مرجع فایل های تخصصی

وبلاگ برای دسترسی هم وطنان به فایل های مورد نیاز آنها در تمامی زمینه های علمی، پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه، علوم انسانی و ... طراحی گردیده است.

مرجع فایل های تخصصی

وبلاگ برای دسترسی هم وطنان به فایل های مورد نیاز آنها در تمامی زمینه های علمی، پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه، علوم انسانی و ... طراحی گردیده است.

معرفی و دانلود فایل کامل امپرسیونیسم(دریافت گری)

درحقیقت جنبش امپرسیونیسم طی سالهای 1860م ازشیوه ی رئالیسم زاده شددراین دوران نقاشان جوان تررئالیست مانند مانه،ادگارد دگا، و پیراگوست رنواربا انتخاب موضوعاتی که پیش ازآن کمترسابقه داشت، ازقبیل صحنه های پیک نیک،اجتماعات داخل کافه هاوقایق رانان ونیزنقاشی درفضای باززمینه ها ی اولیه این جنبش نوین را درنقاشی فراهم آوردنددراین میان ادوارد مانه که به ارزش
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 794 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
امپرسیونیسم(دریافت گری)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

درحقیقت جنبش امپرسیونیسم طی سالهای 1860م. ازشیوه ی رئالیسم زاده شد.دراین دوران نقاشان جوان تررئالیست مانند مانه،ادگارد دگا، و پیراگوست رنواربا انتخاب موضوعاتی که پیش ازآن کمترسابقه داشت، ازقبیل صحنه های پیک نیک،اجتماعات داخل کافه هاوقایق رانان ونیزنقاشی درفضای باززمینه ها ی اولیه این جنبش نوین را درنقاشی فراهم آوردند.دراین میان ادوارد مانه که به ارزش به کارگیری عملی نورورنگ درنمایش موضوعات پی برده و مجذوب آن گشته بود تئوری اولیه ی امپرسیونیسم را مطرح نمود. درهمین ایام برقراری نمایشگاه مردودان[1] درپاریس درسال1863 م.زمینه آشنایی دیگرنقاشان جوانترمانند،مونه، پیسارو، آلفردسیسلی، فریدریک بازیل وسزان با تئوری مانه فراهم کرد.

سیسلی،چشم انداز،رنگ روغن روی بوم 1873 م

دربهار1874 گروهی از هنرمندان فرانسوی تحت نام انجمن هنرمندان گمنام، متشکل ازنقاشان ومجسمه سازان و حکاکان و...گرد هم آمدند و یک استودیوی عکاسی (آتلیه نادار) را برای نمایش آثارشان اجاره کردند و در معرض دید عموم گذاشتند. با این کارشدید ترین وخصمانه ترین واکنش ها راکه تا آن هنگام دردنیای هنری پاریس با آن مواجه بودندبرانگیختند.درطی سده ی نوزده میلادی رابطه بین جامعه وهنرمند به طورروزافزونی تصنعی می شد تا اینکه سرانجام درهمین نمایشگاه آثار امپرسیونیست ها به نقطه ی گسست خود رسید. امپرسیونیسم حقیقتاً نخستین ومهمترین جنبش مدرن هنری در سده نوزدهم محسوب می شود. امپرسیونیسم درلغت به معنای دریافتگری، دریافت آنی، یا دریافت حسی است.امپرسیونیسم مکتبی با برنامه واصول معین نبود، بلکه تشکل آزادانه هنرمندانی بود که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظورعرضه مستقل آثارشان درکنارهم قرار گرفتند.امپرسیونیسم صرفا یک سبک نقاشی نبود بلکه یک رویکرد نوین به هنرو زندگی بود.آثارنقاشی امپرسیونیست ها ثبت تغییرات گذرا وناپایداردرطبیعت بود.نخستین هسته ی این جنبش توسط مونه،رنوار،سیسلی وپیسارو بود که وجه اشتراکشان گسست ازآموزش های رسمی فرهنگستانی بود.این هنرمندان ابتدا نام خودرا انجمن هنرمندان نقاش مجسمه سازو گراورگمنام گذاشتند.اما بعدا نام یکی ازتابلوهای مونه به نام (امپرسیون طلوع آفتاب)منتقد جوان لوئیس لروی(لویی لروا)را واداشت درمجله( شاری واری) کل گروه راامپرسیونیست را امپرسیونیست ها نام نهد واین نام که با لحنی تمسخرآمیزابداع شده بود، بعداً ازسوی خودهنرمندان گروه به عنوان گواهی برحد اقل یکی از جنبه های برجسته اهداف آنان بود.این گروه حدود هشت نمایشگاه گذاشتند که گوستاو کوربه دردومین نمایشگاه به آنان پیوست.اینان نظام آموزشی متداول و هنر( آکادمیک) را مردود می شمردند ونیزبا اصل رمانتیسم که مهمترین مقصود هنرانتقال هیجان عاطفی هنرمند است، مخالف بودند. اما بر عکس، این نظررئالیست ها را می پذیرفتند که مقصود هنرباید ثبت پاره ای ازطبیعت وزندگی به مدد روحیه علمی و فاغ ازاحساسات شخصی باشد براین اساس امپرسیونیسم را ادامه ی منطقی رئالیسم درسده نوزدهم دانست. پس از آخرین نمایشگاه، گروه، متلاشی شد و مونه تنها کسی بود که همچنان به طورتعصب آمیز آمیزبه ترویج ایدههای امپرسیونیستی پرداخت. درسال 1874،به استثنای مانه که به سالن رسمی وفادارماند، کلیه ی نقاشان گروه درمعرض توهین وشماتت عامه قرارگرفتند. تا سال 1876، هفت نمایشگاه مشترک برگزار شد. در همین سال دورانتی نویسنده ومنتقد هنری، کتاب نقاشی نورا که عنوانی درخور توجه است انتشارداد و جهت گیری نقاشان جوان رازیرکانه تجزیه وتحلیل کرد:اینان با طی طریق کشف وشهود،به تدریج نور خورشید را به اشعه وعناصرآن تجزیه کردندوباهماهنگی کلی رنگ های قوس وقزحی که به روی بوم پراکندند، وحدت آن را، از نو می سازند.

تمایل منظره پردازان امپرسیونیست به ثبت (بیان تصویری لحظه ها) به جای جنبه های پایدار موضوعات آنها راوادار می کرد تا با نقاشی در فضای باز و اتمام تابلو در نقطه ای پیش از آنکه شرایط نوری عوض شود،گنجینه ای غنی فراهم سازند. درنقاشی های آنها نه به رنگ خاکستری وسیاه بلکه به رنگ مکمل نقاشی می شدند. آنان با (کم ارج کردن خطوط اشیا) ارجحیت خطوط اشیا راگرفتند ونقاشی های امپرسیونیستی بدل به رنگ آمیزی نورو فضا شدند.بازی نورمستقیم و بازتاب شده با این وجود این نظریه ها تمامی نقاشان امپرسیونیست حتی مونه که بیشترازهمه مروج نقاشی درفضای بازبودبیشتروبیشترتمایل می یافت تاآثارخود رادرکارگاه اصلاح یا رتوش کند.باانجام چنین کا ی اوبه یک تناقض ذاتی در رویکرد امپرسیونیستی اعتراف کرد، زیرا هر چقدر که هنرمند به تاثیر تغییرات جوی حساسیت داشته باشد زمان کمتری برای ثبت آن پیش از تغییر روی بوم دارد. وی در اکتبر1890 وقتی بر روی مجموعه ( کومه ی علف خشک) کار می کرد نوشت: من به شدت برروی آثارم کارمیکنم وبا مجموعه ای ازتاثیرات متفاوت کلنجارمیروم ،اما دراین وقت ازسال خورشید چنان غروب می کند که نمی توانم خودم رابااوهمگام کنم تجربه های اولیه اینان درنقاشی فضای باز، تابناکی مناظررا تامین می کرد.ولی رنواربا رنگ گزینی رنگین کمانی، زدودن رنگهای تیره از سایه ها، حذف خطوط مرزی شکل اشیا، گام بلندی در این زمینه برداشت.بدین سان، منظره نگاری به هنری بدل شد که درآن نقاش می کشوید تصویرمنعکس شده برروی شبکیه چشم را از نو بسازد و معادل کیفیت زنده ی چشم اندازتابناک رابه مدد رنگها بیافریند.

او فامهای خالص را درهم می آمیخت، ولی ازرنگهای موضعی نیزیکسره چشم نمی پوشید. سایه ها را نه بارنگهای خاکستری وسیاه بلکه به مدد مکمل رنگهای اشیا نشان می داد. با حذف خطوط مرزی،خصلت بارزشکل اشیاازمیان رفت ونقاشیهای امپرسیونیست به تصاویری از نور و جوّوبازیهای رنگ مستقیم وانعکاسی بدل شد. در سالهای بعد،مونه تجزیه وتحلیل دریافتهای بصری رابا دقت ادامه داد. پیسارو به نظریه نئوامپرسیونیسم جلب شد.ولی رنواربا تاکیدبرطراحی خطی،به اسلوبی لطیف درپیکرنگاری زنان برهنه دست یافت.

عادت نقاشی کردن درزیر آفتاب تابان ، استفاده ازفام های خالص برای انتقال روشنایی طبیعت و کاربست تک ضربه های قلم موبرروی بوم،خاص خودامپرسیونیست ها بود.

در دهه 1890، امپرسیونیسم سراسراروپا را فراگرفت وسپس به آمریکا راه یافت.ولی مقارن با تثبیت اصول امپرسیونیسم واکنشهایی نیزعلیه آن بروزکرد، نقاشی امپرسیونیستی درآغازبا گنگی وت مسخر مواجه شد. همزمان با دومین نمایشگاه منتقدی نوشت: پنج یا شش آدم روانی در اینجا گرد آمده اند تا کارهای خود را به نمایش بگذارند... نمایش رعب آوری است که بیهودگی انسانی تا آستانه جنون برسد.

درحقیقت،نقاش امپرسیونیست منحصراً توسط کشف وشهود فردی خویش هدایت می شد وتنها بر صداقت خود اعتماد می کرد وهریک از آثارش - به عنوان یک کارخلاقه - اثبات وکشف دوباره ی نقاشی بود. از نظر او دنیا، یکباره وبرای همیشه دریک قالب ثابت زیست نمی کرد،بکله با هرنظردر تازگی احیا شده یی دوباره کشف می شد، وکمترین جلوه ی آن، جزیی اززیبایی متغیرآن بود. چنین آزادی ای،جزبه خشم آوردن مردم آن زمان،چه می توانست کرد؟

مردمی که دیدشان توسط مدرسه ی هنرهای زیبا(به عنوان نمودی ازتحجراجتماعی)منجمد شده بود. حتی وقتی ژروم ( نقاش فرهنگستانی) رئیس جمهوررا درغرفه های نمایشگاه بین المللی پاریس 1900 همراهی می کرد،دربرابرسالن امپرسیونیست ها به اوگفت:علیا حضرت اینجا افراد نالایق فرانسه حضوردارند پذیرش امپرسیونیست ها درانگلستان به آهستگی صورت پذیرفت. اما ازسال 1926 که مونه،پیرمرد بزرگ نقاشی فرانسه درگذشت، نرخ های حراجی ها برای نقاشی های امپرسیونیست ها رو به افزایش یافت و از دهه 1950 به سمت ارقام نجومی میل کرد. طوری که کمتر نظریه ی هنری مدرن رامی توان شناخت که براساس کشفِ رنگ امپرسیونیست ها استوار نبوده باشد.

تاثیرامپرسیونیست ها بسیارعظیم بود وبخش عمده ی تاریخ نقاشی اواخرسده نوزدهم واوایل سده بیستم، حکایت بسط و توسعه ی جنبش های متاثر از آن یا در مقابل آن بود.

هنرمندان این مکتب:

ادوارد مانه:

ادوارد مانه که آثارش متنوع از آثار دیگران است درمکتب رئالیسم پرورش یافت و از هنرمندان چیره دست این شیوه محسوب می شود ؛ درحقیقت گرایش وی به امپرسیونیسم درجهت تکمیل شیوه رئالیسم بود.

کلود مونه:

مونه به عنوان نماینده ی واقعی نهضت دریافتگری شناخته شد.او سراسرعمرخود را صرف به تصویرکشیدن ارتعاشات لغزان جو و لحظات گذران تابش ها و بازتاب های نور در مناظر طبیعت نمود مشهورترین اثر او تابلوی (امپرسیون) (تأثیرپذیری ازطلوع خورشید) می باشد که نام امپرسیونیسم از آن متأثر شده است

کلودمونه، امپرسیون سده ی19م

رنوار: از نخستین هنرمندانی است که رنگ های تیره را از تخته رنگ خود دورکرد، آثاراو لطافت شاعرانه ای است، او هنرخود را صرف بازتاب های نور و رنگ برچهره و پوست کودکان و دختران جوان نمود، از این رو آثارش ضمن آنکه دارای جنبه ای کاملاً شخصی است، مظهر نشاط و شادی زندگی است.

رنوار:صبحانه قایق رانان،رنگ وروغن روی بوم

ادگارد دگا:

دگا علی رغم موقعیت خاص اجتماعی خود، مردی منزوی و نگران بود آثار وی نمایش ناگهانی لحظه ای از زندگی افراد در حین کار می باشد. او از اهمیت« فرم» در تابلو غافل نبود آثارش غالباً شامل صحنه های زندگی کارگران، رقصندگان باله و مردان سوارکار است.

دگا: زنی با گلهای داوودی،رنگ روغن روی بوم،

دگا: رقصندگان باله

به طورخلاصه نقاشان امپرسیونیست:

1- به ترسیم صحنه های واقعی وعادی طبیعت وزندگی بدون توجه به احوال درونی وعواطفشخصی،می پرداختند.

2- به ترسیم اثرآنی و زود گذرصحنه دریک جا و یک لحظه بدون تجزیه و تحلیل منطقی، نظرداشتند.

3- به نمایش رنگها همانگونه که به چشم می خورد، با توجه به تأثیرجو وکیفیات نور و تأثیرمتقابل

رنگها در یک دیگر می پرداختند، نه آن چنان که از نزدیک و به دقت دیده می شود.

پست امپرسیونیسم[2](دریافت گری پسین).

همانطورکه سالهای آخرسده ی نوزدهم به تحولات عمده درزمینه ی علوم وتکنولوژی وهمچنین مناسبات اجتماعی واقتصادی مشخص شده است،درزمینه ی هنرنیزشاهدتلاش هنرمندان درجهت جست وجوی راه های نودرهنرمی باشد. ازدهه ی 1880 م. هنرمندانی که پیش ازاین مجذوب تئوری امپرسیونیسم گشته وازآن الهام یافته بودند، به تدریج به شیوه های فردی ترگراییدند. مهم ترین اینان عبارت بودند از: جورج سورا، (91-1859)؛پل سزان،پل گوگن(1903-1848)ووینسنت ون گوگ(90-1853).

هنر وآثاراین هنرمندان که به شیوه های کاملاً متفاوت ازیک دیگرمشخص می باشند،باعنوان کلی تر« پست امپرسیونیسم » خوانده می شود؛ چرا که بعنوان مقدمه وپیش قراول ظهورمکاتب نوین سده ی بیستم،ارزیابی ومطرح می شوند.حال به شرح مختصری درباره ی شیوه ی هریک ازهنرمندان نام برده می پردازیم.

هنرمندان این مکتب:

سورا: بیش ازسی ودوسال زندگی نکرد، اما تأثیرعمده درمتحول ساختن هنرنوین به جا نهاد. او ذهنی جست وجوگر ومنطقی داشت از این روتجربیات و پژوهش های علمی زمانه ی خود را به دقت دنبال می نمود؛ بدین ترتیب درجریان دستا وردهای علومی چون فیزیولوژی بینایی انسان و فیزیک نورقرارگرفت وشیوه ی اختصاصی خودرا به نام « تجزیه گری رنگ » یا « نقطه چین رنگ» بنیادنهاد.

دراین شیوه نقطه های کوچک وخالص رنگ به طورمستقیم(به دون ترکیب برروی تخته شاسی)توسط نوک قلم موبرروی بوم منتقل شده ، درنتیجه رنگهای ترکیبی درفاصله ای مناسب درچشم بیننده نقش می بست.برای مثال برای رسیدن به رنگ سبز،نقطه های رنگی آبی وزرد درکنارهمبرروی بوم نشانده می شوند. اما اعتبارسورا تنها درشیوه ی رنگ آمیزی او نیست بلکه آگاهی او به اهمیت فرم، اعتدال درترکیب بندی،آثار او را ارزشی ویژه بخشیده است.

سورا،بعد ازظهر یکشنبه درگراندژات(بخشی ازاثر) رنگ روغن روی بوم،86 -1884 م.

پل سینیاک:

وی دوست و هم مکتب سورا دیگر هنرمند به نام این شیوه است که رنگهای روشن را برای خلق آثارخود

برگزیده است.وی درانتظام عملی این شیوه سهمی به سزا دارد.

سزان:

وی برخلاف سورامدت طولانی تری زندگی کرد،امّا همانند اودرجست وجوی تعادل واستحکام فرم بود. سزان نیزنخست با نقاشان امپرسیونیست همراه بود، اما اعتقاد او به ضرورت استحکام درترکیب بندی،به زودی وی را از جرگه ی امپرسیونیست ها خارج کرد.

سزان برخلاف امپرسیونیست ها که درپی جلوه های رنگ و نور بودند، شکل پایدار و اساسی اشیارا جست و جو می کرد،بدین منظوربه خلاصه سازی اشیا واشکال پرداخت.تا جایی که معتقد شدبنیان همه ی اشکال برمکعب ،کره ومخروط استواراست. آثارسزان نمایانگراستواری وتعادل معمارگونه ای است که خود به ظهورسبکهای کوبیسم وپوریسم درنیمه های نخست شد.

به طورکلی سزان دونکته ی مهم را ازامپرسیونیسم آموخت:

1- مشاهده مستقیم طبیعت

2- بهره گیری ازرنگهای خالص

سزان طبیعت بی جان؛ رنگ وروغن حدود1898م

گوگن: گوگن سالها به تفنن نقاشی می کردوازطریق پیساروبا امپرسیونیسم آشنا وچندی به دان شیوه نقاشی کرداما به زودی درپی پژوهش های خوددرزمینه ی آثارقرون وسطایی اروپاتوجهش به نقاشی های خاور دور و خاور نزدیک معطوف گشت وبدین ترتیب به شیوه ی شخصی خود که مبتنی برنمایش رنگها به دون توجه به رنگ طبیعی اشیا و اغراق درطرح درجهت تأثیرگذاری بیشترموضوع می باشد، دست یافت؛آثارگوگن ازورای رنگهای در خشان وطرح های آزاد وسیّال نمایانگردنیای سمبولیک برزمینه ای تزیینی است.

اگر چه او در دوران حیاتش توفیق چندانی نیافت اماازطریق آثارش الهام بخش بسیاری ازهنرمندان پس از خود شد؛ گروه نبی ها[3]،سمبولیست ها[4]،فوویست ها[5] هریک به نوعی ازآثاراوالهام یافتند.

فوویست ها شیوه ی رنگ آمیزی او را راهنمای خود قرار دادند وسمبولیست ها و نبی ها جنبه ی رمز آمیز طرح و رنگ او را مهم شمردند


اعتماد شما سرمایه ما

معرفی و دانلود فایل کامل از دلاکروا تا نئوامپرسیونسیم

در این پیشگفتار ابتدا ما خلاصه ای از زندگی نامه دلاکروا ، نقاش برجسته که در 30 آوریل 1798 میلادی به دنیا آمد، می پردازیم و دلاکروا هنرش را از مادرش به ارث برد و با اینکه وی در دوره نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد وی هیچگاه خود را در این راه گم نکرد و به جنگ های آفریقا رفت و شاهکارهای متعددی خلق کرد و آثار معروف او قتل عام کیوس ، فاجع سیو، آزا
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 6695 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 67
از دلاکروا تا نئوامپرسیونسیم

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست

عنوان صفحه

پیشگفتار

مقدمه.......................................................................................................................... 1

فصل اول : کلاسیک و رمانتیک

هنر اوزن و لاکروا ...................................................................................................... 3

هنر کلاسیک و دموکراسی.......................................................................................... 5 رمانتیک 8

نئوکلاسیک ................................................................................................................ 10

رمانتیک در برابر کلاسیک ......................................................................................... 13

مقایسه کلاسیک و رمانتیک........................................................................................ 14

فصل دوم : رئالیست و ناتورالیست

گوستا و کوربه ........................................................................................................... 21

ژان فرانسوا میله.......................................................................................................... 23

انور دمیه..................................................................................................................... 25

نانوتورالیست.............................................................................................................. 28

فصل سوم : امپرسیونیسم و تئوامپرسیونسیم

امپرسیونسیم................................................................................................................ 36

امپرسیونسیم در سینما و عکاسی................................................................................. 42

پیدایش نئوامپرسیونیسم.............................................................................................. 43

نئوامپرسیونسیم........................................................................................................... 47

فعالیت های وان گوگ ............................................................................................... 53

نظریه سینیاک.............................................................................................................. 54

نتیجه گیری ............................................................................................................... 58

فهرست منابع ............................................................................................................. 60

شرح کار عملی

تصاویر کار عملی

پیشگفتار

در این پیشگفتار ابتدا ما خلاصه ای از زندگی نامه دلاکروا ، نقاش برجسته که در 30 آوریل 1798 میلادی به دنیا آمد، می پردازیم و دلاکروا هنرش را از مادرش به ارث برد و با اینکه وی در دوره نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد وی هیچگاه خود را در این راه گم نکرد و به جنگ های آفریقا رفت و شاهکارهای متعددی خلق کرد و آثار معروف او قتل عام کیوس ، فاجع سیو، آزادی و رهبر مردم از آن جمله است. در هنر کلاسیک آزادی اندیشه و فراگیری دموکراسی ظاهراً هرگز با خشونت و انتظام سازگار نیست و رابطه پس طبیعت گرایی و انتزاع در هنرهای تجسمی عصر کلاسیک حتی از آنچه در نمایشنامه می بینیم پیشرو و بارزتر است.

رمانتیک جنبشی است که در اواخر دوره هیجدهم و اوایل سده نوزدهم فسخ و شکل گرفت، رمانتیسم بیشتر گرایش ذهنی ارائه می دهد تا مجموعه ای روش های سبک شناسنامه و بیشتر با بیان ایده ای مرتبط است و نوکلاسیک را باید نهفتی بر پسندی هشیارانه دانست که در سده هیجدهم واکنشی انزجار آمیز علیه افرط گریها و هنر نماییهای باروک دارد و کلاسیسم هنری است بر مبنای اصول و الگوهای ریشه یافته از دوران باستان، و این اصطلاح در برابر هنر رمانتیک است و ویژگی رمانتیک از رشد دادن به جنبه های اجتماعی بود. رئالیسم یکی از جنبش های هنری و ادبی سده نوزدهم است که در فرانسه به وجود آمد و داده رئالیسم یعنی طبیعت گرایی می باشد. و از هنرمندان این سبک می توان از ژان فرانسوامیله، انوره دمیه گوستا و کوربه نام برد. و پس از رئالیسم به ناتورالیسم می پردازیم که ناتورالیسم یا طبیعت گرایی که زمزمه های آن در نیمه دوم قرن نوزدهم به گوش می رسد که ناتورالیسم یعنی طبیعت برای گونه که به نظر می آید بازنمایی می شود و طبیعت گرایی مفهومی متضاد با چکیده نگاری است. و واژه امپرسیونیسم که در بهار 1874 گروهی از هنرمندان فرانسوی به نام هنرمندان گمنام که آثارشان را به نمایش گذاشته بودند و سبک امپرسیونیسم بیشتر یک نقاشی نبوده بلکه رویکرد نوین به هنر و زندگی بوده و آثار امپرسیونیست ها تغییرگذرا و ناپایدار در طبیعت بود و نخستین کسی که همراه گروه در سال 1874 به سالن رسمی وفادار ماند مانه بود و نقاشی امپرسیونیسم در آغاز با گنگی و تمسخر مواجه شد و نقاشان این سبک عبارتند از : یوگن بودین و استیتس لپین هلندی این جنبش هستند و امپرسیونیسمها با داستان پردازی به شیوه معمول در سینما مخالف بود و هنر نئوامپرسیونیسم در ایتالیا پا گرفت و هنرمندانی نظیر مگانتینی- پرویاتی و موربلی به آنها پیوستند. نئوامپراسیونیسم نهضتی است که سینیاک و نقاشان دیگری آن را تشکیل داده اند و در اینجا به فعالیت های وان گوگ و نظریه های سینیا پرداخته ایم مانند ترکیب رنگ مایه در چشم و تفکیک عناصر مختلف رنگی موضعی و رنگهای روش و

غیره که در مطالب می خوانید می باشد.

کار بسیار دشوار اما رسیدن به مقصود برایم شیرین و گوارا بود. در اینجا جا دارد از همکاری صمیمانه مدیر گروه محترم آقای اتحادی و استاد بزرگوارم آذرنوش گیلانی یاد کنم که با پذیرش موضوع پایان نامه اینجانب ، مرا در پیشرو این راه یاری رساندند و از هیچ کمکی فروگذار نکردند. امید که توانسته باشم حق این عزیزان را ادا نمایم.

مقدمه

از ویژگی های عالم این است که پیوسته تغییرات و تحولاتی در آن رخ می دهد و با تحقیقات و پژوهش های تازه که از دیدگاههای مختلف درباره زمینه های هنری انجام می گیردد. اطلاعات بیشتر و مدارک بهتری بدست میرسد. بدین جهت همواره ضروری است بر آنچه که قبلاً گفته یا نوشته شده مروری تازه انجام گیرد و با اطلاعات جدیدی تکمیل گردد. تحقیق حاضر که از نظر خوانندگان محترم می گذارد، دارای همین ویژگی و خصوصیت است که درباره مهمترین سبک ها و روش های نقاشی بحث می کند که در جهان هنر بوجود آمده و در حال تغییر و تحول گردیده همگی بر این مطلب توافق دارند که تغییر و تحول نقاشی خصوصیات اجتماعی ، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه بوده، شکل و محتوی آثار، هماهنگ با آن ، موجبات پیدایش این سبک ها گردید و این روش های هنری را تشکیل داده است.

در این تحقیق سعی بر این شده که مختصری در مورد زندگی نامه نقاش برجسته رمانتیسم و سبک های رمانتیک ، نوکلاسیک ، رئال و ناتورالیسم ، امپرسیونیسم و نئوامپرسیونیسم و آثاری چند از هنرمندان این سبک ها را برای شما عزیزان و علاقمندان به هنر و نقاشی نمایش داده باشیم.

برخی از مطالب این کتاب بصورت مقاله و کتابچه و با استفاده از اینترنت و چند کتاب جامع گردآوری شده است.

فصل اول

کلاسیک و رمانتیک

«فردریک اوژن دلاکروا» نقاش معروف فرانسوی (1863 م)

فردریک اوژن دلاکروا ، نقاش برجسته فرانسوی در 30 آوریل 1789 میلادی در اطراف پاریس به دنیا آمد استعدادهای هنری خود را از مادرش به ارث برد. وقتی که اوژن از دایی خود هدیه ای شامل یک جعبه مداد رنگی گرفت، برای کشیدن نقاشی تحریک شد و وارد این هنر گردید. او هر چند در نوجوانی پدر و مادرش را از دست داد و دچار تنگ دستی شد، اما از تلاش دست برنداشت و اولین نمایشگاه نقاشی خود را در سالن پاریس در معرض نمایش قرار داد. در این هنگام مردم او را مسخره می کردند، ولی منتقدین آثار دلاکروا را آثاری بدیع به حساب اوردند. در مدت کوتاهی هنر، او شناخته شد و در مورد استقبال قرار گرفت. او از جوانی به مرض مالاریای مزمن دچار بود و این مرض در حلول عمر دلاکروا، او را رها نکرد ولی با این وجود همچنان کار می کرد و آثار متعددی خلق می نمود. دلاکروا مدتی نیز برای الهام از مناظر طبیعی به قلب جنگ های آفریقا رفت و شاهکارهای معروفی رسم کرده، وی عقیده داشت که کار کردن منتهای لذت و هیجان در زندگی اوست. او از سحرگاه تا دیرهنگام بدون توقف کار می کرد و هنگامی که از لذت کار و هیجانش فرو نشست با خواندن قطعه شعری، نفس تازه می کرد. دلاکروا دارای آثار معروفی است که قتل عام کیوس، فاجع سیو ، آزادی و رهبر مردم از آن جمله است. آثار او اکنون در موزه های بزرگ دنیا در معرض تماشای مردم است. فردریک اوژن دلاکروا سرانجام در سیزدهم اوت 1836 م در 38 سالگی در گذشت. منتقدین هنری، او را یکی از افتخارات ملی فرانسه می دانند.

شکل 1 : تابلو : آزادی راهبر مردم ، اثر اوپن دلاکروا

شکل 2 : بازماندگان کشتی مدوس، اثر: تئودور ژریکو، (19-818م) ، اندازه تابلو 716 × 49 سانتیمتر ، موزه لوور، نقاشی رنگ و روغن روی بوم.

هنر کلاسیک و دموکراسی

هنر کلاسیک یونان ما را در برابر مسئله اجتماعی دشواری قرار می دهد. آزادی اندیشی و فردگرایی دموکراسی ظاهراض هرگز با خشونت و نظم و انتظام اسلوب کلاسیک سازگار نیست. در حقیقت همانطور که بررسی مشروح امر هم نشان می دهد. آتن عصر کلاسیک آنقدر هم ادعا می شود دموکرات نبود و هنر کلاسیک آن نیز به اندازه ای که می پندارند دقیقاً «کلاسیک» نیست. نخست انکه قرن پنجم پیش از میلاد در تاریخ هنر یکی از اعصاری است که در عرصه گرایش به طبیعت مهمترین و بر بخش ترین فیروزیها را داشته است. این امر نه فقط در مورد اسلوب کلاسیک مجسمه ها و حجاریها المپیا و آثار هنری مورون صادق است.[1]

رابطه بین طبیعت گرایی و انتزاع

رابطه بین طبیعت گرایی و انتزاع در هنرهای تجسمی عصر کلاسیک حتی از آنچه در نمایشنامه می بینیم بیشتر و بارزتر است. در هنر اخیر الذکر ، تراژدی با آن گرایش شدیدی که به شکل دارد، فرم علی حده ای از هنر طبیعت گرایش تقلیدی را تشکیل می دهد و طبیعت گرایی تراژدی «طرح» داستان باید منطقاً متحمل باشد و شخصیتهای داستان را از نظر روانی قابل قبول. اما در هنرهای تجسمی و ترسیمی همین عصر، عناصری که موضوعی عمده کار را تشکیل می هند زشت و عادی و مبتذل و بی اهمیتند. برای مثال، در آرایشهای سنتوری معبد زئوس در المپیا، که عده بناهای اوایل هنر کلاسیک است. پیرمردی شل و ول ، و یکی از افراد مردم تسالی را می بینیم که هیأت زنگیان تصویر شده است.

زندگی حاکم بر دموکراسی

شیوه زندگی حاکم بر دموکراسی یونان دیگر پویایی و جنبشی فوق العاده یافته و چنان فارغ از تعصبات و سنتهای خشن است که از عهد دیرینه سنگی به این طرف نظیر و مانند ندارد. کلیه محدودیت های خارجی و نیز محدودیت هایی که نهادهای اجتماعی برآزادی فرد اعمال می کردن اکنون همه از میان رفته و موقوف گشته حال دیگر از جباران و خودکامگان و روحانیت موروثی و معبد خود رأی و کتب مقدسه یا احکام مقدس آشکار یا نهان و انحصارهای اقتصادی یا محدودیت هایی که بر آزادی رقابت اعمال می گردید، نشانی نیست. دیگر زمینه برای ظهور هنری دنیوی و آمیخته با شادی زندگی، با احساس شدید نسبت به لحظات گذرا، مساعد است.

شکل 3 : نقاشی : ناپلئون اول بر تحت امپراتوری

اثر : الگو (1806 میلادی)

اندازه : 259 × 162 سانتیمتر، موزه لوور پاریس

شکل 4 : سوگند هوراس: اثر پاک لویی داوید (1784م)

موزه لوور پاریس. اندازه 25/4×30/3 سانتیمتر

رمانتیک

نام جنبشی هنری که در اوار سده هیجده و اوایل سده نوزدهم میلادی نضح و شکل گرفت. رمانتیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است. اما موضوع اصلی آن اعتقاد به ارزش تجربه شخصی و فردی است، در واقع رمانتیسم واکنشی بود و مقابل خردگرایی عصر روشنگری و نظم سبک نئوکلاسیک. هنرمند رمانتیک ارزش های شهودی و غریزه ی را مورد کاووش قرار می­دهد. گفتمان اجتماعی نئوکلاسیم را که صور مختلف آن به حلور فراگیر رایج بود، دگرگونی می کند و نوعی تجربه شخصی تر را جایگزین آن می سازد. هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی در «در سگفتاریی درباره زیبا شناسی» نوشت، در هنر فیلسوف بزرگ آلمانی در «سگفتاریی درباره زیبا شناسی» نوشت، در هنر رمانتیک فرم را ایده درونی ماده ای که این هنر مدعی بازنمایی آن است، تعیین می کند. رمانتیسم عموماً به عنوان آنتی کلاسی سیسم شناخته می شود و هر دو مفهوم نیزگاه به معنای کلی برای تشریح کثری که در گرایشات هنری هر عصری قابل تشخیص است به کار برده می شود. براین اساس را فائل را می توان به عنوان هنرمند کلاسیک شناخت، در حالی که نقاش معاصر وی یعنی جیور جونه را هنرمندی رمانتیک با این وجود هر دو هواخواهان رمانتیسم و کلاسی سیسم از این نظر که به ایده های آرمانی پس از ایده های واقی اهمیت می دهند، و به اشتراک دارند، هر دو سبک مفاهیمی از افتخار ، شکوه، وقار و برتری را در بر دارند اما در حالی که ممکن است هنر کلاسیک «ایده قابل حصولی» برای انطباق انسان با اجتماعی برسد و چنین جامعه ای را به نحوه منتظم برای وی فراهم سازد. از آن سو رمانتیسم «دست نایافته» را مجسم می کند.

رمانتیسم بیشتر گرایش ذهنی ارائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسی و بیشتر با بیان ایده ای مرتبط است که منشأ در قالب سخن دارد تا قالب بصری. از این رو رمانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا هنرهای بصری، زیرا مفهوم لایتناهی و تعالی، مفهوم نیروهایی که فراتر از مرزهای خرد می روند. ضرورتاً باید مبهم باشند. یعنی بیشتر ذهنی باشد تا محسوس آن گونه که در نقاشی و مجسمه سازی مصداق دارد. بنا به توضیحات ارائه شده، تعجبی نیست که هنرمندان بیشتر اول رمانتی بسیار متنوع و متمایز از هم باشند. هنرمندانی چون بلیک و ترنز در بریتانیا، دلاکروا- گریکولت در فرانسه کاسپر داویر فردریش و را نگه در آلمان، جنبشی که این هنرمندان بخشی از آن بودند، در اواسط سده نوزدهم خاموش شد، ولی روح رمانتیسم در مفهومم وسیع تر آن به حیات خود ادامه می دهد و جلوه ای است از شوش علیه محافظ کاری ، میانه روی و ریا کاری و تأکیدی است بر اولویت تخیلی در تجربه هنری.

نوکلاسیک

نوکلاسیک را باید نهضتی هنری مبتنی بر پسندی هشیارانه دانست که در نیمه دوم سده هیجدهم از یک سو همچون واکنشی انزجار آمیز علیه افراط گریها و هنرنماییهای با روک متأخر ، همچنانکه سبکسریهای و ظرافتکاریهایش از اندازه روکو کو، و از سوی دیگر چون گرایشی اشتیاق انگیز نسبت به والامنشی و اعتدال آرامبخش «هنر باستانی یونان و روم» رویش و رواج یافت.[2]

از حدود 1760 به بعد اثر اشاعه افکار «سیاسی- اجتماعی» و معتقدات اخلاقی نوظهور، که از یک جهت راه بر انقلاب کبیر فرانسه می گشود. از جهت دیگر آن جامعه اشرافی ملک را که از تجمل بر روی باروک و زیورگری روکوکو پشتیبانی می کرد، محکوم به فنا می شمرد. ذوق عمومی روی از هنر رایج زمان برتافت و بازگشت هنر کلاسیک هنر کلاسیک را با آغوش باز پذیرفت.

کاوشهای به عمل آمده در هر کولانئوم [1737 میلادی] و پمپئی [1747] و میدان عمومی رم و پرستشگاههای یونانی مکشوف در پستوم [شهر باستانی در ساحل جنوبی ایتالیا] اذهان را در نیمه دوم سده هجدهم متوجه ضوابط و تناسبات و زیباییهای هنر باستانی ساخت، به خصوص که گزارش مشروح آن کاوشها و پژوهشها درباره عموم تمدن های کهنسال در مجلد ات نفیس با تصاویر عالی به چاپ رسیده و مورد استقبال شایان قرار گرفته بود، از جمله مدارک باستانی مصر وا ترورویا و یونان و روم و سرزمین گولها اثر کنت کیلوس فرانسوی [1567]، و دیگر شکوه شهر رم [1756] نوشته پیرانزی، و دیگر آثار باستانی آتن [1762] تألیف «استورات» و «روت» انگلیسی.


اعتماد شما سرمایه ما