیت مطلوبی هم برخوردار نمی شدند .
اینکه آیا آلتدوژفر ، آهن یا مس را برای لوحه چاپی بکار می گرفت به درستی معلوم نیست ولی بی تردید هلندیها ( فان لایدن ) همانند ایتالیائی ها ( پارمی جیانینو) از لوحه های مسین استفاده می کرده اند گهگاه قلمزنی روی مس و شیوه اچینگ نیز با هم ترکیب می گردید ( بروگل : نقاش هلندی ) ظرافت تکنیکی روز افزون و بکارگیری آن توسط هنرمندان بزرگ در دگرگونی شیوه ها تأثیر بسزایی داشت که نقطه اوج آن را در نقاشی قرن 17 بخوبی می توان دید اچینگ روی لوحه های مسی یا روئی و استفاده از سبک های مختلف طراحی باعث گسترش حوزه کاری و همچنین عناصر طراحی گشت .
زمانی که در فرانسه آثاری از لحاظ محتوا مرتبط با هم و سلسله وار تولید می گشتند ( ژاک کالو : تراشکار روی مس ) ، در جنوب هلند و در کارگاه پترپاول روبنس از اچینگ روی مس برای فرمات بزرگ تصویر گری کتاب ، استفاده می شد در شمال هلند ، هرکولس زگرس ( نقاش ) که همراه با السهایمر ( نقاش آلمانی ) و مومپر ( نقاش بلژیکی ) پایه گذار نقاشی منظره نوین محسوب می شدند به مشابه حکاک و تراشکار مس ، پیشاهنگ رمبرانت بودند .
توضیح : Harmensg , Rembrandt : نقاش مشهور هلندی که در سال 1656 مجبور شد آثار هنری اش را حراج کند حدود 700 تابلو از او قریب 1600 طرح نیز باقی مانده که با پر و قلم مو کشیده بود 300 تراشکاری روی مس هم از وی برجا مانده است .
ایندوهلندی یعنی زگرس و رمبرانت عالی ترین آثار هنری را عرضه نمودند .
در قرن 18 تراش روی مس ( اچینگ ) بیش از همه برای تکثیر بکار می رفت و می توان گفت که تقریبا ً بطور کلی در خدمت تولیدات گرانبهای سایر آثار هنری قرار داشت نمونه برای تکمیل این روش ابداع استفاده از گچ در تراش مس بود که توسط فرانسوا و شیوه آکواتینا ( ترکیبی از تراش و قلمزنی ) که به وسیله لوپرنس انجام گردید .
در میان هنرمندان نامی ، افرادی چون واترلو ، پیرانسی ، کانالتو و تیپولو از اچینگ بهره می گرفتند با وجودی که متد مذکور رفته رفته بدست فراموشی سپرده می شد خوزه دگویا ( نقاش و تراشکر اسپانیولی ) بار دیگر آن را به اوج اعلای خود رسانید ( کوپی هائی بر اساس آثار ولاسکوئز 1781 و کاپرلچو 1795 تا 1798 ) در قرن 18 فرم ویژه ئی هم در انگلستان ایجاد گشت نوعی توصیف سنتی ( ویلیام هوگارت : نقاش ، گرافیست و کاریکاتوریست ) که از طریق آن کاریکاتور هم تکامل یافت ( جیلری ، توماس رولاندس ) در کشور آلمان هم دانیال خودوویکی آثار پر ارزشی را در زمینه اچینگ روی مس ارایه کرد .
آلویس زنه فلدر آلمانی – چک در سالهای 1798 و 1799 موفق گردید به تکنیک گرافیک چاپی دست بیابد و این هم یعنی اختراع لیتوگرافی .
توضیح : Lithographie به زبان یونانی یعنی خط سنگی که در اینجا به چاپ مسطح گفته می شد و برای انجام آن از لوحه های سنگی استفاده می کردند که به چاپ سنگی هم مشهور است .
نامبرده ابتدا اصلا ً در فکر بکارگیری آن به عنوان نوعی تکنیک هنرمندانه نبود .
آندره یکی از ناشران آلمانی شهر اوفنباخ که اکثرا ً مطالب مربوط به موزیک را منتشر می ساخت در سال 1799 به راز چاپ شیمیائی پی برد او از سال 1803 در لندن نقاشان را واداشت تا تجارتی را در این راستا صورت دهند و خود کوشید تا از این تجارب بهره برداری کرده آنها را به مثابه آزمونی بکار گیرد و در قالب انتقال چاپ به فرم دیگر نیز انتشار دهد اما با همه تلاش آلمانی ها به ویژه رویتر توفیق نصیب فرانسویها شد تا بتوانند آنرا به مرحله نهائی برسانند تئودور ژریکو نقاش ، اوژن دلاکوروا نقاش و انوره دومیه نقاش و گرافیست با نشریات انتقادی : "کاریکاتور" و " شاریواری " همکاری داشت وی رئالیسم را با فانتزی به شیوه ئی ماهرانه و در نبرد علیه نا برابریهای سیاسی – اجتماعی بهم پیوست دومیه در حدود چهار هزار لیتوگرافی تولید کرد .
از آنجائی که لیتوگرافی به منزله چاپ تخت ( مسطح ) با حروف متحرک چاپی هماهنگی لازم را نداشت در سال 1775 میلادی اختراعی صورت گرفت که بانی آن بویک بود و این اختراع هم چیزی نبود جز کنده کاری روی چوب یعنی گزیلوگرافی .
توضیح :
Xylographie : قدیمی ترین تکنیک گرافیکی که با رواج کاغذ در اوایل قرن پانزدهم بوجود آمد مقدمه آنهم چاپ پارچه بود که از قرن چهارم تا قرن هجدهم رایج بود .
در اینگونه کنده کاریها ، طرحی را به صورت برش بر روی لوحه چوبین تهیه می کردند و خطوط آن را هم سیاه نموده و بروی کاغذ منتقل می کردند ترتیب کار چنین بود که باید کنده کاری روی چوب بر عکس صورت می گرفت تا تصویر چابی بر روی کاغذ درست به نظر بیاید .
کنده کاری یا برش بر سطح لوحه چوبین از قرن 19 با درخشش خاصی در راستای الیاف چوب انجام می شد و ویژگی آنهم این بود که می توانستند از چند رنگ بر رویهم استفاده کنند متدی که از قرن شانزدهم در ژاپن هم متداول گشت انواع دیگر آن هم عبارت بود از طراحی زمینه سیاه با نقطه های سفید یا طراحی سفید که در آن خطوط به جای سطوح عمیق تهیه می شدند .
از سال 1830 تکنیک مزبور در سرتاسر اروپا رایج یافت ، آنهم به این دلیل که نیاز مبرمی به تصویر سازی کتب وغیره نیز احساس می شد .
ژیگو ، ژوهانو ، هوئه ، ایسابی و همچنین گاوارنی و ژومیه و بعد هم دوره در فرانسه از طراحان برجسته بشمار می رفتند متأثر از گزیلوگرافی ورنه که در سال 1839 در پاریس و به همراه تاریخ ناپلئون امپراتور منتشر گشت تصاویر و ایلوستراسیون های منتل گزیلوگرافی والوتن ، پل گوگن : نقاش فرانسوی و ادوارد مونک : نقاش و گرافیست نروژی شرایط نوینی را به وجود آوردند از طریق برشهای روی چوب و همچنین چاپهائی بر سطوح گسترده یا رنگ سیاه و سفید از همین جا تحرکات ویژه ای برای هنرمندان پل نیز ایجاد گردید .
توضیح :
" پل " نام اتحادیه ای از هنرمندان اکسپرسیونیست بود که در سال 1905 در شهر در سدن آلمان کار خود آغاز کرد اعضا برجسته آن عبارت بودند از : کیرشنر ، هکل ، اشمیت روتلوف ، پش اشتاین و مولر ، گهگاه امیل نولده هم با ایشان همکاری داشت .
توضیح :
Expressionism : اکسپرسیونیسم جریانی است هنری که در قرن بیستم و به عنوان واکنشی در برابر امپرسیونیسم ، ماتریالیسم و رلایتویسم بوجود آمد اکسپرسیونیسم می خواهد نیروهای معنوی را با بهره گیری از ابزار مناسب بیان نماید در نقاشی با استفاده از سطوح نسبتا ً دیگرگون خطوط آشکار و رنگهای کامل و ناشکسته و در مجسمه سازی : فرمهای مکعبی ، تضادهای سایه روشن نمایشهای آن بر خلاف برشهای اتفاقی امپرسیونیسم ، بسته و از طرفی هم بر خلاف ناتورالیسم و ابژکیتویسم ، آگاهانه ذهنی می باشند اکسپرسیونیسم در حقیقت با سزان
Holdler,Munch,ran,Gogh,Gauguin,Ceganner شروع شد و بعد هم Schmidt,Rottluff,kirchner,Bechmann,Heckel,Feiningel,Nolde,Marc, ,lehmbruck,kokoschka,kandinsky,Barlach به آنها پیوستند .
حکاکی روی چوب که در انگلیسی etching گفته می شود از دهه چهل قرن نوزدهم در فرانسه اهمیت خاصی یافت هنگامی که کادار در سال 1826 جامعه آکوافوزتیستها را پایه گذارد شخصیت هائی چون بردن ، تئودورشاسریو ( نقاش فرانسوی ) و مریو کارگاههایشان را بستند چون بسیاری ازهنرمندان به آن جامعه رو کرده بودند از جمله کمیل کورو ، میله ، روسو ، دوبینیه ، براکمون ، مانه ، دگا ، ویستلر ، آگوست رنوار و ( آگوست رودن : مجمسه ساز فرانسوی و پایه گذار بیلرسازی امپرسیونیستی )
در این میان امکان آنهم بوجود آمد که لوحه های مسین را با ورقه های پولادین نیز پوشش دهند و بدین سان شمار تکثیر و چاپ هم فزونی گرفت چون تا آنزمان و با لوحه های مسی و اچینگ چوبین می توانستند در حدود پنجاه عدد تکثیر کنند .
ویستلر داماد خود F.S.Haden را تشویق کرد تا به اچینگ چوبی بپردازد نامبرده نخستین کسی بود که کوپی های خود را با دست خط علامت گذاری می کرد .
هادن گام دیگری را هم در این راه برداشت گاهی که زمینه اش از اواخر قرن شانزدهم فراهم شده بود و از این زمان بود که توانستند بر لوحه های اچینگ چوبین نام هنرمند ، حکاک ، اسم ناشر و حتی آدرس آنان را نیز درج کنند( ویلیام هو گارت : نقاش و گرافیست انگلیسی ) در سال 1735 میلادی از پارلمان انگلستان وضع قانونی را در مورد کپی رایت چاپهایشان درخواست کرد .
محدودیت آگاهانه شمار تیراژ سرانجام در قرن 19 بالا گرفت و ویژگی فرم و روند چاپ را هم شامل گشت این ویژگی را می توان در ارائه نام و مونوگرام هم دید .