دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 94 |
فصل اول
مقدمه و بررسی متون
موضوع : بررسی شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان و سایر عوامل مرتبط در دانش آموزان 19-14 ساله شمال غرب تهران
مقدمه
هدف اصلی این تحقیق مطالعه شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان و سایر فاکتورهای مرتبط در دانش آموزان 19-14 ساله شمال غرب تهران در بهمن ماه 1386 است.
روش ها و ابزارها
در طی این مطالعه 400 دانش آموز شامل 200 دختر و 200 پسر طی روش Multistage randomized در بین دانش آموزان 19-14 در دبیرستان های شمال غرب تهران انتخاب شدند.
در طی این مطالعه جهت ارزیابی سلامت روان ما از پرسشنامه GHQ12 استفاده کردیم.همچنین برای بدست آوردن درک دانش آموزان در مورد شدت آکنه و سایر فاکتورهای مرتبط مثل اختلالات هورمونی و Family history و سایر عوامل پرسشنامه ای را تهیه کردیم و در بین آن ها توزیع نمودیم.سپس دانش آموزان را مورد معاینه قرار دادیم تا ببینیم آیا آکنه دارند یا خیر و شدت آکنه چقدر است ؟
نتایج
نتایج بررسی شدت و نوع آکنه به شرح زیر است :
42% آکنه خفیف ، 7/16 % متوسط ، 1/8% شدید و 2/32% بدون آکنه هستند.و یک رابطه مثبت معنا دار بین آکنه و سلامت روان (001/0> p) و ارتباط آکنه با برخی غذاها شامل شیرینی و آجیل و لبنیات و fast food و سابقه خانوادگی مثبت (001/0= p) وجود داشت.همچنین بین درک از دانش آموزان از شدت آکنه خودشان و وجود آکنه در معاینه فیزیکی یک ارتباط معنی دار وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری
در طی این مطالعه مانند سایر مطالعات قبلی ، ما هم ارتباط معنا دار بین درک دانش آموزان از شدت آکنه شان و وجود آکنه در معاینه بالینی یافتیم. (001/0> p).در مورد ارتباط آکنه با سلامت روان در مطالعات گذشته ارتباطی بین آکنه و سطح سلامت روان پیدا نشده بود ولی ما در طی مطالعه خود این اربتاط را یافتیم. (001/0> p).همچنین بین شدت آکنه با استفاده از شیرینی و لبنیات ، آجیل و Fast food ارتباط وجود داشت ، بنابراین پیشنهاد می کنیم جهت درمان آکنه میزان استرس و اضطراب کاهش یابد و به جهت ارتباطی که بین آکنه و مواد غذایی پر کالری یافتیم پیشنهاد می کنیم که از مواد غذایی با کربوهیدارت پایین و کم کالری استفاده کنند.
بیان مسئله (مقدمه)
آکنه و لگاریس Acnea vulgaris یا آکنه معمولی یا جوش جوانی بیماری شایع دورن جوانی و شایع ترین بیماری واحد پیلو سباسه و یک بیماری مزمن التهابی فولیکول سباسه می باشد که با افزایش ترشح سبوم خود را نشان میدهد (1).این بیماری مناطقی مانند صورت ، پشت ، سینه را که دارای غدد سباسه فراوان هستند را درگیر می کند.98% موارد آکنه در صورت دیده می شود (2).درکمتر از 1% موارد آکنه بسیار وسیع است و علاوه بر مناطق معمول اندام ها و مناطق گلوتئال را نیز گرفتار می کند (1).آکنه در دوران جوانی شروع شده و در اکثر موارد در حدود 25 سالگی بهبود می یابد.علت بهبودی در سنین بالا مشخص نیست.این بیماری در مردان شیوع کمتر و از نظر بالینی شدت بیشتری دارد (1).از نظر اپیدمیولوژی تقریباً در 85% بزرگسالان و جوانان وجود دارد (2).
حداکثر سن شیوع این بیماری 19-13 سالگی است و بدلیل پایین تر بودن سن بلوغ در دخترها زودتر از پسرها بروز می کند (1).آکنه در 40 درصد دختران 17 ساله و 25 درصد دختران 18 ساله وجود دارد.پس از این سن درصد شیوع کاهش می یابد که معمولاً تا سن 25 سالگی ادامه دارد.
10% مردان و 5% زنان تا سن 40 سالگی مبتلا به آکنه هستند (2).بیماری در تمام نژادها وجود دارد.بنظر می رسد بیماری دارای عوامل فامیلیان وارثی باشد اما اثبات آن بدلیل شیوع زیاد بیماری امکان پذیر نیست (1).اتیولوژی آکنه نامشخص است ولی یکسری عوامل نقش مهمی در ایجاد آکنه دارند که شامل موارد زیر است :
1- افزایش فعالیت غدد سباسه و ازدیاد تولید سبوم (2) که افزایش سطح هورمونها آندوژن در زمان بلوغ ، باعث تحریک غدد پیلو سباسه و ترشح سبوم می شود (3).
2- افزایش شاخی شدن مجاری پیلو سباسه که این امر هم تحت تاثیر آندوژن است (2).
3- کلونیزاسیون باکتریایی شامل پروپیونی اکنس (p.acnes) ، استاف اپیدرمیدیس و مالافدیا فورفور که نقش پروپیونی اکنس از همه مهمتر اس که یک باکتری بی هوازی و ساکن طبیعی پوست است و جز اصلی فلور میکروبی فولیکول سباسه است (1).
4- التهاب که احتمالاً آنزیم ها و مواد مترشحه از باکتریها در ایجاد آن دخالت دارند (2).
اندازه و میزان متابولیسم غدد سباسه می شود و اثبات شده است که فعالیت غدد سباسه در افراد با ترشح هورمونهای آندوژنی در مردان ، با منشاء بیضه و غدد آدرنال و در زنان با منشاء تخمدان ها و غدد آدرنال در ارتباط است (1).
بطور کلی در یک بررسی در 41% زنان مبتلا به آکنه سطح تستوسترون بالا بوده است و در یک بررسی دیگر در 52% زنان که موی زائد نداشتند ، مبتلا به آکنه بوده اند.حداقل یکی از هورمونهای آندوژن یا پیش سازهای آن درحد غیر طبیعی بوده است (2).
بطور کلی ازیاد تولید سبوم در 50 تا 75 درصد زنان مبتلا به آکنه با عدم تعادل هورمونی همراه است (1) که یکی از مهمترین این حالات PCOS است که با اختلال قاعدگی ، هیرسوتیسم ، کیست تخمدان ، آکنه و ناباروری خود را نشان میدهد (4).
عوامل تشدید کننده آکنه شامل موارد زیر است :
1- رژیم غذایی که رژیم های حاوی کربوهیدرات در تشدید آکنه نقش دارند (1).
2- قاعدگی که در حدود 70% خانم های مبتلا به آکنه قبل از پریود آکنه تشدید می شود که مربوط به ازدیاد تولید سبوم است (1).
3- استرس روحی که علت آن در ایجاد آکنه نامشخص است (2) که طی تحقیقاتی که در سال 2005 انجام شده ارتباط تشدید آکنه با استرس ثابت شده است (3).
4- تعریق و کار کردن با مواد نفتی نیز در ایجاد آکنه نقش دارد.
5- اشعه فرابنفش ، اشعه طبیعی آفتاب به بهبود ضایعات کمک می کند (2).
6- داروهایی مثل آزایتوپرین یا لیتیم ، هیدافتوئین ، ویتامین B12 ، کینیدین ، ریفامپین ، Coal-Tar، املاح طلا و ایزونیازید در ایجاد و تشدید آکنه نقش دارند (2).
تظاهرات آکنه متفاوت است و به دو دسته ضایعات غیر التهابی شامل کومدوی باز و بسته (سرسفید و سر سیاه) و ضایعات التهابی شامل پایول ، پوسچون ، اریتم ، کیست و ندول تقسیم می شود و بارزترین علامت کومدو است (1).
آکنه از نظر شدت به سه دسته خفیف mild ، متوسط moderate و شدید sever تقسیم می شود.لازم به ذکر است که ضایعات عمیق می توانند ایجاد اسکار فرو رفته یا هیپر تروفیک کنند (2).
خصوصیات سه دسته آکنه طبق جدول زیر است :
sever |
Moderate |
mild |
|
100< |
100-20 |
220 |
کومدو |
50< |
50-15 |
210 |
پاپول و پوسچول |
5< |
25 |
- |
کیست (3) |
+ |
+ |
+ |
کومدو |
Extensive |
Several to many |
Few to several |
پاپول و پوسچول |
Many |
Few to several |
- |
کیست |
تشخیص آکنه آسان و از طریق معاینه پوست افراد مبتلا است (2).
درمان شامل درمانهای موضعی مثل استفاده از آنتی بیوتیک های موضعی مثل اریترویاسین ، کلیندامایسین ، کومدولیتیک موضعی مثل نرتینوئین و درموارد شدید از آنتی بیوتیک های خوراکی مثل تتراسایکلین ، اریترویاسین و ایزو ترتینوئین خوراکی بنام آکوتان استفاده می شود در مواردی مثل pcos از کنتراسپتیوهای خوراکی و آنتی آندوژنها استفاده می شود (2).
با توجه به شیوع بالای آکنه مطالعاتی در این زمینه انجام شده است که از جمله مطالعه ای cross sectional با عنوان بررسی شیوع آکنه و ولگاریس در مدارس ساری انجام شده که نتیجه آن بدین صورت بوده است.6/30% مرد و 4/69% زن که از این تعداد 02/92% آکنه mild و 98/7% آکنه moderate داشتند (5).
با توجه به شیوع بالای آکنه و مشکلات روحی مرتبط با آن ، صرف زمان زیاد و مراجعات مکرر به پزشک درمان و بروز عوارض از قبیل اسکار ما بر آن شدیم تا میزان شیوع آکنه را در دانش آموزان مدارس شمال غرب تهران و ارتباط آکنه را با سلامت روان با استفاده از GHQ 12 سوالی (که تا به حال پژوهشی با استفاده از این متد در ارتباط با آکنه در ایران انجام نشده است و ارتباط آن با سایر عوامل را بررسی کنیم.
پیشینه تحقیق (مروری بر مقالات) :
1 مطالعه ای تحت عنوان آکنه : شیوع و درک از وجود آن و تاثیرات آن بر سلامت روان در بین جوانان در Aydin ترکیه که در سال 2007 توسط uslu و همکارانش در دپارتمان سایکولوژی و درماتولوژی ترکیه انجام شده.
این مطالعه به صورت cross sectional بوده و شامل یک پرسشنامه بوده که توسط جوانان درمورد آکنه پر می شده ، این پرسشنامه شامل 12 سوال دموگرافیک در مورد جوانان و خانواده آنها و 23 سوال درمورد اطلاعاتشان از آکنه و وجود آکنه به صورت subjective و همچنین 12 سوال در مورد GHQ (General Health Question) و سوالات RSES (Rosenberge self steer scale) بوده است.
دامنه نمرات GHQ از 0 تا 36 به صورت score 0 و 1 و 2 و 3 به گزینه هاست به طوری که بالاترین score یعنی 36 نشاندهنده میزان بالاتری از اختلال درسلامت روان می باشد و دامنه نمرات RSES از 0 تا 30 است و بالاترین score نشانه اعتماد به نفس کمتر است.
در این مطالعه 4 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند و سوالات بین 600 نفر از جوانان توزیع شد و همچنین این مطالعه شامل یک معاینه وارزیابی objective آکنه در گروه مورد مطالعه هم توسط پزشک بود.
ارزیابی آکنه به صورت بالینی بر اساس گزارشاتی از کنفرانس های متوالی بر روی طبقه بندی آکنه در واشنگتن در 25-24 مارس 1990 می باشد به صورتی که افراد که فقط کومدون داشته اند به عنوان آکنه غیر التهابی درنظر گرفته شدند و جوانان با کمتر از 4 ضایعه ، به عنوان گروهی که آکنه نداشتند مورد ارزیابی قرار گرفتند.
آکنه التهابی خفیف به موارد که تعداد کم تا زیاد از پاپول و پوسچول باشد ولی بدون ندول گفته می شود.
آکنه متوسط تا شدید شامل تعداد زیادی پاپول و پوسچول و تعداد کمی ندول است و آکنه شدید شامل پاپول و پوسچول گسترده و شدید و تعداد زیادی ندول می باشد.
در این مطالعه آکنه غیر التهابی و التهابی خفیف هر 2 به عنوان آکنه smild در نظر گرفته شده و داده ها توسط spss آنالیز شد.
نتایج :
از 600 پرسشنامه ، 563 مورد جواب داده شد و 550 نفر هم اجازه معاینه دادند.این مطالعه شامل (8/53%) 303 دختر و (2/42%) 260 نفر پسر بود.بین سنین 19-13 سال با متوسط سنی 5/10± 24/15 و 4/83% به سوال آیا آکنه دارید (subjective) جواب مثبت و 3/16% جواب خیر و 3/0% هم جوابی ندادند.از بین افراد که ذکر کردند آکنه دارند 77% شدت آن را mild و mod ذکر کردند.
تفاوتی بین جنسیت در ارزیابی subjective (57/0= p) از وجود آکنه و یا شدت آن(91/0= p) وجود نداشت.
همچنین در پاسخ به این سوال که از جوانان پرسیده شد که فکر می کنید علت آکنه شما چه می باشد ؟ اکثراً غذا و poor slrin hygine و هورمون را به عنوان علت آکنه ذکر کردند و در مورد غذا ، 73% چربی ها ، 4/36% تنقلات و 9/30% شکلات را عامل آن دانسته و استرس را با 3/67% ، غذا با 9/65% و مواد آرایشی را با 7/24% به عنوان عامل تشدید کننده آکنه ذکر کردند.
متوسط GHQ score در بین پسرها (59/5 ± 26/8) و در بین دخترها (31/6± 07/11) بود که در پسرها کمتر از دخترها بود (001/0>p).
در بررسی objective ، شیوع آکنه 6/63% بود (350 نفر) و 3/29% non inflamatoy و 3/34% آکنه inflamatoy و 4/36% آکنه نداشتند.
آکنه در پسرها (2/67%) شدیدتر و شایع تر از دخترها (6/60%) بود.ارتباطی بین سن و شدت آکنه به صورت objective وجود نداشت.
36/0= p و در این مطالعه ارتباط هر سوال GHQ به طور مستقل با شدت آکنه به صورت subjective و objective بررسی شد و ارتباطی بین شدت آکنه با objective با GHQ 09/0= pو RSES (29/0= p) وجود نداشت.یک ارتباط بین ارزیابی subjective و objective آکنه وجود داشت.(323/0= r 001/0>p).
در این مطالعه ارتباط بین جنس و شدت آکنه به این صورت می باشد :
Total |
Sever |
Mod |
Mild |
Non inflamatoy |
No acne |
|
100% |
4/7% |
6/8% |
3/27% |
9/23% |
8/32% |
پسرها |
100% |
4/2% |
4/2% |
8/21% |
34% |
4/39% |
دخترها |
و ارتباط بین شدت آکنه به صورت subjective و objective به این صورت است :
Total |
Sever |
Mod |
Mild |
No acne |
subjective |
100% |
1/1% |
1/1% |
4/34% |
3/63% |
No acne |
100% |
4/1% |
3/2% |
3/52% |
1/44% |
Mild |
100% |
9/6% |
4/8% |
5/63% |
2/21% |
Mod |
100% |
6/21% |
2/16% |
1/54% |
1/8% |
Sever |
2 - در تحقیقی cross sectional که با نام مطالعه community based در مورد آکنه ولگاریس در جوانان در دپارتمان درماتولوژی سنگاپور که توسط M-Mtan و همکارانش در سال 2007 روی 1045 نفر بین سنین 13 تا 19 سال در سنگاپور انجام شده ،نتایج شیوع آکنه در شرکت کنندگان این تحقیق به این صورت بوده است :
88% به صورت subjective پاسخ بله به وجود آکنه در خود داده اند و به صورت objective 51% mild و 40% moderate و 6/8% sever بوده است.
این مطالعه به صورت cross sectional بین جوانان 13 تا 19 ساله بوده و این مطالعه شامل 2 قسمت می باشد.یک قسمت شامل سوالاتی که به دانش آموزان داده شده است و این سوالات شامل وجود آکنه (subjective) و اطلاعاتشان در مورد علل آکنه و همچنین نحوه زندگی آنها در ارتباط با آکنه بوده است.
قسمت دوم این مطالعه شامل سوالاتی می باشد که توسط درماتولوژیت پر می شد و شدت آکنه به صورت Mild ، Mod ، Sever تقسیم شد که Mild کمتر از 20 کومدون و کمتر از 15 مورد inflammatory lesion و کل ضایعات کمتر از 30 و Mod 30-20 کومدون و 50- 15 inflammatory lesion و کل ضایعات بین 125-30 و sever بیشتر از 5 cyst و کومدون بالاتر از 100 و ضایعات inflammatory lesion بالای 50 دارد و کل ضایعات بالای 125 است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
تعریف سلامت روان
سازمان بهداشت جهانی در سال 1986 تعریفی از سلامتی را ارائه دارد :
سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آرزوها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط می شود بنابراین طبق تعریف فوق به نظر می رسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیله ای برای زندگی ، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منابع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید می ورزد . ( اسکوفیلد ، 1998 مقاله )
اصلاح سلامت روانی ، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود . هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید . سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است . منظور از سلامت روان ، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد . از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد . بسیاری از پژوهش های اخیر مشخص کرده اند که یک سری اختلال های فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند . با وجود این که سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد در حالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد .
در سال 1948 ، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی ، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد :
1. بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد .
2. جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می آورد در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد . ( گنجی ، 1379 ص 13 )
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند . به نظر این سازمان ، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و طبیعی با استعداد کمک به تغییرات ، به شیوه سازنده ، قائل است . همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته است در این تعریف هیچ اشاره ای به بیماری نشده است .
در تعریف فوق و تعاریف مشابه آن ، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط ( اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و به طور کلی اجتماع ) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت . تعارضات خود را با دنیای برون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد ، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت نوروز ( اختلالات خفیف رفتاری ) نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود . ( گنجی ، 1379 ص 12 )
عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روان ، داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی براساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمانی به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصول نیکوکاری و خیر خواهی است. ( شفیع آبادی ، 1371 ص 85 )
لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند :
سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، 1374 پایان نامه )
کارل مننجر می گوید :
سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع )
کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :
تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع )
در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.
قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )
قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی .
قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع )
طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور 1985 واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در سال 1988 با شرکت 134 کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع )
ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :
برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
1. افراد سالم از نظر روان احساس راحتی می کنند . خود را آن گونه که هستند می پذیرند ، از استعدادهای خود بهره مند می شوند در مورد عیوب جسمانی و ناتوانیهای خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی شوند ، دیدگاه واقع گرایانه دارند ، دشواریهای زندگی را سهل می انگارند ، آن ها وقت کمی را در نگرانی ، ترس ، اضطراب و یا حسادت سپری می کنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و دارای طیب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگرچه از حضور در جمع لذا می برند اما به تنها بودن نیز اهمیت می دهند و وحشتی از آن ندارند ، همچنین از سیستم ارزشی برخوردارند که از تجارب شخصی شان سرچشمه می گیرد . بدین معنی که یک احساس شخصی مبتنی بر درست یا غلط بودن امور دارند .
2. افراد دارای سلامت روان ، احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ، آنها می کوشند تا دیگران را دوست بدارند ، و به آنان اعتماد کنند ، چرا که تمایل دارند دیگران نیز آن ها را دوست باشند و به آن ها اعتماد نمایند چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند ، به علایق دیگران توجه می کنند و احترام می گذارند آنها به خود اجازه نمی دهند از سوی دیگران مورد حمله و فشار قرار گیرند و نیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند آنها با احساس یکی بودن با جامعه ، نسبت بر دیگران احساس مسئولیت می کنند .
2. قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند معمولاًنسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند و با مشکلات به همان شیوه که رخ می دهد برخورد می کنند . دارای پندارهای واقع گرا در مورد آنچه که می توانند یا نمی توانند انجام بدهند هستند بنابراین آن ها محیط خود را تا آن جا که ممکن است شکل می دهند و نیز تا آن جا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند . ( بنی جمالی ، 1373 ، ص 28 )
در این بخش به بررسی دیدگاه های مختلف روانشناسی پیرامون ویژگی های افراد دارای سلامت روان می پردازیم :
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 237 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
سلامت روان:
ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژههای«haelth»، «haelp» به معنی کل و(heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم«heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد. گراهام1(1992) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشهشناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است. بدین ترتیب شامل ویژگیهای معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است و مستلزم تظاهر کارکرد بخشهای مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش میدهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر میداند. تودور(1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف میکند.
سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهرهوری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزشهایش است و نمیتوان آن را جـدای از سایر پدیدههای چند عامـلی فهمید که فرد را به مـوازاتی که در جامـعه به عمل میپردازد، میسازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسانهایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظهگرانه و گرایش شاد را حفظ میکنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاهها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر میگیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی میباشد و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزشها، علایقها و نگرشها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامهریزی واقعبینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام میشود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوهای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود میکند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را میسازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود میآورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عـامل قدرت فرد، که هـمراه است با درک واقـعیت درون و بیرون از خود و رشد واقعبینی و استدلال(فرهیخته1389).
سلامت روانی:1
پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژهی «بهداشت روانی»، «سلامت روانی» و «بهزیستی روانی2» گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار میروند(هرشن سن3 و پاور4، 1988،ترجمه منشی طوسی،1374).
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف میکنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانیفر، 1376).
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدودهی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشآمدهای زندگی( میلانیفر، 1376).
سلامت روانی را میتوان بر اساس تعریف کلی و وسیعتر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گستردهای تغییر یافته است. عمر طولانیتر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتیبیوتیکها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی میدهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تأثیر میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره میکند که فرد با خود و سبک زندگیاش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور بر این است که فرد باید بر زندگیاش کنترل داشته باشد و فقط در چنین حالتی است که میتوان آن قسمتهایی را که دربارهی خود یا زندگیاش مسأله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور، 1988، ترجمه منشی طوسی،1374).
یهودا ( 1959، به نقل از منشی طوسی،1374) مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد :
الف) نگرش مثبت به خود |
ب) میزان رشد، تحول و خودشکوفایی |
ج) عملکرد روانی یکپارچه |
د) خود مختاری یا استقلال شخصی |
ه) درک صحیح از واقعیت |
و) تسلط بر محیط |
دیگران نیز موارد دیگری را ارائه دادند ولی از نظر اسمیت1( 1961، به نقل از منشی طوسی، 1374) همهی این موارد، مفاهیم اصلی یکسان را برداشتند. بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای شمردن اینگونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی بر اساس اصول زیر انتخاب شود :
الف) نشان دادن ارزشهای مثبت بشری
ب) داشتن قابلیت اندازهگیری و تشخیص
ج) داشتن ارتباط با نظریههای شخصیت
د) مرتبط بودن با بافتهای اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شدهاند.
به این ترتیب، متخصصان بعدی کارشان را روی مفاهیمی کلی از قبیل بهنجار بودن یا بهزیستی متمرکز کردند. امروزه مفهوم مقابله2 به منزله ملاک سلامت روانی به نوشتههای رشتههای تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است(هرشنسن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).
بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که میتواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری ،1376).
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، میداند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه میدهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تأمین سلامت روان است تا به مدد آن بتواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است :
الف) حفظ و تأمین سلامت روان
ب) ریشه کن ساختن عوامل بیماریزا و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی
ج) ایجاد زمینهی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آنها (سامی کرمانی، 1354).
به طور کلی شخص دارای سلامت روان میتواند با مشکلات دوران رشد روبرو شود و قادر است در عین کسب فردیت با محیط نیز انطباق یابد. به نظر میرسد تعریف رضایت بخش از سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیتآمیز و رفتار شایسته مطلوب است. بنابراین هرگونه ملاکی که به عنوان اساس سلامتی در نظر گرفته میشود باید شامل رفتار بیرونی و احساسات درونی باشد(بنی جمال واحدی،1370).
1. Graham
1.Mental health
2.Well- being
3.Hershenson
Power.4
1.Smith
.Coping2
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش ایمان مذهبی و سلامت روان
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ایمان در لغت به معنای تصدیق و در اصطلاح دینی به معنای تصدیق و تسلیم به خدا و پذیرش حقانیت پیامبران الهی و کتب و فرمانهایی است که خداوند برای هدایت و تربیت انسانها فرستاده است. در گفتاری از امیرالمؤمنین (ع) ایمان شناختن به دل و اقرار به زبان و عمل و بردن فرمان با اندامها و جوارح معرفی شده است (بدخشانی، 1388).
برخی نویسندگان (مثلاً، آذربایجانی، 1387، ص. 131) معتقدند که ایمان یکی از ویژگیهای تأثیرگذار شخصیت است و از لحاظ سلسله مراتبی در بالاترین سطح و بهعنوان عامل مرتبهی سوم قلمداد میشود. به اعتقاد این نویسندگان ایمان مذهبی تأثیری گسترده بر ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی زندگی انسان میگذارد و همه ابعاد این تأثیرات را نمیتوان با ابزارهای مادیگرایانه اندازهگیری کرد.
برخی از محققان مانند فولر (1981) ایمان را مفهومی انسجام دهنده قلمداد میکنند که نیاز به دین ندارد. در این دیدگاه، ایمان بهعنوان عاملی برای انسجام بخشیدن به نیروهای متعدد و روابطی که زندگی مردم را تشکیل میدهد تعریف میشود که انسانها را به سمت زندگی و زیستن سوق میدهد. در این دیدگاه، ایمان اساسیترین مقوله در تلاش انسان برای ارتباط با تعالی (وجود بالا و فراتر از حدود تجربه ماده) قلمداد شده است (وارن، 2006، به نقل از گودرزی).
2-3-2. دیدگاههای مربوط به ایمان و معنویت
بهرام دشتکی (1389) در مقالهای به بهترین نحو دیدگاههای پیرامون مذهب و معنویت را گرد آورده است. به گفتهی وی، نگاهی اجمالی به بازخورد روانشناسان برجسته نشان میدهد که دستکم در حد نظامهای بزرگ روانشناختی، روانشناسان دیدگاهی بدبینانه به مذهب ارائه کردهاند. شاید این برداشت از دین، به فلسفههای غالب در آن زمان، حرکت افراطی علوم بهسوی عینینگری و نیز کنشگریهای مذهب در آن زمان بازگردد. درمانگران دارای جهتگیری روان تحلیلگری، گرایشهای مذهبی را نشانههای انحراف از سلامت میدانستند و تحت تأثیر فروید، معتقد بودند که پیوند با خداوند، ادامهی وابستگی دوران کودکی است. بر اساس این نظریه، اعمال مذهبی، تکرار رفتارهای روانآزردهوار کودکی دربارهی والدین است. فروید میگوید که تا زمانی که دنیا تهدیدآمیز و پیشبینینشده باشد، انسان در پی پدری متعالی است تا احساس محافظت و احساس ایمنی را در خود به وجود آورد (جنیا 1995، به نقل از جان بزرگی).
مقیاس جهتگیری مذهبی آلپورت، مبنای منطقی فراهم کرده است که بر طبق آن، مذهب بهتر درک میشود (داناهو، 1985). وی مذهب را به دو صورت درونی و برونی میداند و معتقد است که مذهب درونی ساختار معنا دهنده دارد، برحسب اینکه تمام زندگی درک شده است. همچنین، آلپورت دریافت که مذهب درونی، با انعطافپذیری، تساهل، پختگی، یکپارچگی و وحدت در ارتباط است و مذهب بیرونی، مذهب آسودگی، قراردادهای اجتماعی و فردی میباشد و در ارتباط با طبقهبندیها، تبعیض، استثناسازی، ناپختگی، وابستگی، دیدگاه فایده گرا و تدافعی است (دیلی، 1997).
جلال تهرانی (1995) عنوان کرد که مذهب ظاهری در خدمت نیازها و ارزشهای دیگری از قبیل کسب موفقیت و موقعیت در خانواده یا گروه اجتماعی و مجوز فعالیتهای به سود فرد است و به جای آنکه روشنیبخش ارزشها و زندگی باشد، مانعی در برابر واقعیت است؛ ازاینرو، طبیعی است که چنین مذهبی موردانتقاد نظریهپردازانی همچون فروید (1964) قرار گیرد که معتقدند مذهب ساختاری رواننژند دارد و موجب ریا و تعصب میشود (مایرز، 1994، به نقل از برآبادی، 1383).
همانگونه که فروید و برخی از دانشمندان دیگر معتقدند، مذهب دستکم تا اندازهای در نیاز به امنیت و حمایت ریشه دارد. هود و همکارانش (1996) نتیجه گرفتند که بیشتر مردم در مواقع سختی به خدا روی میآورند. مواقعی که سبب ایجاد چنین وضعیتی میشود عبارتاند از:
1- بیماری، ناتوانی و رویدادهای منفی که سبب ضعف روانی و جسمی میشوند؛
2- انتظار مرگ یا مرگ دوستان و خویشاوندان؛
3- رویارویی با موقعیت ناخوشایند در زندگی (هان، 1997؛ لاولند، 1968؛ و پارکس، 1972، به نقل از بزرگی، 1383).
هرچند فروید دین را توهم، روان آزردگی جهانی و افیون توصیف میکند که امید دارد انسانها بر آن چیره شوند (آیندهی توهم)، علاقه شدیدی به رفتار مذهبی داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است (کولینز و وودز، به نقل از حیدری، 1382).
البته در عصر فروید، قضاوت منصفانه درباره دین غیرممکن بود. افزون بر آن، نتیجه تحلیل روانی محقق، تابع پیشفرضهای اوست. اگر یکی از پیشفرضها بیان کند که دین هیچ اختیار عینی ندارد و بههیچوجه، حاکی از حقیقتی متعالی نیست، این نتیجه طبیعی خواهد بود که تجربه، اندیشه و مناسک دینی فرد، برخاسته از نیازها و تمایلات اوست (ولف، 1997، به نقل از ناروتی نصرتی، 1380).
جینا (1995، به نقل از جان بزرگی، 1378) عنوان میکند که در میان روانشناسان رفتار که زیرگروهی از رفتاریگراها به شمار میروند نیز مخالفت با مذهب و معنویت به چشم میخورد. به دنبال مخالفت الیس، بنیانگذار مکتب عقلانی-عاطفی، با مذهب، بسیاری از رواندرمانگران شناختی معتقد بودند که هرگونه باور مذهبی، غیرمنطقی و ناپخته است. از نظر الیس و پیروانش، دیدگاه مبتنی بر انکار وجود خدا، راه رسیدن به کمال مطلوب سلامتی و خوبی است.
یونگ، خدا را در زندگی انسان دخیل میداند. به اعتقاد وی، خدا با وجود انسان آمیخته است و انسان با او زندگی، احساس و تجربه مینماید. به همین دلیل، منبع آن را تعیین میکند (روان انسان)، ولی سخن فلاسفه و کلامیها را در شناخت خدا مبهم میداند. همین امر سبب شد که یونگ در کسوت کسی که منبع تجارب دینی و افکار مذهبی را روان آدمی میداند، به لاادریگرایی و حتی الحاد متهم شود. یونگ در پاسخ میگوید که از دیدگاه روانشناسان، درباره خدا بیش از آنچه در روان آدمی وجود دارد، نمیتوان اظهارنظر کرد؛ روانشناسان تنها میتوانند نشانهها و آثار و نه نشانهگذار را بشناسد (یونگ، 1938، به نقل از نارویی نصرتی، 1380).