دسته بندی | برق |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 6118 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
عنوان لاتین مقاله:
A demand response based solution for LMP management in power markets
عنوان فارسی مقاله:
راه حل های پاسخ تقاضا مبتنی بر مدیریت LMP در بازارهای برق
دارای فایل شبیه سازی، ترجمه، گزارش کار کامل و 11 اسلاید آماده ارائه در قالب پاورپوینت
راه حل مبتنی بر پاسخ به تقاضا برای مدیریت LMP در بازار برق
چکیده:
در سالهای اخیر، اکثر کشورها به سمت تجدید ساختار سیستم قدرت روی آورده اند. همراه با این تجدید ساختار در بازار برق مسائلی مانند مسئله LMP پیش آمده که باید بر اساس پاسخ تقاضا حل شود. در این مقاله، برنامه های مدیریت سمت تقاضا (DSM) برای حل LMP در بازار برق و تجربه اپراتورهای سیستم در سراسر فعالیتهای روزانه خود ارائه شده است. در عمل، این برنامه ها می تواند به اپراتور مستقل سیستم (ISO) کمک کند تا نوسانات قیمت را در ساعات پیک تقاضا کاهش دهد. برای نیل به این منظور، یک پخش بار بهینه چند هدفه به منظور بررسی تاثیر مدل برای یک برنامه پاسخ تقاضا در جهش قیمت (ساعاتی قیمت برق بالا می رود) پیشنهاد شده است. منحنی بار منطقه Mid-Atlantic در شبکه نیویورک (سیستم IEEE 9 باسه)، برای مقایسه قیمت های محلی در سیستم با و بدون برنامه پاسخ تقاضای اضطراری (EDRP) به عنوان مطالعه موردی بکار رفته است. نتایج، اثربخشی این برنامه ها را در بازار برق نشان می دهد و مشخص می کند که آنها به عنوان ابزار مناسبی در مدیریت LMPs بازار برق، بسیار موثر هستند.
مقدمه
تجدید ساختار و خصوصی سازی اموال، هنگامیکه بدرستی با اصول اجتماعی و اقتصادی مرتبط با فرهنگ های خاص در سراسر جهان مدیریت شود، می تواند به سرویس بهتر، بهبود اصول فنی، قابلیت اطمینان بهبود یافته و کاهش هزینه های مشتری منجر شود. اپراتور مستقل سیستم در سیستم برق تجدید ساختار یافته، تلاش می کند تا قابلیت اطمینان و امنیت سیستم را کنترل کند و در عین حال رفاه اجتماعی را به حداکثر رساند. برای داشتن یک شبکه قابل اتکا، نه تنها داشتن تولید ذخیره به سیستم کمک می کند، بلکه پاسخ تقاضا نیز از سوی دیگر می تواند به کنترل LMP منجر شود.
در نتیجه، علاوه بر پاسخ به پیشنهادات، مشارکت مشتریان در بازار برق، رقابت کلی را نیز افزایش می دهد. در پاسخ به نوسانت قیمت، معمولا مشتریان تقاضای خود را اصلاح می کنند که نتیجه آن جهش های کوچکتر قیمت می باشد. برای مثال برخی مشتری ها می توانند به جهش قیمت پاسخ دهند و از اینرو تقاضای خود را به ساعاتی که قیمت برق ارزانتر است، منتقل می کنند.
پاسخ تقاضا (DR) بدین معنی است که مشتری نهایی، الگوی عادی مصرف خود را در پاسخ به تغییرات قیمت برق در طول زمان، تغییر دهد (تقاضای خود را متناسب با قیمت برق تنظیم کند). DR به دو گروه اصلی و چندین زیر گروه تقسیم می شود:
A : برنامه های تشویقی
(A-1) کنترل مستقیم بار
(A-1) سرویس قادر به وقفه/محدود کردن
(A-1) تقاضای مناقصه/خرید
(A-1) برنامه پاسخ تقاضای اضطراری
(A-1) برنامه ظرفیت بازار
(A-1) بازار سرویس کمکی
B : برنامههای مبتنی بر زمان
(B-1) برنامه زمان استفاده
(B-1) برنامه قیمت گذاری زمان واقعی
(B-1) برنامه قیمت گذاری پیک حیاتی
فواید DR عبارتند از: افزایش راندمان استاتیکی و دینامیکی، استفاده بهتر از ظرفیت، الگوی قیمت گذاری که هزینهای واقعی را بهتر منعکس می کند، کاهش جهش قیمت، کاهش تمرکز زدایی بازار برق و بهبود مدیریت خطر.
EDRP یک برنامه DR می باشد که مشوقی برای مشتریان است تا در زمانهایی که سیستم قدرت در شرایط اضطراری بسر می برد، بارها را کاهش دهند؛ با این وجود این انقطاع داوطلبانه بوده و اگر مشتری کاهش یا قطع بار نکند، هیچ مجازاتی اعمال نمی شود.
همچنین نرخها ثابت و مشخص بوده و هیچ ظرفیت پرداختی واریز نمی شود. جزئیات برخی از برنامه های EDRP که در بازار برق بکار رفته را می توان در مرجع 6 یافت. اپراتورهای سیستم قدرت بزرگ برای حفظ قابلیت اطمینان سیستم، بصورت اولیه می بایستی MW خروجی ژنراتورها را تنظیم کنند.
در اصل، تغییرات در تقاضای برق می تواند مانند حرکات ژنراتور در مواجهه با نیازمندی های قابلیت اطمینان عمل کند. بنابراین بار مشتریان می تواند در این بازارها شرکت کند. مشارکت این ریزمنابع، قابلیت اطمینان را افزایش داده و هزینه های نگهداری قابلیت اطمینان را کاهش می دهد. از اینرو برای مشتریانی که در این امر مشارکت می کنند، موجب صرفه جویی مالی می شود.
در ساعات پیک که تقاضا بالاست، معمولا قیمت برق نیز بالاست. برای یک پیشامد احتمالی در سیستم قدرت یا افزایش ناگهانی تقاضا در این ساعات، قیمت برق سریعا افزایش می یابد. بنابراین در این شرایط، بوسیله EDRP، مصرف کنندگان بصورت منابع جدید عمل می کنند. در نتیجه با بهره گیری از این منابع جدید، هزینه سیستم و نگهداری قابلیت اطمینان کاهش می یابد. بعلاوه برای بهبود امنیت سیستم، مدیریت بار نیز می تواند انجام شود.
در این مقاله، در بخش 2، مدل یک EDRP ارائه شده است. تاثیر ادغام مدل EDRP در قیمت بازار برق، در بخش 3 بررسی شده است. بخشهای 4 و 5 نیز بترتیب به مطالعه موردی و نتیجه گیری اختصاص دارند.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 62 |
ترجمه کتاب مدیریت استراتژِیک برایان تریسی
ترجمه تمامی فصول کتاب برایان تریسی
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
ترجمه کامل مقاله
منابع انسانی
2015
http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1053482215000042
لینک مقاله
دسته بندی | عمران |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1311 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
ترجمه مقاله ساختار سرامیک همراه با متن لاتین در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
ساختار Biepitaxid، پیوند josephson و SQUIDs : ساختار و ویژگیهای اتصال یا پیوند josephson و SQUIDs، yBCo/CeO2/Mgo Biepitaxid را بررسی و گزارش کردیم، در اینجا CeO2 به عنوان یک لایه استفاده شده تا یک محدوده یا مرز Biepitaxid برای بلور یا ذره ایجاد کند. سطوح تابکاری نشده لایه CeO2 و سطح تابکاری شده آن توسط میکروسکوپ اتر یا (AFM) بررسی شدند. دمای مقاومت لایه نازک yBCo/CeO2/Mgo نشان میدهد که فرآیند تابکاری برای لایه CeO2 به منظور ایجاد لایه فیلم YBCo با کیفیت خوب ضروری است. منحنی ولتاژ جریان اتصال یا پیوند josephson عملکرد مربوط به مقاومت اتصال (RSJ) را نشان میدهد. بعلاوه هر دو مرحله عددی یا انتگرال و یا نیمه انتگرال Shapiro در میدان مغناطیسی بکاربرده شده صفر مشاهده شد نوسان ولتاژ مغناطیسی مدولی شده نیز برای SQUIDs دیده میشود.
1- مقدمه: بدلیل توسعه و پیشرفت مدارهای مجتمع ابررسانا، High-T، اتصالات ابررسانای josephson به شکل گستردهای مورد بررسی و آزمایش واقع شدند. به منظور بدست آوردن اتصالات josephson قابل کنترل و قابل دستیابی به انواع مختلف اتصالات مانند محدوده دارای لبه پلهای، SNS یا اساس و پایه bicrystaf استفاده شد. بهرحال این نوع مرزها معمولاً طی زمان ساخت با فرآیندهای بسیار زیادی درگیر هستند. برای سادهتر کردن فرآیند ساخت، اتصالات josephson محدوده دانه Biepitaxid مورد بررسی واقع شد. در این کار، CeCo2 انتخاب شد تا یک لایه برای محدوده ذره Biepitaxid باشد و روش ساده و شیمیایی حکاکی بجای فرزکاری آهن استفاده شد تا باعث جدا شدن نیمی از لایه CeCo2 از پایه Mgo شود.
SQUIDs و اتصالات josephson Biepitaxid را ساختیم. بعضی از ویژگیهای جریان ولتاژ برای اتصالات josephson و SQUIDs مورد بررسی واقع شد. همچنین نوسان ولتاژ تقسیم شده در میدان مغناطیسی برای SQUIDs نیز بررسی شد.
2- شرح تجربی و آزمایشی: یک سیستم آبکاری فلز مغناطیسی rf خارج از محور برای جدا کردن تمام لایهها در این مبحث استفاده شده است. CeCo2 در دمای OC750 برروی سطح Mgo که با یک لایه (yBCo)800 A-thick پوشیده شده، آبکاری شد. سپس لایه yBCo / CeCo2 با استفاده از اسید هیدروکلریک جدا شد. بعد از آن، این پایه و اساس در دمای OC1100 به مدت 10 ساعت تابکاری شد. برای بررسی تغییرات سطح CeCo2، ساختار سطحی لایههای CeCo2 تابکاری شده و تابکاری نشده با میکروسکوپهای (AFM) بررسی شدند و سپس یک لایه (yBCo)2000 A-thick برروی سطح تابکاری شده قرار داده شد، رسوبگذاری شده بعلاوه لایه نازک yBCo با یک محدوده یا مرز Biepitaxid توسط فتولیتوگرافی در یک اتصال josephson با 5pm پهنا یا SQUIDs با یک ناحیه سوراخ 40*20 و پهنای اتصال بصورت طرح و نقش قرار داده شد. برای بررسی واکنشهای میکرو ویوی اتصال، یک میکرو ویو با استفاده از آنتن دیود به این اتصال تابانده شد. برای بررسی نوسان بخش بخش میدان مغناطیسی، SQUID برروی یک سولئوئید که دارای میدان مغناطیسی موازی با سطح SQUID بود نصف شد. یک روش معمولی چهارمرحلهای برای اندازهگیری و بخش الکتریکی استفاده شد. معیار برای جریان اصلی در این مبحث بود.
شکل 1- مقاومت دمای لایه نازک yBCo برروی a، سطح Mgo، b، سطح تابکاری نشده Mgo / CeCo2.
3- بحث و نتیجهگیری: بخ منظور تأیید ویژگی خوب و مناسب لایه نازک yBCo ، مقاومت دمائی لایه نازک yBCo برروی پایه Mgo و لایه CeCo2 تابکاری نشده همانند شکل 1 اندازهگیری شد. لایه yBCo برروی پایه Mgo عملکرد ابررسانایی با نشان میدهد. بهرحال لایه yBCo برروی لایه CeCo2 تابکاری نشده مقاومت نیمه رسانایی با افت دمای حدود k82 را نشان میدهد. این مقاومت نیمه رسانایی ممکن است بدلیل عنوان شده در زیر باشد. ابتدا، ترکیب yBCo تغییر میکند، تا برروی لایه CeCo2 تابکاری نشده آبکاری شود. ثانیاً بلور یا ذره yBCo همسطح نمیباشند. برای بررسی اولیه نقطه، انحراف یا خمش پرتو x برای مورد نمونه تابکاری نشده و مشخص میشود و در شکل 2 نشان داده شده است. مشاهده میشود که تمام سطوح {o,o,n} برای yBCo و CeCo2 واضح و مشخص هستند. این موضوع نشان میدهد که ساختار و ترکیب لایههای CeCo2 و yBCo دقیق و درست است و اولین مورد ویژه و اختصاصی است. سپس سطح لایه نازک yBCo برروی لایه تابکاری نشده CeCo2 با میکروسکوپ اتمی (AFM) بررسی میشود که در شکل 3 نشان داده شده است.
Fabrication of Biepitaxial YBazCu307_,
Josephson Junctions and SQUIDS
S. Y. Yang?, H. E. Horngl, W. L. Lee2, H. W. Yu2, and H. C. Yang2
1 Department of Physics, National Taiwan Normal University, Taipei, Taiwan 117, R.O.C.
2Department of Physics, National Taiwan University, Taapei, Taiwan 106, R.O.C.
(Received December 20, 1997)
We reported the fabrication and characteristics of biepitaxial YBCO/CeOz/MgO
Josephson junctions and SQUIDS, here Ce02 was used as a seed layer to create the biepitaxial
grain boundary. The surfaces of the unannealed CeO2 layer and the annealed
one were probed by the atomic force microscope (AFM). The temperature dependent
resistance of YBCO/Ce02/MgO thin film reveals that the annealing process for CeO2
layer is crucial for the quality of the YBCO thin film. The voltage-current curves
of Josephson junctions exhibit the resistively shunted junction (RSJ) behavior. Furthermore,
both the integral and half-integral Shapiro steps were observed under zero
applied magnetic field. The magnetic modulated voltage oscillation was also found for
the SQUIDS.
PACS. 74.50.+r - Proximity effects, weak links, tunneling phenomena, and Josephson
effects.
_ PACS. 74.76.-w - Superconducting films.
I. Introduction
Owing to the development of the superconducting integrated circuits, high-T, superconducting
Josephson junctions have been examined widely. In order to obtain the
controllable and reproducible Josephson junctions, various types of junctions are used,
such as step-edge boundary [l], SNS [2] or bicrystal substrate [3]. However, these kinds
of boundaries usually involve too many processes during fabrication [4,5]. To simplify the
fabrication processes, biepitaxial grain boundary Josephson junctions were studied. In this
work, CeO2 was chosen to be a seed layer for the biepitaxial YBazCusO7_, grain boundary
and an easy chemical etching method instead of conventional ion milling was used to lift
off half of the CeO2 layer on MgO substrate. We fabricated the biepitaxial YBa2Cu307_y
Josephson junctions and SQUIDS. Some voltage-current characteristics for the Josephson
junctions and SQUIDS were investigated. And also, the magnetic field modulated voltage
oscillation for the SQUIDS was checked.
II. Experimental details
An off-axis rf magnetron sputtering system was used to deposit all films in this work.
Ce02 was sputtered at 750 ?C onto the MgO(001) substrate which was covered partly by
409 @ 1998 THE PHYSICAL SOCIETY
OF THE REPUBLIC OF CHINA
410 FABRICATION OF BIEPITAXIAL YBazCuaO-i_, VOL. 36
a 800 A-thick YBa$usOr_y (YBCO) 1 ayer. Next, the CeOz/YBCO layer was lifted off by
using hydrochloric acid. Then, this substrate was annealed at 1100 ?C for 10 hours. To
examine the changes of the CeOz surface, both the surface morphologies of the annealed
and the unannealed Ce02 layers were taken by atomic force microscope (AFM) followed by
depositing a 2000 A-thick YBCO layer onto the annealed substrate. Moreover, the YBCO
thin film with a biepitaxial grain boundary was patterned photolithographically into a 5
pm-wide Josephson junction or a SQUID with the hole area of 20 x 40 pm2 and the junction
width of 5 pm. To investigate the microwave responses of the junction, a microwave was
guided to the junction by using a diode antenna. For checking the magnetic field modulated
voltage oscillation, the SQUID was mounted in a solenoid which provided a magnetic field
perpendicular to the plane of the SQUID. The traditional four-probe method was used for
electric measurements and the criterion voltage for the critical current was 1 JLV in this
work.
III. Results and discussion
In order to confirm the good quality of the YBa2CusOr_, (YBCO) thin film, the
temperature dependent resistances of YBCO thin film on the MgO substrate and that on
the unannealed CeO2 layer were measured, as shown in Fig. 1. The YBCO film on the
MgO substrate exhibits a superconducting behavior with T,,,,, = 84.2 K. However, the
YBCO film on the unannealed CeO2 layer shows a semiconducting resistive behavior with
a little drop at temperature around 82 K. This semiconducting resistive behavior may be
due to the following causes. First, the composition of YBCO is changed as it was sputtered
on the unannealed CeOa layer. Secondly, the grain of the YBCO is not planar. To check
the first point, powder x-ray diffraction pattern was detected for the unannealed sample
and shown in Fig. 2. It was observed that all the peaks of {O,O,n} planes for YBCO and
CeOz are clear and sharp. This implies that the compositions for YBCO and CeOz layers
are correct and hence the first cause is exclusive. Next, the surface profile of the YBCO
thin film on the unannealed CeO2 layer was probed by the atomic force microscope (AFM),
as shown in Fig. 3. It was found that many spiral grains appear on the surface of the
YBCO thin film, as indicated by arrows. The spiral grains result from the dislocation of
the layered structure in YBCO. Since the transport properties of YBCO are dominated
by its layered structure and become poor as the layered structure is deformed., Hence, the
spiral grains are responsible for the semiconducting resistive behavior of the YBCO thin
film on the unannealed CeOz layer.
To improve the quality of YBCO thin film on the Ce02 layer, the MgO substrate
covered with a CeOz layer was annealed at 1100 ?C for 10 hours under one atmosphere
of oxygen before depositing the YBCO thin film. The resistance versus temperature for
the YBCO thin film on the annealed CeO;! layer was shown in the inset of Fig. l(b).
It was observed that the YBCO thin film reveals a good superconducting behavior with
Tc,zero -- 87.2 K. Hence, the annealing process for the CeO2 layer is essential for improving
the quality of YBCO/Ce02 thin films. In order to investigate the changes of the CeO2
layers before and after being annealed, the surface images of the CeO2 layers were probed
by AFM and were shown in Fig. 4. Some surface features are listed in Table I. It was found
that the grain size becomes much larger, meanwhile, the CeO2 surface turns out rougher
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 88 |
ترجمه مهر هفتم(هنر) در 88 صفحه ورد قابل ویرایش
شب با گرمایش، آسایشی مختصر آورده است و در سپیده دم هرم داغ باد بر دریای بی رنگ می وزد. شوالیه آنتونیوس بلاک، درمانده بر روی چند شاخة صنوبر که بر ماسه ها پراکنده اند، دراز کشیده است. چشمانش کاملاً باز و از شدت کم خوابی سرخ گشته اند.
در همان نزدیکی ملازمش یونس با صدایی بلند خرناس می کشد. او نیز درست در کنارة جنگل و در میان درختان صنوبر از پای افتاده و به خواب رفته است. دهان او به سمت فلق باز میشود و صدایی غیرزمینی از حنجره اش بیرون میآید. با وزش ناگهانی باد، اسب ها به جنبش در می آیند و پوزه های نیم سوخته خود را به سمت دریا دراز میکنند. آنها نیز به اندازه صاحبانشان لاغر و فرسوده گشته اند.
شوالیه برمی خیزد و وارد آب های کم عمق میشود تا چهرة آفتاب سوخته و لبان تاول زده اش را بشوید. یونس غلتی به سوی جنگل و تاریکی می زند. در خواب می نالد و به شدت موهای زبر سرش را می خاراند. اثر خراش بر روی سرش همچون سفیدی برق در برابر دوده است.
شوالیه به ساحل بازمی گردد و بر روی زانوانش می نشیند. در حالی که چشمانش بسته و ابروانش درهم کشیده است، نماز صبحش را به جا میآورد. دستانش در هم گره خورده اند و لبانش کلماتی را زمزمه میکنند. چهره اش تلخ و غمگین است. چشمانش را باز میکند و مستقیماً به خورشید صبحگاهی که همچون ماهی باد کرده و مرده ای از دریای مه آلود بالا می آید، خیره میشود. آسمان همچون گنبدی سربی، خاکستری و بیحرکت است. ابری گنگ و تیره در افق غربی معلق است. در بالا، کاملاً قابل رویت، مرغی دریایی با بال های بی حرکت در آسمان شناور است. فریاد او غریب و بی قرار است. اسب خاکستری بزرگ شوالیه سرش را بلند میکند و شیهه می کشد. آنتونیوس بلاک برمی گردد.
پشت سر او مردی سیاهپوش ایستاده است. چهره اش بسیار رنگ پریده است و دستهایش در چین های عبایش پنهان شده است.
شوالیه- تو کیستی؟
مرگ- من مرگم.
شوالیه- آیا برای من آمده ای؟
مرگ- من مدت هاست که در کنار توام.
شوالیه- خوب می دانم.
مرگ- آماده ای؟
شوالیه- بدنم ترسیده است، اما خودم نه.
مرگ- خب، این که مایه شرم نیست.
شوالیه از جایش برمی خیزد. می لرزد. مرگ عبایش را باز میکند تا آن را بر شانه های شوالیه بگذارد.
شوالیه- لحظه ای درنگ کن.
مرگ- این چیزیست که همه می گویند. من مجازات هیچ کس را به تعویق نمی اندازم.
شوالیه- تو شطرنج بازی می کنی. مگر نه؟
مرگ- تو از کجا می دانی؟
شوالیه- در نقاشی ها دیده و در تصانیف شنیده ام.
مرگ- بله. در واقع من شطرنج باز خوبی هستم.
شوالیه- اما تو نمی توانی از من بهتر باشی.
شوالیه در کیف سیاهی که در کنارش بود جستجو میکند و صفحة شطرنج کوچکی بیرون میآورد. آن را با دقت بر روی زمین می گذارد و شروع به چیدن مهره ها میکند.
مرگ- چرا می خواهی با من بازی کنی؟
شوالیه- من دلایل خودم را دارم.
مرگ- این یک امتیاز ویژه برای توست.
شوالیه- شرایط از این قرار است که من می توانم تا زمانی که در مقابل تو شکست نخورده ام، زنده بمانم. اگر من بردم تو مرا رها خواهی کرد. موافقی؟
شوالیه مشت هایش را به سوی مرگ بالا میآورد. مرگ ناگهان لبخندی به او می زند و به یکی از دست های شوالیه اشاره میکند. پیادة سیاه در آن دست قرار دارد.
شوالیه- تو سیاه را برداشتی.
مرگ- خیلی مناسب است. تو این طور فکر نمی کنی؟
شوالیه و مرگ بر روی صفحة شطرنج خم میشوند. پس از اندکی تأمل، آنتونیوس بلاک، با پیادة مقابل شاهش آغاز میکند. مرگ نیز پیاده مقابل شاهش را حرکت میدهد.
نسیم سحری آرام شده است. جنبش بی امان دریا متوقف گشته و آب خاموش و بی صداست. خورشید از پشت مه بالا آمده و نورش همه جا را روشن میکند. مرغ دریایی در زیر ابر تیره شناور است، انگار که در آسمان منجمد شده باشد. روزی داغ و سوزان است.
یونس با ضربه ای به پشتش بیدار میشود. چشمانش را باز کرده، همچون خوکی خرخر میکند و خمیازه ای بلند می کشد. به زحمت می ایستد، اسبش را زین میکند و بستة سنگینی را بلند میکند.
شوالیه سوار بر اسب به آرامی از دریا دور شده و به سوی جنگلی که در نزدیکی ساحل و درست بالا جاده قرار دارد می رود. تظاهر میکند که صدای نماز صبح ملازمش را نشنیده است. یونس خیلی زود از او سبقت میگیرد.
یونس- (می خواند) خفتن بین دو پای فاحشه، زندگیم هر روز در حسرتشه.
او می ایستد. به اربابش می نگرد. اما شوالیه صدای آواز یونس را نشنیده است و یا تظاهر به آن میکند. برای اینکه بیشتر او را تحریک کند یونس این بار بلندتر می خواند.
یونس- (میخواند) اون بالا بالاها جای خدای قادر متعاله، اما برادرت شیطانه که همه جا می بینیش.
یونس بالاخره توجه شوالیه را جلب میکند. دست از خواندن می کشد. شوالیه، اسبش، اسب یونس و خود یونس تمام این ترانه ها را ازبرند. سفر طولانی و پر گرد و غبار آنها از سرزمین مقدس، آنها را پاکیزه نگاه نداشته بود. آنها در دشتی باتلاقی که تا افق ادامه دارد می تازند و در دوردست دریایی که در زیر تابش سفید آفتاب می درخشد، خفته است.
یونس- در فروجستاد همه دربارة نشانه های شر و اتفاقات هولناک سخن می گفتند. در شب، دو اسب یکدیگر را خورده بوند و در محوطة کلیسا گورها باز شده و بازماندة لاشه ها همه جا پخش شده بود. دیروز عصر چهار خورشید در آسمان میتابید.
شوالیه پاسخ نداد. در نزدیکی، سگی لاغر، نالان به سوی صاحبش که بر روی یک صندلی در زیر آفتاب داغ خفته است، می خزد. ابر سیاهی از مگس به دور سر و شانه های مرد جمع شده اند. سگ نگون بخت در حالی که به روی شکم دراز کشیده و دمش را می جنباند، پیوسته می نالد.
یونس از اسب پیاده شده، به مرد خفته نزدیک میشود. مودبانه از او نشانی ای می پرسد. وقتی جوابی نمی شنود، به طرف مرد می رود تا او را بیدار کند. بر روی شانه های مرد خفته خم می شود، اما به سرعت دستش را پس می کشد. مرد از عقب بر زمین می افتد و صورتش در مقابل یونس قرار میگیرد.
یک جنازه است که با حدقة خالی و دندان های سفید به یونس خیره شده است.
یونس دوباره سوار اسبش میشود و به اربابش می رسد. از قمقمه اش آبی می نوشد و کیف را به شوالیه میدهد.
شوالیه- خب، آیا راه را نشانت داد؟
یونس- نه، کاملاً.
شوالیه- چه گفت؟
یونس- هیچ
شوالیه- آیا لال بود؟
یونس- نه سرورم. من این را نگفتم. اتفاقاً کاملاً فصیح و شیوا بود.
شوالیه- اوه؟
یونس- او سخنور بود اما مشکل در این بود که حرف او افسرده کننده بود. (می خواند) زمانی روشن و با نشاطی، زمانی با کرم ها می خزی. سرنوشت تبه کار مخوفی است و تو، دوست من. قربانی آنی.
شوالیه- مجبوری بخوانی؟
یونس- نه.
شوالیه تکه ای نان به ملازمش میدهد تا برای مدتی او را ساکت نگه دارد. خورشید بی رحمانه آنها را می سوزاند و قطرات عرق از چهره هاشان می چکد. ابری از غبار در اطراف اسب ها برخاسته است. آنها در آنسوی خلیج و در امتداد بیشه زاری سبز میتازند. در سایة چند درخت تنومند، یک گاری قرار دارد که با کرباس خالدار پوشانده شده است. اسبی در نزدیکی گاری شیهه می کشد و اسب شوالیه به آن پاسخ میدهد. دو مسافر برای استراحت در زیر سایه درختان توقف نمی کنند و همچنان می تازند، تا در انحنای جاده ناپدید می گردند.
در خواب، یوف شعبده باز، صدای شیهة اسبش و پاسخی از دوردست را می شنود. می کوشد تا دوباره بخوابد اما فضای داخل گاری خفه کننده است. اشعه خورشید از خلال کرباس عبور کرده و به شکل نوارهای باریکی از نور، به صورت میا، همسر یوف و پسر یکسالهشان میکائیل که در آرامش خفته است، می تابد. در نزدیکی آنها یوناس اسکات که از سایرین مسن تر است، با صدای بلند خرناس می کشد.
یوف به بیرون گاری می خزد. در زیر درختان بلند، همچنان کمی سایه وجود دارد. مقداری آب می نوشد و غرغره میکند. نرمش مختصری انجام میدهد و با اسب لاغر و استخوانی اش صحبت میکند.
یوف-صبح بخیر. صبحانه خورده ای؟ من از بدبختی نمی توانم علف بخورم. نمی توانی به من یاد بدهی؟ کمی کارمان سخت شده است. در این منطقه از کشور کسی شعبده بازی دوست ندارد.
یوف توپ های شعبده بازی را برداشته، به آرامی شروع به بالا انداختن آنها میکند. سپس به روی سرش می ایستد و چون مرغی قدقد میکند. ناگهان دست از کار می کشد و با نگاهی کاملاً شگفت زده می نشیند. باد موجب حرکت آرام درختان شده است. برگ ها می جنبند و زمزمه ای آرام پدید می آورند. گل ها و چمن ها به زیبایی خم شده اند و در جایی یک پرنده صدای چهچهه اش را بلند کرده است.
سکوت، گرگ و میش، جامهای توتفرنگی و شیر. چهرههای شما در نور عصرگاهی. میکائیل خفته، یوف با چنگش. سعی خواهم کرد که حرفهایمان را به خاطر بسپارم. من این خاطره را با چنان دقتی در میان دستانم نگاه میدارم که انگار جامی از شیرتازه در آن قرار دارد.
صورتش را بر میگرداند و به دریا و آسمان خاکستری بیرنگ نگاه میکند.
شوالیه – و این یک یادگاری مناسب است. … این برای من کافی خواهدبود.
بر میخیزد و برای بقیه سر تکان میدهد و به سوی جنگل حرکت میکند. یوف همچنان به نواختن چنگ ادامه میدهد. میا روی چمن دراز میکشد.
شوالیه صفحة شطرنج را بر میدارد و آن را در طول ساحل حمل میکند. ساحل ساکت و متروک و دریا بیحرکت است.
مرگ – منتظرت بودم.
شوالیه – مرا ببخش. چند لحظهای تأخیر داشتم. چون من تاکتیکهایم را برای تو آشکار ساختم، در حال عقبنشینیام. نوبت تو است.
مرگ – چرا این قدر راضی به نظر میرسی.
شوالیه – این راز من است.
مرگ – البته، حالا من اسبت را میزنم.
شوالیه – کار درستی کردی.
مرگ – آیا مرا فریب دادی؟
شوالیه – البته تو درست در دام افتادی. کیش!
مرگ – به چه میخندی؟
شوالیه – نگران خندة من نباش – شاه خودت را نجات بده.
مرگ – تو کمی متکبری.
شوالیه – بازیمان سرگرمم میکند.
مرگ – نوبت تو است. بازی کن. من کمی ذیق وقت دارم.
شوالیه – من میدانم که تو کارهای زیادی داری. اما حق نداری بازی را ترک کنی. بازی زمان میبرد.
مرگ میخواهد جواب دهد اما سکوت میکند و بر روی صفحة شطرنج خم میشود.
مرگ – آیا قصد داری که شعبدهباز و همسرش را در میان جنگل همراهی کنی؟ آنهایی که اسمشان یوف و میاست و یک پسر کوچک دارند؟
شوالیه – برای چه میپرسی؟
مرگ – اوه … دلیل خاصی ندارد.
شوالیه ناگهان دست از خنده میکشد. مرگ با تمسخر به وی مینگرد.
بلافاصله پس از غروب خورشید، گروه کوچک در حیاط مسافرخانه جمع شدهاند. شوالیه، یونس و دختر در آنجا حضور دارند. یوف و میا در گاری خود هستند. پسرشان میکائیل پیش از این خوابیده است. یوناس اسکات همچنان مفقود است.
یونس به داخل مسافرخانه میرود تا مقدمات سفر را فراهم آورد و آخرین لیوان آبجو را بنوشد. مسافرخانه حالا تقریباً خالیست و به جز چند کشاورز و چند دختر جوان که در گوشهای شام میخورند، کسی در آن حضور ندارد.
در کنار یک پنجرة کوچک مردی گوژپشت، با لیوانی برندی در دست نشستهاست. حالت چهرهاش غمگین است. هرچند وقت یکبار با سکسکهای شدید تکان میخورد. او پلوگ آهنگر است که آنجا نشسته و ناله میکند.
یونس – خدای من. این پلوگ آهنگر نیست؟
پلوگ – عصربخیر.
یونس – اینجا نشستهای و آببینیات را بالا میکشی؟
پلوگ – بله، بله. به آهنگر نگاه کن. مثل یک خرگوش مینالد.
یونس – اگر من به جای تو بودم، از این که به این راحتی از شر زنم راحت شدم، خوشحال بودم.
یونس پشت آهنگر را نوازش میکند و با نوشیدن مقداری آبجو تشنگیاش را فرو مینشاند و در کنار آهنگر مینشیند.
پلوگ – تو ازدواج کردهای؟
یونس – من! بیش از صدبار. دیگر نمیتوانم حساب همة زنهایم را داشته باشم. البته در مورد مردان مسافر اغلب به همین شکل است.
پلوگ – میتوانم به تو اطمینان دهم که یک زن بدتر از صد زن است. یا اینکه من از هر بدبختی در این دنیا بدبختترم، که البته بعید هم نیست.
یونس – زنها، بود و نبودشان عذاب است. به همین دلیل وقتی به او نگاه میکنی، درست در زمانی که بیش از هر وقتی جذاب است، باز هم بهترین کار این است که او را بکشی.
پلوگ – غرغر زنها، جیغ بچهها و کهنههای خیس، ناخنها و حرف های تیز، رنجت میدهد. مادر زنت که عمة شیطان است و وقتی که بخواهی پس از یک روز طولانی بخوابی، قصة دیگری است. اشک و آه و نالة بلندی که مرده را بیدار میکند.
یونس سرش را با رضایت کامل تکان میدهد. او که خیلی مشروب خورده است، صدای یک پیرزن را تقلید میکند.
یونس – چرا برای شببخیر مرا نمیبوسی؟
پلوگ – (به همان ترتیب) چرا برای من آواز نمیخوانی؟
یونس – چرا مثل اولین باری که مرا دیدی به من عشق نمیورزی؟
پلوگ – چرا به لباس خواب جدید من نگاه نمیکنی؟
یونس – تو فقط به من پشت میکنی و خرناس میکشی؟
پلوگ – (حالت عادی) اوه، لعنتی.
یونس – او لعنتی. و حالا او رفته است. پس خوشحال باش.
پلوگ – (خشمگین) من بینی آنها را با انبر میکنم. با یک چکش کوچک روی سینههایشان میکوبم و سرشان را با پتک له میکنم.
پلوگ با صدای بلند گریه میکند و تمام بدنش از شدت غم میلرزد. یونس با علاقه به او نگاه میکند.
یونس – ببین چطور دوباره زوزه میکشد.
پلوگ – شاید دوستش داشته باشم.
یونس – پس شاید دوستش داشته باشی. باید به تو خوک بدبخت و بیچاره بگویم که عشق نام دیگر شهوت است، به اضافة شهوت و به اضافه شهوت و مقدار زیادی خیانت. دورویی و دروغ و سایر اعمال احمقانه.
پلوگ – ولی به هرحال دردناک است.
یونس – البته عشق از هر بلایی سیاهتر است ولی کسی به خاطرش نمیمیرد و تقریباً همیشه از آن فارغ میشوی.
پلوگ – نه، نه، من نه.
یونس – بله، تو هم. تنها احمقها از عشق میمیرند. عشق همچون زکام مسری است. عشق نیرویت را، استقلالت را، روحیهات را، از بین میبرد. اگر همه چیز در این جهان ناقص، ناقص است، عشق با نقص کاملش، کاملترین است.
پلوگ – تو شادمانی. با آن حرفهای چرب و نرمت. علاوه بر آن به چرت و پرتهایت ایمان داری.