مرجع فایل های تخصصی

وبلاگ برای دسترسی هم وطنان به فایل های مورد نیاز آنها در تمامی زمینه های علمی، پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه، علوم انسانی و ... طراحی گردیده است.

مرجع فایل های تخصصی

وبلاگ برای دسترسی هم وطنان به فایل های مورد نیاز آنها در تمامی زمینه های علمی، پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه، علوم انسانی و ... طراحی گردیده است.

معرفی و دانلود فایل کامل بررسی عشق و ازدواج

این مشکل و مانع، شامل دختران که اصلاً نمی‌شود البته شامل عده‌ای از پسرها نمی‌شود کسانی که در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز کسانی که بعد از دروس متوسطه، ‌درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلکه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمی‌آید
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 174 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 335
بررسی عشق و ازدواج

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه ...............................

بخش اول..............................

- مشکلات دوران کودکی .................

- نظریه لورنس کلبرگ دربارة شده.......

- رشد از نظر اسلام ...................

- مسائل مربوط به قبل از ازدواج.......

- حقایق پیرامون عشق و ازدواج.........

- عاشق شدن با یک نگاه ...............

- عشق دو طرفه .......................

- عشق بعد از ازدواج..................

- دلایل مناسب برای ازدواج.............

- دلایل نامناسب برای ازدواج...........

- مشکلات و موانع ازدواج...............

- نظرات شخصی محقق ...................

- ملاک‌های انتخاب .....................

- چه کسی را به همسری برگزینیم؟ ......

- راهنمای گزینش همسر ................

- دوران نامزدی ......................

- فایده های دوران نامزدی.............

- آفت‌های دوران نامزدی................

- عشق و ازدواج.......................

- برخورد با واقعیات .................

- پرورش اعتماد و صداقت...............

- سؤال و پاسخ در رابطه با روابط زناشویی

- مواردی از زمینه‌های اختلاف نظر و کشمکش

- شیوه سخن گفتن شما..................

- خطرات افراط در عشق ................

- بخش دوم: ..........................

- چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند. پنج افسانة مهلک دربارة عشق

- عواقب باور افسانه‌های عشقی .........

- چگونه عاشق می‌شویم. ................

- کشف تصمیماتتان درباره عشق .........

- ترس از صمیمیت......................

- اعتماد به نفس پائین ...............

- عاشق شدن به دلائل نادرست............

- عاشق شدن به دلائل درست..............

- شش اشتباه بزرگ که در ابتدای روابط مرتکب می‌شویم.

- دوری از فرد نامناسب ...............

- ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهند داشت.

- نقطعه ضعف‌های مهلک .................

- بمب ساحتی تفاهم ...................

- شش ویژگی‌ که می بایست در همسر آیندة خود بدنبال آن باشید. ...................................

- لیست تفاهم ........................

- تعهد...............................

- چرا از تعهد دادن می‌ترسیم. .........

- آزمون (1) ضریب هوشی عشقی شما. ....

- آزمون (2) آیا از لحاظ روحی و احساسی تهیه هستید؟

- بخش سوم: ..........................

- پرسشنامه و سؤالات مربوط به آن.......

بخش اول

مشکل پنجم

سربازی

این مشکل و مانع، شامل دختران که اصلاً نمی‌شود. البته شامل عده‌ای از پسرها نمی‌شود کسانی که در دانشسرای تربیت معلم هستند و نیز کسانی که بعد از دروس متوسطه، ‌درس را ادامه می دهند و لازم نیست به سربازی بروند، بلکه پس از اتمام دروس، در قالب تعهدهایی که همراه با انجام شغلشان است- خدمت سربازی را انجام می دهند و هیچ وقفه ای در زندگی شان بوجود نمی‌آید.

البته مسئولین نظام باید قانون سربازی را طوری تنظیم کنند که سربازی به عنوان مانع و مشکل بر سر راه ازدواج نباشد و حقوق و مزایای برای سربازان قرار داده شود که مخارج خود و همسرشان تأمین شود و . . .

راه حل:

1) نامزدی شرعی و قانونی: نامزدی در دوران سربازی، خیلی شیرین و زیباست. دو نامزد در طول این دوران، نامه نگاری دارند و برای همدیگر مطالب امید بخش دو دلگرم کننده می‌نویسند. و در هنگام مرخصی‌های این دوران،‌ با یکدیگر دیدار و ملاقات می کنند.

2) سکونت در منزل والدین زن یا مرد:

اگر ازدواج کرده باشند، زن، در دوران سربازی شوهرش ، در منزل یکی از والدین سکونت داشته باشد (والدین مرد یا زن) که تنها نباشد و مرد بتواند با خیال راحت، خدمتش را به انجام برساند و هر گاه به مرخصی آمد، با هم باشند.

3) کمک پدران و مادران:

در مورد مخارج زن و امور دیگر (همان مطلبی که در بخش «ادامة تحصیلات علمی» گفته شد) قابل انجام است.

مشکل ششم:

(6) وجود برادان و خواهران بزرگتر:

البته این مشکل در بعضی از خانواده‌ها که این مسئله برایشان مهم است وجود دارد. و اگر نه این مشکل و عقیده، به هیچ وجه پایه و اساس شرعی و عقلی ندارد. بر جوانان لازم است که: سنت‌های غلط را بشکنند و خود را بدبخت آداب و رسوم غلط نکند. در اینجا باید توجه کرد که می‌بایست احترام برادر و خواهر بزرگتر کاملاً حفظ شود.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

مشکل هفتم:

(7) مسکن:

لازم است طرح‌هایی وسیع و فراگیر در سطح کل جامعه اجرا گردد. تا این معضل بزرگ حل شود.

راه حل:

1) سکومت موقت در منزل والدین: در صورت امکان، عروس و داماد برای مدتی در منزل والدین یکی از آنان ساکن شوند تا منزل جداگانه‌ای تهیه کنند. اما باید توجه داشت که: اگر بداند این سکونت، باعث دعوا و نزاع و توهین و تحقیر می‌شود، به هیچ وجه صلاح نیست در آن خانه ساکن شوند یا بمانند.

2) اجاره نشینی:

یک امر رایج و معمول در کل جهان است. جوانان یک منزل ارزان و ساده ای اجاره کنند و مقداری سختی اجاره نشینی را تحمل نمایند تا ان شاء الله خانه‌دار شوند.

مشکل هشتم:

(8) ناتوانی جوانان در ادارة زندگی: در ادامه به آن خواهیم پرداخت

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

نظرات شخصی محقق:

همانطور که گفته شد مشکلات ازدواج دو دسته هستند: (1) حقیقی. (2) ساختگی.

حال به مورد دوم یعنی مشکلات ساختگی می‌پردازیم که البته از جمله مواردی است که من در تحقیقات خود با آن مواجه شدم ممکن است عده‌ای بر این عقیده باشند که ازدواج کردن اسیری است و بهتر است انسان، مجرد زندگی کند، چرا که با مسایل و مشکلاتی که در خانواده‌ها مشاهده می کنیم. به این نتیجه می‌رسیم که «بهتر است مجرد مانده و ازدواج نکنیم.»

و از سویی احتمال دارد کسی بگوید: «ازدواج بهتر است و انسان مجرد صاحب زندگی نمی‌شود، زیرا اغلب افرادی که مجرد زندگی می‌کنند اینگونه دیده‌ایم که دور از زندگی بوده و صاحب خانه امکانات زندگی نشده اند».

ازدواج امر مقدسی است و به خاط تقدسش در اسلام انجام آن مستجب بوده و ثواب دارد. اما اسلام الزامی برای این امر ندارد و آنرا واجب نکرده است.

گاهی اوقات ازدواج نکردن بهتر از این است که فرد بدون آمادگی لازم ازدواج کند و زندگی خود و فرد دیگری را دچار مشکل کند.

عده‌ای به خاطر والدین خود ازدواج نمی‌کنند و یا زمانی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند با مشکلاتی مواجه می‌شوند (پدر و مادر با بهانه‌های مختلف مانع از ازدواج فرزند می‌شوند). اکثراً این مسئله در خانواده‌هایی رخ می‌دهد که پدر خانواده فوت شده یا پدر فرد بی مسئو‌لیتی است. و در اینجا یکی از فرزندان خود را موظف می‌کند که تا آخر عمر از خانوادة خود به خصوص مادرش حمایت کند. در ادامه داستانی در این مورد می‌خوانیم.)

داستان محله مربوط به مجله راه زندگی شماره 185 پانزدهم دی ماه 1383 است).

خلاصه داستان:

من کوچکترین فرزند خانواده هفت نفری بودم.

همه فامیل می‌دانستند پدرم بداخلاق ترین مرد روی زمین است. مادرم که در سن سیزده سالگی به زور همسر پدرم شده بود، در طی تمام این سالها حتی حالا که پیر شده ست از پدرم می‌ترسد. خواهر و برادرهایم خیلی زود ازدواج کردند و رفتند و در سن چهارده سالگی من و پدر و مادرم تنها شدیم. همیشه دلم برای مادر می‌سوخت. نمی‌خواستم باور کنم که او تا آخر عمرش باید این وضع را تحمل کند تمام رویاهایم حول محور تصویری می‌گشت که من مادرم را با خودم به سفر برده‌ام، برایش خانه‌ای زیبا خریده‌ام، خوشحالش می‌کنم، او را به خانه خودم می‌برم و نمی‌گذارم ذره‌ای اذیت شود و . . . در طی آن سالها خوب درس می‌خواندم، چون مادر از بچه‌های درسخوان خوشش می‌آمد، کم حرف بودم، تو کارهای خانه مثل یک زن به مادرم کمک می‌کردم، خلاصه هر کاری می‌کردم تا مادر از من خشنود باشد. در دانشگاه رشته وکالت خواندم آنهم چون مادر دوست داشت ولی توانست پز آنرا به دیگران بدهد. تمام وظایف مذهبی ام را به نحو احسن انجام می‌دادم چون این کار شوقی را در چشم مادر می‌آورد که بیشترین ارزش را در زندگی‌ام داشت. توی دانشکده با دختری آشنا شدم، دختر ساده‌ای بود و هرگز رفتار زننده‌ای از او نمی‌دیدم. در مورد او با مادر صحبت کردم اما مادر در حالی که هنوز او را ندیده بود به شدت مخالفت کردن و سرانجام کاری کرد که من دیگر به آن دختر فکر نکنم. بعد از آن به سربازی رفتم و در طی آن مدت مادر برای من به دنبال دختری مناسب می‌گشت. بعد از اتمام سربازی در امتحان کانون وکلا شرکت کردن و قبول شدم و کم کم زندگی‌ام داشت سر و سامان می‌گرفت و معیارهای من در طی این سالها بسیار تغییر کرد و این معیارها با معیارهای مادرم متفاوت بود. اما چطور می‌توانستم این مسئله را به او القاء کنم؟ او عادت کرده بود که من را در هر شرایطی به نحو کامل داشته باشد. هیچ وقت با کوچکترین عقیده و خواست او مخالفت نکرده بودم. اولین پس اندازم را کنار گذاشتم و او را فرستادم مکه. خواهرم و بردادرهایم به او هیچ اهمیتی نمی‌دادند و پدرم مدام به من غر می‌زد که چرا اینقدر به مادرم چسبیده‌ام و به جای آن نمی‌روم سراغ زندگی خودم؟! خلاصه مادر از مکه که برگشت عزمش را جزم کرده می‌برد که هر طور شده برای من دختر مناسبی پیدا کند. مدام مرا به خواستگاری دخترهای کم سن و سال و زیبا برد. اما من که حال تقریباً سی و دو سال سن داشتم، و دلم می‌خواست با دختری ازدواج کنم که بتوانم چند کلمه‌ای با او حرف مشترک داشته باشم مادرم دختری را پسندید اما او اصلاً ‌کسی نبود که من بتوانم سالها با او زندگی سعادتمندی داشته باشم. اما مادرم عاشق چشم‌های رنگی و زیبایی چهرة او شده بود، می‌توانست حسابی به همه پز بدهد که عروسش مهندس می‌شود و چقدر هم زیباست. اینجا بود که برای اولین بار به مادرم نه گفتم، باورش نمی شد، همیشه فکر می‌کرد من در هر شرایطی مطیع او خواهم بود، سکوت می کنم و می‌گویم هر چه شما بگویید. . . . اما حالا موضوع یک عمر زندگی بود، حالا فهمیدم چرا خواهر و برادرهایم به سراغ زندگی خود رفتند. متوجه شدم که هر انسانی باید زندگی مخصوص به خود داشته باشد.)

دلایل پنهان دیگری که وجود داد این است که بعضی از جوان‌ها شرطی‌اند ، یعنی به دلیل اتفاق ناگواری که برای خواهر، برادر یا یکی از فامیل آنها افتاده و ازدواجشان با مشکل رو برو شده، شرطی شده‌اند، یعنی از ازدواج می‌ترسند. همانطور که گفتیم عده‌ای از جوانان از مسوولیت پذیری می‌ترسند و به محض اینکه حرف ازدواج پیش می‌آید، دچار دلشوره می شوند و دست آخر به دلیل عدم آگاهی از معیارهای ازدواج دچار ترسی پنهانی هستند که اقدام به ازدواج نمی‌کنند.

حال راهکاری‌هایی را بیان می‌کنیم: کسانی که شرطی‌اند باید شرطی زدایی کنند و این تفکر غلط را که همه ازدواجها با دشواری‌هایی روبرو هستند، از خود دور سازند. کسانی که دلشوره ازدواج دارند باید بدانند که این دلشوره طبیعی است و پس از اینکه ازدواج کردند خود به خود از بین می‌رود و کسانی که به دلیل عدم آگاهی از چگونگی ازدودج بیمناک‌اند، و باید بدانند که با خواندن کتاب‌های مختلف در این زمینه آنقدر میزان آگاهی شان بالا می‌رود که خود را برای ازدواج آماده می‌بینند.

شاید خیلی‌ها بگویند ازدواج به درد سرش نمی‌ارزد و مجردی هم عالمی دارد . چرا ازدواج کنیم و با اختلاف عقیده هایی که پیدا می‌کنیم روبروی هم قرار بگیریم و نیروی خود را صرف جر و بحث دائمی بکنیم؟

زن و مرد دو نیری متخاصم و رودروی یکدیگر نیستند که بخواهند برضد هم باشند. آنان دو نیروی مکمل برای تولید نسل هستند. پایه‌ریز اساس خانواده و شادی بخش زندگی‌اند. آنها با پیوند با یکدیگر آفریننده حیات موجودی تازه به نام انسان و برآورنده نیاز آینده جهان و هستی‌اند.

پس لزومی ندارد که زن ستیزی یا مرد ستیزی که تفکری است بیمارگونه، (و امروز خیلی عنوان می‌شود) مطرح شود.

ازدواج در سنین بالا( بیش از سی سال) دارای معایب و محاسنی است. محاسن ازدواج در سن بالا این است که فرد در این سن با تجربه‌تر است و تصمیمات او بیشتر از روی عقل و منطق است تا احساس. بنابراین احتمال اینکه اشتباه کند بسیار کم است در این زمان افراد، مسئولیت پذیرتر و فهمیده‌تر هستند در نتیجه بهتر می‌توانند مسائل و مشکلات زندگی را حل و فصل کنند.

معایب ازدواج در سن بالا این است که: هر چه سن افراد بالاتر می‌رود احتمال ریسک آنها در زندگی کاهش پیدا می‌کند همچنین تحرک آنها کم تر می‌شود. زمانی که احتمال ریسک افراد پائین می‌آید انتخاب کردن برای آنها دشوار می‌شود در نتیجه ممکن است بسیار مشکل پسند و کمال‌گرا باشند و توقعات زیادی از همسر آینده خود داشته باشند و چون در این سن اکثراً از نظر مالی و موقعیت‌ شغلی و اجتماعی، در سطح بالای هستند ترجیح می دهند با کسانی که شریط بسیار مطلوبی دارند ازدواج کنند. شاید در ظاهر این طور به نظر برسد که داشتن شرایط بسیار مطلوب، امتیاز خوبی است و ایرادی در آن وجود ندارد اما مشکل زمانی حاصل می‌شود که ما بعد از مدتی متوجه شویم آن شرایط در ظاهر عالی است و برای یک زندگی کافی نیست. مشکل دیگری که ایجاد می‌شود این است که چون فرد کم تحرک می‌شود بنابراین نمی‌تواند همانند زمانی که جوانتر بود آن شور و هیجان اول زندگی را داشته باشد. و این مسئله زمانی حاد می‌شود که فرد با کسی ازدواج کند که نسبت به خودش بسیار جوانتر، است فرد جوانتر از همسرش انتظاراتی دارد و چون او نمی‌تواند این شور و هیجان را برای او به ارمغان بیاورد دچار ناراحتی می‌شود. مسئله دیگر زمانی بوجود می‌آید که فرد در سن بالا ازدواج کرده مثلاً آقایی در سن 50 سالگی ازدواج می‌کند زمانی که او صاحب فرزندی می‌شود تقریباً به اندازه‌ یک نسل با فرزندش اختلاف سنی دارد و در نتیجه وقتی که فرزندش بزرگ می‌شود نمی‌تواند با او ارتباط خوبی برقرار کند. مسئله دیگر این است که کوچکترین اشتباه در ازدواج ممکن است در این سن غیر قابل جبران باشد و فرد دیگر فرصت نکند ازدواج مناسب انجام دهد است. البته مواردی که اشاره شد، مسائلی است که در جامعه امروز ما وجود دارد و اگر نه ممکن است استثنا نیز وجود داشته باشد. ازدواج در سن بالا و مشکلات آن با توجه به اینکه آن فرد زن یا مرد باشد فرق می‌کند. مشکلاتی که در بالا به آن اشاره شد می تواند بین مردها و زن‌ها مشترک باشد. اما مشکلی که برای خانم‌ها بیش ‌تر از آقایان پیش می‌آید این است که هر چه سن خانم‌ها بالاتر می‌رود قدرت باروری آنها رفته رفته کاهش پیدا می‌کند بنابراین ممکن است مثلاً بعد از سن 35 سالکی یک خانم نتواند باردار شود یا بارداری او در این سنین بسیار خطرناک باشد (بارداری در سن بالا امکان ایجاد فرزندان عقب مانده ذهنی را افزایش می‌دهد).

البته مسائل مختلفی وجود دارد که افراد تمایلی به ازدواج ندارند. به عنوان مثال: شکست عشقی یک مرحله از زندگی ممکن است باعث شود تا فرد تصمیم گیرد تا دیگر ازدواج نکند یا در سنین بسیار بالا ازدواج کند. البته این شکست ممکن است به دلایل مختلف بوجود آمده باشد:

از جمله:

1- خیانت طرف مقابل: که در این صورت فرد نسبت به جنس مخالف خود بی‌اعتماد می‌شود.

2- پاسخ منفی طرف مقابل: ممکن است به غرور شخص لطمه وارد شود و دیگر اقدامی نکند.

3- مخالفت بیش از اندازه‌ والدین: فرد نسبت به والدین خود بی اعتماد می‌شود و یا اگر این مخالفت از طرف خانوادة طرف مقابل باشد بعد از مدتی مأیوس شود.

4- اقدام نکردن به موقع: (با مثال توضیح می‌دهیم) فرض کنید آقایی به خانمی علاقمند شود در طی چند ماه یا شاید چند سال سعی در شناخت او و خانواده‌اش می‌کند. خانم از علاقة این فرد نسبت به خودآگاه می‌‌شود، و اما اقدامی از طرف آقا صورت نمی گیرد و خانم از او مأیوس شده و با فرد دیگری ازدواج می‌کند و آن زمان شخص به خود می‌آید و می‌بیند شاید بهترین فرصت زندگی‌اش را از دست داده، فرصتی که شاید دیگر برایش پیش نیاید. و همة این اتفاقات به علت عدم تصمیم‌گیری به موقع است.

البته برعکس این اتفاق نیز امکان دارد: چه بسیار دختر خانم‌هایی که از فرصت خود اسنفاده نکرده و پشت به بخت خود کرده‌اند. و بعدها حسرت خورده‌اند.

متأسفانه این تجربه‌ای است که قیمت بسیارگرانی دارد. نتیجه اخلاقی این است: زمانی که تصمیمی می‌گیریم و می‌دانیم که تصمیم ما درست است حتماً آنرا انجام دهیم. حتی اگر بعدها متوجه شویم که اشتباه می‌کردیم بهتر از این است که یک عمر حسرت بخوریم که جرا از فرصتی که داشتیم استفاده نکردیم. فرصتی که دیگر قابل جبران نیست.

5- گاهی اوقات افراد به علت بیماری یا نقص عضوی که دارند حاضر به ازدواج نیستند.

زمانی که از این افراد علت ازدواج نکردنشان را می‌پرسیم اینگونه پاسخ می‌دهند: نمی‌خواهم فرد دیگری را در گیر مشکلاتم کنم. در صورتی که واقعیت چیز دیگری است. همانطور که در قسمت‌های قبل (دلایل نادرست ازدواج) گفتیم که نباید از روی ترحم ازدواج کرد.

در واقع این افراد دوست ندارند که دیگران از روی ترحم و دلسوزی با آنها ازدواج کنند. این افراد خود را با کار یا تحصیل علم یا هنر مشغول می کنند و اکثراً در این زمینه‌ها انسانهای موفقی هستند. در پاسخ به اینگونه افراد باید گفت: که افراد زیادی هستند که داوطلب ازدواج با آنها هستند. بنابراین باید واقعیت را بپذیرند. اگر اطراف خود را با دقت نگاه کنیم کسانی را خواهیم یافت که با داشتن بیماری یا نقص عضو زندگی خوبی دارند. مثلاً بعد از جنگ تحمیلی افراد بسیاری دچار آسیب جسمانی شدند ( این جانبازان نزد مردم کشور ما قابل احترام و با ارزش هستند) و دختران با ایمانی با این افراد ازدواج کردند. و زندگی شاد و سالمی دارند. توصیه من به افرادی که نقص جسمانی را مانع ازدواجشان می‌دانند، این است که: شما پیشنهاد ازدواج خود را به فرد موردنظر بدهید آنگاه به او اجازه دهید تا در این مورد فکر کند اگر پاسخ او منفی بود شما چیزی از دست نداده‌اید و باز فرصت دارید تا انتخاب کنید و اگر پاسخ مثبت بود برای اینکه مطمئن شوید آیا آن فرد از روی احساسات یا ترحم و دلسوزی پیشنهاد شما را پذیرفته است یا خیر، بهتر است برای چند ماه با او در ارتباط باشید و او را با مشکلات و مسائلی که بیماری یا نقص عضو شما بوجود می‌آورد آشنا کنید تا او بداند در آینده با چه مسائلی روبرو خواهد بود و پس از پایان (مثلاً سه ماه یا بیشتر) نظر قطعی او را بخواهید. البته در طی این مدت نه تنها مشکلات بلکه توانمندی‌های خود را نیز به او نشان دهید و در پایان تصمیم‌گیری را به عهده او بگذارید. در هر صورت هیچ کس نمی‌تواند ضمانت کند که همسرش تا پایان عمر با او خواهد بود. حتی کسانی که از لحاظ جسمی سالم هستند ممکن است بعد از مدتی از هم جدا شوند.

من فکر می کنم حتی کسانی که به بیمار ایدز (HIV) مبتلا هستند با مشورت پزشک خود می‌توانند با کسانی که همین بیماری را دارند ازدواج کنند. زندگی یعنی حرکت، بنابراین نباید هیچ گاه نا امید بود. شاد باشیم و از لحظات خود به بهترین نحوه، استفاده کنیم. اگر از کسی کینه‌ای به دل داریم آن فرد را ببخشم .چون زمانی که ما از کسی نفرت داریم این کینه همچون طناب نامرئی بین ما و آن فرد است بنابراین با گذشت می‌توان این طناب را پاره کرد و آسوده زیست. و راز شاد زیستن در امنیت و آرامش خاطر است.

ملاک‌های انتخاب همسر:

1- تدین

2- اخلاق نیک

3- شرافت خانوادگی

4- عقل

5- سلامت جسم و روح

6- زیبایی

7- علم و سواد

8- کفو همدیگر بودن

چه کسی را به همسری برگزینیم؟

بیشترین مشکلاتی که در «زندگی خانوادگی» به وجود می‌آید، به خاطر این است که دختر و پسر در اینجا به خطا رفته‌اند و همسر متناسب با خود را انتخاب نکرده‌اند.

معیارها و ملاک‌ها و خصوصیات و صفاتی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:

الف) آنهایی که رکن و اساسند و برای یک زندگی سعادتمند حتماً لازمند.

ب) آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی‌اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.

اول- تدین ( از ارکان اساسی و حتمی)

انسانی که دین ندارد، هیچ ندارد، هر چه هم داشته باشد، هیچ محسوب می‌شود. انسان دیندار، هرگز نمی‌تواند با همسر بی‌دین، کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه‌ای داشته باشند. انسان متدین، ممکن است بتواند نقصهای دیگر همسرش را تحمل کند اما بی دینی او را هرگز نمی تواند تحمل نماید.

از ثمره‌های تدین می توان به موارد زیر اشاره کرد.

الف) عفت، ب) حجاب، ج) نجابت، د) حیا

انسان به هر اندازه که عفیف و نجیب و پاک باشد، به همان اندازه «متدین» است. هر چند که خودش متوجه نبوده و متعقد به دین نباشد. عفت و نجابت و پاکی و اصولاً هر صفت و خصوصیتی که کمال محسوب شود، جزئی از دین است.

دوم- اخلاق نیک (ویژگی اساسی و حتمی برای طرفین)

منظور از «اخلاق نیک» تنها «خنده‌رویی و خوش خلقی اصطلاحی» نیست، زیرا خندیدن و . . . . در بعضی از مواقع ، نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضد اخلاق است. بلکه منظور از اخلاق نیک، «صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع» می‌باشد.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج انجام دهید و اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین بوجود خواهد آمد.

بدزبانی، زبان درازی، نیش زدن با زبان، بی ادبانه و بی پروا سخن گفتن و فحش دادن از نمونه‌های برجستة «بداخلاقی» است. و خوش زبانی، نرم خوی در سخن و مؤدبانه سخن گفتن، از نشانه بارز «خوش اخلاقی» می‌باشد.

«حسادت» از نشانه‌های مهم « اخلاق بد» است و «بزرگواری» از نمونه‌‌های برجستة «اخلاق پسندیده» است.

زندگی با انسان «کج خلق» بسار مشکل است و زندگی با افراد «خوش خلق» و «خوش برخورد» به انسان نشاط و امید می‌دهد. خوش خلقی یکی از نشانه‌های «ایمان» است بدخلقی، از نمونه‌های «ضعف ایمان».

لجاجت و دورنگی، لطمه‌های سنگینی به زندگی خانوادگی وارد می‌کند.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

از حضرت محمد (ص) در مور نشانه‌های مؤمن سؤال کردند حضرت فرمود: نشانه‌های مؤمن این است که رئوف است و می فهمد و حیا دارد. از حضرت علی (ع‌) پرسیدند. نشانه‌های مؤمن چیست؟ حضرت فرمودند: نشانة مؤمن این است که نگاه می‌کند آنچه خدا از حق و حقیقت به او واجب کرده، دنباله رو آن می‌شود و نگاه می‌کند به آنچه با حق مخالف است، از آن دوری می جوید اگر چه باطل با او فامیل نزدیک باشد بنابراین فرد مؤمن مهربان رئوف و با معرفت است، شرم و حیا دارد وحق جو است و نسبت به باطل بیزار است. اگر فردی را که ما برای زندگی مشترک در نظر گرفتیم دارای این صفات باشد.

- دیگر حق همسر را پایمان نخواهد کرد.

- نسبت به همسر، دلسوز خواهد بود.

- در اختلاف‌های خانوادگی هنگامی که متوجه اشتباهش شد عذرخواهی خواهد کرد چرا که قرار است دنباله رو حق و حقیقت باشد.

- دیگر زحمات همسر را نایده نمی‌گیرد زیرا که فهم و شعور و معرفت دارد.

- از حرف‌های رکیک و زننده و همچنین کارهای بد و ناپسند دوری خواهد کرد چون شخص با حیایی است.

اصولاً شخص بد اخلاق، حداقل یک کمبود در خود احساس می‌کند. و به همین علت، خود را نسبت به دیگران ناقص تلقی کرده و به مرور زمان و با فکرهای ناصحیحی که در مقایسه خود با دیگران می نماید اعصاب و روانش دچار تزلزل شدید شده تاجایی که تحمل شنیدن و یا دیدن کوچک‌ترین رفتار متضاد با ایده و روش خود ندارد و به همین خاطر ظرفیت‌اش پرگشته و عکس العمل نشان می‌دهد و این عکس العمل حربه‌ای است که در حقیقت برای پیرو نمودن دیگران به کار می بندد و از این رو شما تا از او اطاعت می کنید، داد و فریادی از او نمی‌شنوید اما هنگامی که کارها بر خلاف آنچه او می خواهد اتفاق افتاده باشد و یا بخواهد اتفاق بیفتد، این قشقرق را به پا خواهد کرد.

(اسداللهی فرد/ گفتنی‌های ازدواج)

سوم- شرافت خانوادگی (شرط اساسی و حتمی برای طرفین)

منظور از «شرافیت خانوادگی» شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور «نجابت و پاکی و تدین‌ و . . . . » است.

ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل!

در مسأله « انتخاب همسر» معقول نیست که انسان بگوید: « من می‌خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیل او ندارم. . . . »زیرا ؛ این فرد جزئی از همان خانواده و فامیل است و مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل، از راه وراثت و تربیت و محیط عادات به این فرد منتقل شده است. اگر تو با آنان کار نداشته باشی، آنان با تو کار دارند! هرگز نمی‌توانی همسرت را از آنان و آنان را از همسرت جدا کنی. خودت هم نمی توانی رابطه‌ات را با آنان قطع کنی. یک عمر باید با آنها معاشرت و زندگی نمایی. اگر خانواده و خویشان همسر، ناباب و فاسد باشند، انسان را «زجر کش» می کنند و از دخالت‌های آنان در زندگی و از ارتباط با آنان نمی‌شود بکلی جلوگیری کرد.

بدنامی یا خوشنامی آنان، تا آخر عمر همراه انسان است و در زندگی تأثیر می گذارد، تحمل بدنامی آنان، بسیار مشکل خواهد بود. صفات و خصوصیات آنان، در فرزندان آینده،‌ تأثیر دارد. البته «استثناء» نیز وجود دارد یعنی از خانواده بد، گاهی فرزندان شایسته و خوب بیرون می آیند اما بدون تردید او آثاری از آن ریشة مشترک، را در وجودش دارد. که ممکن است در مواقع و حالا «عادی» ظاهر نشود.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

چهارم- عقل( شرط اساسی برای طرفین)

برای ایجاد «زندگی سعادتمندانه» ، به «عقل و فهم سالم » نیاز است.

امام علی (ع) می‌فرماید: بپرهیزید از ازدواج با احمق! زیرا مصاحبت و زندگی با او بلا است و فرزندانش نیز تباه می شوند.

توجه: ممکن است انسانی «با سواد» باشد اما «عاقل» نباشد. و یا عاقل باشد اما با سواد نباشد.

یعنی «با سواد بودن» مساوی با «عاقل بودن»« نیست؛ همانگونه که عاقل بودن نیز مساوی با با سواد بودن نمی‌باشد. البته «علم» و «عقل» بر یکدیگر تأثیر دارند اما عین هم نیستند. البته بعضی از زرنگیها و زد و بندها و حیله گیریها را نباید به حساب عقل گذارد و انجام دهندة آنها را عاقل نامید.

پنجم- سلامت جسم و روح

اسلام از ازدواج با بعضی از بیماران، نهی فرموده است: مانند بیمارانی که دارای بیماری‌هایی از قبیل جزام، جنون و برص باشند. همانطور که قبلاً هم اشاره شد بعضی از بیماری‌های جسمی و روانی، اهمیت چندانی ندارند و مانع انجام وظایف همسری نشده و لطمه‌ای به زندگی نمی زنند و می توان آنها را تحمل کرد و یا با معالجه و مراقبت، درمان و برطرف نمود.

ششم – زیبایی:

«زیبایی » یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر بسزایی دارد. دو انسان که می‌خواهند به عنوان همسر و یاور، کانونی سعادتمندانه تشکیل دهند و تا پایان عمر در کنار هم با صفا و صمیمیت و عشق و محبت زندگی کنند. لازم است یکدیگر را از هر جهت دوست داشته باشند و از اندام و چهره و شکل ظاهری هم خوششان بیاید.

زیبایی، یک معیار و اندازه معین و «قانون استاندارد» ندارد که بشود افراد را با آن سنجید، بلکه- تا حدودی به سلیقة ‌افراد بستگی دارد. حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت.

زیبایی،‌ یک خصوصیت نسبی است و لازم نیست که در حد عالی باشد، بلکه مهم آن است که دو همسر، یکدیگر را بپسندند و از هم خوششان بیاید و دلخواه هم باشند.و کسی که تدین و ایمان و عفت و ارزشهای اصیل و حقیقی را زیر بنای زندگی قرار داد و «زیبایی» را به عنوان یک «امتیاز کلی» در کنار آنها به حساب آورد، گذشت زمان نمی‌تواند آن زندگی را فرسوده کند. زیرا خدای مهربان، به پاداش تدین همسران با ایمان، چنان محبت و اشتیاق شدیدی در قلبهای پاک آنان قرار می‌دهد. که هیچ عاملی حتی سپری شدن دوران جوانی و شادابی، نمی‌تواند آن را سرد و کرده از بین ببرد.

بنابراین پیوندی که بر اساس ارزشهای الهی پدید آمده باشد «پیوندی جاودانه» است و پیوندی که چنین نباشد «ناپایدار» خواهد بود.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

هفتم- علم و سواد

این «ویژگی» در امر «انتخاب همسر» و زندگی مشترک، مورد توجه است و امتیازی برای همسر شایسته محسوب می‌شود و در تکامل و رشد زندگی و انجام وظایف همسری و تربیت فرزند و . . . . تأثیر نیکویی دارد. اما این خصومت نیز (مانند زیبایی) «شرط کمال» است نه « رکن و اساس» و باید در کنار صفات و معیارهای اصلی و اساسی بررسی شود نه مستقل.

علم بدون تعهد و ایمان همیشه مضر است، همانند «زیبایی» بدون ایمان و عفت.

هشتم – کفو همدیگر بودن (همتایی،‌‌ سنخیت، تناسب)

ازدواج نوعی «ترکیب بین دو انسان و دو خانواده» است. زندگی مشترک یک «پدیدة مرکب» است که اجزاء اصلی و اساسی آن «زن و مرد» می‌باشند. هر قدر بین این دو عنصر، همانگی، همفکری تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی و جسمی باشد، این «ترکیب» استوارتر، مستحکم‌تر، پرثمرتر، شیرین‌تر، لذت بخش‌تر و جاودانه تر خواهد بود؛ و هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست‌تر، تلختر ، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود.

موارد همتایی و تناسب دختر و پسر:

1) همتایی دینی و ایمانی: هر چه به هم نزدیکتر باشند و فاصله کمتر باشد، بهتر است. انسان مؤمن، اگر با همسری بی ایمان ازدواج کند و نتواند او را متدین نماید، یا باید همرنگ او شده و بی دین شود و یا در برابر او مقاومت کند و دائماً نزاع و زد و خورد داشته باشد. البته استثناءهایی وجود دارد اما ما مطالب را بر مبنای «اکثر» افراد بیان می کنیم.

2) همتایی و همگانی فرهنگی و فکری: زوجین در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان گرفته و بر مبنای آن عمل کننده و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را بر اساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند. این عمل جز با داشتن فرهنگ مشترک و هماهنگ تقریباً غیر ممکن است.

3) همتایی اخلاقی: ممکن است دو نفر از نظر «تدین و ایمان» در مقام بالایی باشند اما از جهت اخلاقی با هم تفاهم نداشته باشند و به اصطلاح «اخلاقشان با هم جور در نیاید» بنابراین در زندگی دچار مشکل خواهند شد.

4) هم سطح بودن در تحصیلات: بهتر آن است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند تا تفاهم بیشتری در زندگی‌شان وجود داشته باشد.

5) همتایی جسمی و جنسی: مسائل جنسی، یکی از ارکان اصلی و بنیادین «زندگی زناشویی» است. «اشباع و ارضاء و رضایت جنیس» زن و شوهر از هم، تأثیر مثبتی در موفقیت زندگی شان دارد همانگونه که «عدم اشباع و نارضایتی» آنان، تأثیر مخرب و خطرناکی بر کل زندگی باقی می‌گذارد. اگر یک همسر، از نظر جسمی و جنسی، قوی و «گرم مزاج» و دیگری ضعیف و «سرد مزاج» باشد، در بسیاری از امــور زندگی شان خلل وارد می‌شود و احتمال فساد و انحراف، بسـیار قوی‌ است.

6) تناسب در زیبایی: توجه به توازن و تناسب میان دو همسر در زیبایی صورت و اندام و قیافه ظاهری نیز لازم است.

7) تناسب سنی: تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است. پسر، 4 سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می‌رسد، پس خوب است که تفاوت سن آنان در امر ازدواج نیز همین مقدار باشد. البته در بخش دوم این تحقیق بطور کی در این مورد توضیح داده شده است.

8) تناسب مالی: قاعدة عامی در این مورد این است که، صلاح نیست که دختر و پسرها و خانواده هایشان از نظر مالی و ثروت تفاوت زیادی داشته باشند. زیرا ممکن است موجب تکبر و غرور یک طرف و حقارت طرف دیگر شود.

9) تناسب خانوادگی: ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل در قسمت‌های قبلی توضیح داده شده است.

10) تناسب سیاسی: اگر زوجین به مسائل سیاسی اهمیت دهند باید این مورد توجه کنند که، از دو گروه مخالف نباشند و اگر نه مشکلی پیش نمی آید.

11) تناسب اجتماعی: کسی که اهل علم و تحقیق و پژوهش است و می خواهد عمر و زندگی‌اش را در راستای مسائل علمی و تحقیقی بگذراند و بافت زندگی اجتماعی و خانوادگی‌اش این گونه بافتی است و روحیه اش یک روحیة‌ کاوشگرانه می‌باشد، هرگز نباید با فرد و خانواده‌ای وصلت کند که روحیه اجتماعی شان یک روحیه اشرافی است و اهل خوشگذرانی، مهمانیهای رویایی و . . . هستند. البته تفریح و سرگرمی در حد اعتدال برای کسی که اهل تحقیق است نیز لازم است اما عیش و نوش،‌ مهمانی آنچنانی و . . . . چیز دیگری است.

12) همتایی و تناسب در آینده را نیز تا حد ممکن باید در نظر گرفت، از بررسی وضعیت خانواده و رفتار و اخلاق افراد،‌ می توان تا حد زیادی، آینده‌شان را پیش بینی کرد دختر و پسر قبل از ازدواج، هدفها و ایده ها و طرح های ذهنی و «احتمال تغییرات» در زندگی آینده‌شان را به یکدیگر بگویند. زیرا اگر همسران، اهداف و برنامه‌های آینده یکدیگر را قبل از ازدواج بدانند یا می پذیرند خود را برای همراهی و تحمل آماده می‌کنند و یا نمی پذیرند و رد می کنند و مساله منتفی می‌شود. اما اگر ندانند و نفهمند، در آینده که با آنها مواجه می‌‌شوند، ممکن است قبول نکنند و نتوانند تحمل کنند و آنگاه گرفتاری پیش می‌آید و کار به نزاع و دعوا و . . . . می کشد.

و در آخر مبحث نتیجه می‌گیریم که :

کبوتر با کبوتر باز با باز

کند همجنس با همجنس پرواز!

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

راههای گزینش همسر:‌

1) مشورت

2) واسطه و معرف

3) تحقیق

4) فرستادن پیک

5) نوشتن نامه

6) عکس

7) گفتگوی مستقیم

8) دیدن یکدیگر

راه اول- مشورت:

صفات مشاور:

تدین: به انسان بی‌دین نمی‌شود اعتماد کرد، انسان متدین، علاوه بر اینکه مورد اعتماد است. قضایا را از دید اسلام می‌نگرد و مطابق معیارهای اسلامی نظر می‌دهد. مشاور باید دارای عقل و فهم باشد و نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج، آگاهی کافی داشته باشد، یک مشاور خوب باید رأی و عقیده خود را آزادانه و بدون ترس و مصلحت اندیشی غلط، بیان کند، انسانی که «آزادی رأی» نداشته باشد، ممکن است مصلحت‌هایی را در نظر بگیرد که به زیان مشورت کننده تمام شود، یک مشاور باید دلسوز و خیر خواه و امین و رازدار باشد و . . . . پدر و مادر می‌توانند بهترین مشاور برای جوانان باشند و نظرات و تجربیات خود را در اختیار فرزندانشان قرار دهند،‌ اما نظراتشان را بر آنان تحمیل نکنند. البته بعد از گرفتن مشاور نیز در نهایت تصمیم نهایی با خود فرد است.

راه دوم- واسطه و معرف:

واسطه و معرف در امر ازدواج کسی است که: دختر و پسری را می‌شناسد و آنان را برای ازدواج، به یکدیگر معرفی می‌کند و یا اینکه: علاوه بر معرفی، در ادامه کار نیز آنان را یاری می‌نماید و یا اینکه: او معرفی نمی‌کند،‌ اما جوان یا خانواده و یا بستگانش به او مراجعه کرده و از او می‌خواهد که فرد مناسبی را برای ازدواج به او معرفی کند و یا در امر انتخاب همسر، راهنمایی و کمکش نماید. این وساطت بسیار مهم است و به هر کسی نمی‌ توان اعتماد کرد.

انواع واسطه‌ها:

1) خیر خواه و آگاه: اینان معیارها را می‌دانند و راه و رسم این وظیفة مهم را می‌شناسند و به خوبی از عهدة آن بر می آیند.

2) خیر خواه و اما ناآگاه: اینان نیتشان «خیر» است و می خواهند کاری صواب کنند و به ثواب برسند اما راه و رسم آن را نمی‌دانند و ممکن است اعتماد به اینان، خسارتبار باشد.

3) افرادی که نیت سوء دارند و غرضهای پلید و منافع خاصی را دنبال می کنند. این افراد نیتشان شر است و عملشان هم شر و جوانان و خانواده باید کاملاً مواظب این شیادان باشند.

راه سوم- تحقیق

1) بررسی احوال و صفات خویشان نزدیک شخص:

بعضی از خصوصیات و صفات، در یک خانواده و فامیل، گسترده است و افراد یک خانواده و فامیل دارای صفاتی مشترکند.

2) تحقیقی از طریق خویشان او

البته نظر خویشان نمی‌تواند «حجت» باشد چون ممکن است از روی ترس یا مصلحت اندیشی سخن گویند. بنابراین نظر آنها تنها می‌تواند راهنمایی برای مراحل دیگر تحقیق باشد. مگر این که اطمینان حاصل شود که فرد مورد مشورت انسانی عادل و بی غرض و بی طرف است و واقعیت را کتمان نمی‌کند.

3) از طریق دوستان نزدیک «او».

همکلاسان، همکاران و دوستان نزدیکی که مدتها با او در تماس و معاشرت و دوستی بوده آنان موارد خوبی برای تحقیق‌اند البته باید به نکته‌ای که در مورد خویشاوندان گفته شد در اینجا نیز تفکر کرد.

4) از طریق معلمان و استادان «او».

اینان ممکن است خصوصیات و مطالبی دربارة «او» بدانند که حتی خویشان و دوستان نزدیکش هم ندانند. دربارة اینان مشکل قبلی کمتر وجود دارد، زیرا آنان، نه خویشاوند هستند و نه نیازی به آن گونه مصلحت کاری و کتمان می‌بینند.

5) تحقیق از طریقی دشمنان «او».

دشمنن شخص، عیبهایش را واضح‌تر بیان می کنند. البته این هم حجت نیست و اگر عیب و نقصی از «او» بیان کردند، تا از راههای دیگر ثبت نشود، نباید مورد توجه و عمل قرار گیرد.

راه چهارم – فرستادن پیک

دختر و پسر و خانواده‌یشان، چند نفر از خویشان و آشنایان را برگزینند و به منزل و مکان فرد مورد نظر بفرستند. قبل از فرستادن « پیک‌ها »به این «مأموریت مهم!»، «دستور کار مأموریت» را برایشان بیان کنند. به این صورت که : معیارها و نقطه نظرهای خود و اموری را که آنان باید مورد توجه قرار دهند، برایشان تشریح کنند. البته پیک‌ها باید عاقل و خیرخواه و امین باشند و همچنین دارای تجربه و معیارهای صحیح، هم جوان و هم سالمند باشند زیرا سالمندان تجربه‌هایی دارند که ممکن جوانان نداشته باشند و جوانان نیز معیارها و بینشهایی دارد که شاید سالمندان فاقد آن باشند. پس از آن که پیک ها از مأموریت بازگشتند، دختر و پسر و خانوادة هایشان، اطلاعات و نظرات را بگیرند و پیرامون آن تفکر و دقت و مشورت کنند و پس از بررسی همة جوانب، برای برداشتن گامهای بعدی تصمیم بگیرند. اطلاعاتی و نظرات پیکها، حکم «راهنما» را دارد، نه حکم «نظر نهایی» راه و امکان وجود اشتباه در نظراتشان نیز هست. در این مرحله نیز، تصمیم گیرنده نهایی، «دختر و پسر» هستند، با بررسی همة جوانب امور.

راه پنجم- نوشتن نامه:

پس از پیمودن راههای قبل، اگر زمینه مساعد بود و دختر و پسر به تصمیم مثبت نزدیک شوند، گام بعدی می‌تواند «نامه نوشتن» باشد. منظور ما از «نامه نوشتن»، آن «نامه پراکنیهای عاشقانه» که بعضی از افراد انجام می‌دهند نیست، بلکه منظور این است که: دختر و پسر، با اطلاع خانوده هایشان و با رعایت موازین عفت و شرع نظرات، هدفها، خواسته‌ها و انتظارات خود را از همسر، معیارها و ملاک‌های خود، برنامه‌های آینده خود اخلاق و روحیات خود و از این گونه امور را، محترمانه و بدون خلاف‌گویی و پرده پوشی، بنویسند و بوسیلة «پیک‌ها» برای یکدیگر بفرستند.

راه ششم- عکس:

پس از پیمودن راههای پیشین، اگر نتایج آنها مثبت بود و اگر دختر و پسر یکدیگر را ندیده باشند، دیدن عکس‌های یکدیگر می‌تواند در افزایش شناخت و رسیدن به تصمیم، مؤثر باشد.

باز منظور آن عکس دادن‌های «خلاف حیا و عفت» نیست، بلکه باید عکس‌ها بوسیله «پیک‌های امین» از افراد خانواده، فرستاده شده و پس از دیدن، باز گردانده شود.

این راه،‌ به هیچ وجه نمی‌تواند حجت و دلیل نهایی باشد؛ زیرا «عکس» نمی‌تواند حقیقت درونی شخص را بیان کند؛ حتی نمی‌تواند قیافة ‌ظاهری را هم به طور کامل نشان دهد. بلکه یک «راهنمای جزئی» است به سوی شناخت و آگاهی کوتاه برای گامهای بعدی.

راه هفتم- گفتگوی مستقیم:

از مهمترین و موثرترین راههای «نقشة راهنما» صحبت و گفتگوی رو در روی دختر و پسر است پس از پیمودن راههای قبلی و مثبت بودن نتایج آن، حتماً لازم و ضروری است که دختر و پسر، «مذاکرة مستقیم» داشته باشند و در فضایی آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران، مسائل و نظرات خود را بررسی کنند. این گفتگو باید خونسردانه و با آمادگی قبلی باشد. بین تصمیم گفتگو و انجام آن فاصله باشد تا بتوانند خود را آماده کرده و آنچه را می‌خواهند مطرح کنند، یادداشت نمایند. یکی از فایده‌های مهم این گفتگوها این است که: از سخنان شخص و صحبت‌ با او، می‌توان مقدار زیادی به مکونونات درون‌اش پی برد و از احوال و صفاتش آگاه شد. امیرمؤمنان (ع) می‌فرمایند: «انسان هر چه را در دل و درونش پنهان کند،از‌ لغزش‌های زبان و حالتهای چهره‌اش آشکار می‌شود».

پدران و مادران- که سعادت فرزندانشان را می‌خواهند- باید آنان را در این مسأله مهم یاری کنند و زمینه انجام آن را را فراهم نمایند. و آرامش لازم را برایشان بوجود آورند. مبادا خدای ناخواسته از این کار جلوگیری کرده و تعصب‌‌ بی جا بخرج دهند. این گفتگو، از نظر اسلام و عقل، پسندیده است بسیار دیده‌ایم که پدر و مادر دختر، از این گفتگو ممانعت می‌کنند و این کارشان را به حسب اسلام و غیرت می‌گذارند،‌ در صورتی که اسلام و غیرت، حکم می‌کنند که وسائل سعادت و خوشبختی را فراهم کنیم. و این گفتگو، در سعادت و تفاهم بین زن و شوهر، تأثیر بسزایی دارد. متأسفانه عده‌ای از پدر و مادرها، صحبت کردن دو جوان را به حساب پاسخ مثبت دو طرف می‌دانند و فکر می کنند که حتماً پاسخ هر دو باید مثبت باشد و اگر یکی از طرفین (دختر یا پسر) پاسخش منفی باشد به شدت با او برخورد می‌کنند.

دستور کار جلسه:

موضوعات قابل طرح در این گفتگو و مذاکرات، مختلف است؛ زیرا افراد، عقیده‌ها، آرمانها،‌ هدفها و خواسته‌هایشان باه متفاوت است. اما بعضی از مطالب، عمومی بوده و لازم است مطرح شود و روی آنها مباحثه صورت گیرد، بنابراین بعضی از آنها را بیان می‌کنیم.

1) بیان خط مشی کلی زندگی آینده:

بیان اینکه زندگی را بر چه مبنایی می‌خواهند استوار و اداره کنند. مثلاً یک جوان متدین، می‌خواهد زندگی‌اش بر اساس قوانین اسلام بنا شود و همسرش نیز باید چنین باشد و در همة امور زندگی، تابع اسلام باشند.

2) گفتگو دربارة اهداف آینده:

بیان هدف هایی که قصد دارند در زندگی آینده‌شان دنبال کنند. هدف‌ها و آرمانهای علمی،‌ اخلاقی، اجتماعی، شغلی و . . . . .

3) بیان صادقانه صفات و اخلاق و خصوصیات خود

4) بیان خواسته‌ها و انتظارات طرفین از یکدیگر

5) بیان نظرات خود دربارة چگونگی برخورد و رفتار و رابطه با خانواده و بستگان وخویشان یکدیگر.

6) طرح نظرات خود دربارة شیوة تربیتی فرزندان آینده

7) بیان عیبها و نواقص و بیماری‌های خود:

اگر دختر و پسر، بیماری و عیب و نقص دارند، صادقانه و بدون کم و زیاد، به یکدیگر بگویند؛ زیرا:

اولاً: این کار واجب است و پرده پوشی و مخفی کردن عیبها، «تقلب» و «کلاه گذاری» و «خیانت» محسوب می‌شود و حرام است.

ثانیاً: اگر از اول گفته شود، طرف مقابل ، یا او را با همان عیب می پذیرد و یا رد می‌کند. اگر پذیرفت، خود را برای تحمل آن آماده می‌کند و او را انسانی صادق و بی‌تقلب و با شهامت می‌بیند و محبتش را به دل می‌گیرد و خود را در آینده «فریب خورده» احساس نخواهد کرد. اما اگر گفته نشود و بدون آگاهی طرف، وصلت صورت گیرد، در آینده از آن عیب و نقص با خبر خواهد شد و خود را «فریب خورده» و «خسارتکار» و همسر و خانوادة او را «فریبکار و خیانتکار» می‌بیند و . . . . آنگاه مشکلات فراوانی به بار خواهد آمد. محبت همسر از دلش بیرون می‌رود و کینة او را به دل می‌گیرد؛ زیرا انسان نمی‌تواند فردی «فریبکار» را دوست داشته باشد. اگر همین عیب و ایراد را قبلاً صادقانه به او گفته بودند،‌ ممکن بود بپذیرند. اما حالا مسأله فرق می‌کند. البته بعضی از عیب ها و بیماری‌ها و اشتباهات گذشته که هیچ ربطی به حقوق همسر و زندگی آینده ندارد می‌تواند این نشود اما باید در چنین حالتی با مشاوره صحبت کنید.

شروط و خواسته‌های ناحق را نپذیرید!

گاهی مشاهده می‌شود که دختر و پسر قبل از ازدواج، شرطها و خواسته‌هایی را برای هم مطرح و بر یکدیگر تحمیل می کنند که ناحق است و طرف را از حقوق مسلم و حتمی خود محروم و از او سلب اختیار می‌کنند.

این شرطها و خواسته های ناروا را به هیچ وجه نباید پذیرفت. اختیارات و حقوقی را که خداوند به هر کدام از مرد و یا زن داده است. نباید با پذیرفتن شرط، از دست داد. با خود نگویید «فعلاً می‌پذیریم اما بعداً عمل نمی‌کنیم.» زیرا پذیرفت شرط تعهد می‌آورد و مؤمنان باید به شرطهایشان عمل کنند.

راه هشتم- دیدن یکدیگر:

پس از پیمودن راههای قبل، اگر به نتیجة مثبت رسیدند و همة امور را رو براه دیدند و هیچ مانعی سر راه ازدواجشان نبود و در صورتی که دختر و پسر، یکدیگر را نایدده باشند،‌ تصمیم نهائی لازم است همدیگر را کاملاً ببینند. دیدن چهره و قیافة‌ ظاهری، از لازمترین و ضرروی‌ترین مسائل این مرحله از «نقشة راهنما» است.

تعریف و توصیف دیگران، هر چند که موثر است، اما کافی نیست؛ بلکه خود دختر و پسر نیز باید ببینند؛ زیرا سلیقه ها متفاوت است. دیدن مقدار کمی از صورت هم کافی نیست، بلکه بطور کامل و واضح و آشکار ببینند، بطوری که هیچ نقطة مبهمی باقی نماند.

مبادا گفته شود:‌« ما همه چیز را پسندیده‌ایم و خواسته‌ها و معیارهایمان تأمین است؛ دیگر مهم نیست که قیافه و شکل ظاهری چگونه باشد.

زیرا پسندیدن یا نپسندیدن قیافة ظاهری، می‌تواند بر تمام نتایج قبلی تأثیر بگذارد. شیوة صحیح در این موضوع این است که: هر گاه خواستگاری بری دختر آمد، باید مقدمات و راههای بدست آوردن شناخت، مانند تحقیق، مشورت، فرستادن پیک و . . . . طی شود و همة جوانب کار سنجیده و بررسی گردد. آنگاه اگر معلوم شد که پسر قصد سوء استفاده ندارد و دختر و پسر کفوء هم هستند و منافعی سر راه ازدواجشان نیست و احتمال وصلت و ازدواج، قوی است؛ زمان «دیدن کامل» به عنوان مرحلة نهایی تصمیم و گزینش، انجام گیرد. است.

مردی از امام صادق (ع) پرسید: آیا مردی که قصد دارد با زنی ازدواج کند، می‌تواند به گیسوان و زیبائیهایش نگاه کند؟ امام (ع) فرمودند: اگر قصد سوء استفاده نداشته باشد (واقعاً به قصد پسندیدن برای ازدواج باشد) هیچ اشکالی ندارد.

استخاره:

هر گاه کسی بخواهد کاری را انجام دهد، اگر خوبی و سلاح آن کار برایش روشن است، باید با استمداد و طلب خیر از خداوند و توکل به او، آن کار را انجام دهد و هیچ برای استخارة‌ مصطلح نیست. و اگر بدی و عدم صلاح آن کار برایش آشکار است. باید آن را ترک کندن و باز هم هیچ جایی برای استخاره وجود ندارد. اما اگر پس از تفکر و تحقیق و مشورت و پیمودن تمام راههای ممکن، باز هم راه به جایی نبرد و «حیران» بر سر «دوراهی» درماند و عقربة اندیشه و تصمیمش روی 50% مانده و به هیچ طرفی تمایل پیدا نکرد و آن کار هم به گونه‌ای است که نمی‌شود به حال خود رهایش کرد، بلکه باید تکلیف آن را روشن نمود. . . . . . . آنگاه نوبت به «استخارة معروف» می‌رسد؟

به علاوه ، این استخاره ، هیچ گونه «تکلیف شرعی و عقلی‌ای» معین نمی‌کند، بلکه انسان را از حیرت و سر دو راهی بیرون می‌آورد و یکی از دو راه را پیش روی او می‌گذارد «انجام یا ترک» و این استخاره علاوه بر این که هیچ تکلیفی نمی‌آورد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد که راهی را که نشان داده، صحیح باشد و راه مقابلش غلط. نکته مهم این است که فردی که برایتان استخاره می‌کند عالم باشد.

(مظاهری/ جوانان و انتخاب همسر)

دوران نامزدی:

از چند جهت لازم است که بین عقد و عروسی فاصله‌ای باشد:

1) دختری که چندین سال در یک خانواده زندگی کرده و با افراد خانواده بخصوص پدر و مادرش انس شدیدی دارد، و جدایی از آنان برایش سخت است، صلاح نیست که ناگهان او را از خانواده‌اش جدا کنند، زیرا از نظر عاطفی به او لطمه وارد می‌ شود. بلکه لازم است برای این جدایی، به تدریج در او آمادگی ایجاد شود.

2) دختر و پسری که تاکنون مسؤولیت زندگی‌ به عهدة پدر و مادر بوده است،‌ آمادگی آن را ندارند که یک مرتبه کل مسئوولیت زندگی را به دوش بگیرند. بلکه فرصتی لازم دارد که خود را برای پذیرش بار مسؤولیت زندگی مشترک آماده کنند.

3) دختر و پسری که تا چندی قبل با هم بیگانه بوده‌اند، برایشان سخت است که یک مرتبه و بدون مقدمه در کنار هم قرار گیرند و با هم زندگی مستقل را شروع کنند لازم است مدتی بگذرد تا با هم انس بگیرند و آماده زندگی با هم باشند.

4) ممکن است دختر و پسر، بنا به دلائلی- مانند ادامة تحصیل یا سربازی- آمادگی زندگی مشترک و مستقل را نداشته باشند، اما آمادگی نامزدی را داشته باشند. پس، نامزد می‌شوند تا هنگامی که آن موانع برطرف شد، عروسی کنند.

5) والدین دختر و پسر نیز برای عروسی عزیرانشان،‌ احتیاج به آمادگی دارند. دوران نامزدی، فرصت لازم را برای این آمادگی، در اختیارشان می گذارد و . . . .

فایده‌های دوران نامزدی و وظایف دختر و پسر در این دوران:

1) افزایش شناخت نسبت به یکدیگر،‌ برای تفاهم بیشتر،

هر چند که دختر و پسر ، در مرحلة گزینش، باید شناخت کافی نسبت به هم پیدا کرده باشند اما علاوه بر آن شناخت، باید در دوران نامزدی، آشنایی ملموستر و محسوس‌تر و بیشتری از یکدیگر پیدا کنند و بار و حیات و اخلاق و دیدگاههای هم بیشتر آشنا شوند.

2) اصلاح و تربیت:

اگر کسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده کند که مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح کند و یا صفت وحالتی را در او ایجاد کند. بهترین دوران برای این «اصلاح و تغییر و تربیت» دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت‌ خاصی قائلند، در نتیجة: پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینة تحول و تغییر و اصلاح و مساعدتر است.

3) افزایش محبت:

یکی از شرط‌های مهم و اصلی سعادت در زندگی زناشویی «محبت» است. و زمینة آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی، بهترین فرصت است برای افزایش و تحکیم محبت. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا کاهش آن، مؤثر است.

بنابراین، دختر و پسر باید کاملاً مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسندیده‌ای که باعث افزیش محبت می‌‌شود، کوتاهی نکنند و از کارهایی که موجب دلسردی و کاهش محبت می شود،‌ اجتناب کنند.

4) ایجاد امید نسبت به زندگی آینده

«امید» نیز نقش مهمی در سعادت زندگی مشترک دارد. نامزدها باید از ایجاد و تقویت امید در دلهای یکدیگر کوتاهی نکنند، با سخنان پر امید و رفتار متین و مطمئن می‌توانند این کار را انجام دهند.

5) پایه ریزی استقلال زندگی آینده:

دختر و پسر – معمولاً قبل از ازدواج، وابسته به زندگی پدر و مادر هستند، که باید این «وابستگی» تبدیل به «استقلال» گردد. دوران نامزدی، فرصت مناسبی برای پی ریزی این استقلال است. نامزدها باید برای آینده، طرح و برنامه بریزند، اهداف و دورنماها وافقهای زندگی آینده را ترسیم نمایند و راههای وصول به آنها را بررسی کنند.

6) بها دادن به احساسات و عواطف همدیگر:

نامزدها باید مواظف عواطف و احساسات یکدیگر باشند و به آنها بها و جواب مناسب دهند. بعضی از نامزدها، به عواطف و احساسات لطیف نامزدیشان، بهای لازم را نمی‌دهند و به او «بی‌اعتنایی» می‌کنند و خیال می‌کند این کارشان باعث عزیزتر شدنشان می‌شود و حال آنکه کاملاً برعکس است و چنین رفتاری باعث جریحه‌دار شدن عواطف نامزدشان می‌ شود و در نتیجه کینة او را به دل می‌گیرد و ممکن است لطمه‌های سنگینی به زندگی شان بزند.

دختر باید سنگین و متکبر باشد. اما در مقابل نامحرمان، نه در برخورد با نامزد شرعی‌اش! دختران متدین و با عفت بدانند که این کارها، لازمة تدین و عفت نیست بلکه حرام است. معنا ندارد که دختر، در مقابل نامزدش که به او محرم است و در حقیقت شوهر اوست،‌ خود را مخفی کند.

7) هدیه دادن:

«هدیه» در جلب دلها و افزایش محبت، نقش عجیبی دارد. لازم نیست که هدیه، گرانقیمت باشد، بکله لازم است زیبا و مورد علاقة طرف باشد و مهمتر آنکه: ظریفانه داده شود! هدیه دادن، ظرافت و سلیقة‌ خاصی را می‌طلبد!

این هم فراموش نشود که: هدیه دادن باید از دو طرف باشد، نه اینکه فقط پسر به دختر یا دختر به پسر بدهد.

8) نامه نگاریهای محبت آمیز:

نوشتن نامه‌های عاشقانه و پر محبت و با صفا، تأثیر نیکویی در افزایش محبت و استحکام رابطة بین نامزدها دارد. حتی اگر دو نامزد به هم نزدیک باشند و همیشه یکدیگر را ببینند، باز هم نوشتن نامه تأثیر خوبی را دارد. همسرانی را می‌شناسیم که پس از گذشت سالها از زمان ازدواجشان، هنوز نامه‌های دوران نامزدی را نگه داشته و مطالعه می‌کنند و برایشان خاطره انگیر


اعتماد شما سرمایه ما

معرفی و دانلود فایل کامل بررسی بالا رفتن سن ازدواج میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر

همانطوری که از عنوان تحقیق برمی آید، پژوهش در این مقوله گرد سن ازدواج می چرخد بر همگان روشن است که برخی ها در جامعه به امر ازدواج اقدام نکرده اند، در حالی نشان هم در حد بالاست و از سن ازدواجشان گذشته است و روز به روز بر تعداد این عده افزوده می شود، و به صورت مشکل و مسئله حد در جوامع پدیدار گشته است و هر انسان صاحب احساس و نوع دوست را به تفکر و چا
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 3975 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 108
بررسی بالا رفتن سن ازدواج میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه :

الهی

هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمن از تو مهابت هم ز تو

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن

همانطوری که از عنوان تحقیق برمی آید، پژوهش در این مقوله گرد سن ازدواج می چرخد بر همگان روشن است که برخی ها در جامعه به امر ازدواج اقدام نکرده اند، در حالی نشان هم در حد بالاست و از سن ازدواجشان گذشته است و روز به روز بر تعداد این عده افزوده می شود، و به صورت مشکل و مسئله حد در جوامع پدیدار گشته است و هر انسان صاحب احساس و نوع دوست را به تفکر و چاره اندیشی وا می دارد تا بتواند بر این مشکل فائق آید و این معضل را از جامعه بزداید. اینک ما این مشکل را میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر(عج) مورد بررسی قرار داده ایم، هر چند جامعه مورد بررسی خیلی محدود است و به کل جامعه نمی توان تعمیم داد ولی با توجه به رشته تحصیلی و احساس محقق می توان گفت که :

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید.

ازدواج در کنار تولد و مرگ یکی از سه حادثه مهم زندگی آدمی است. تولد بدون اطلاع و اراده موعود اتفاق می افتد، مرگ نیز تا حدود زیادی خارج از کنترل اوست. ولی ازدواج در میان این سه، تنها حادثه ای است که امکان انتخاب در آن وجود دارد. اما این انتخاب و تصمیم گیری در خلاء صورت نمی گیرد بلکه در اجتماع تحقق می یابد. در این تحقیق محقق با توجه به رشته تحصیلی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر موضوع ازدواج را مورد بررسی قرار می دهد. چون تحولات اقتصادی و اجتماعی بر مناسبات خانوادگی و زن و شوهری تأثیر می گذارد و برعکس تحولی همچون تغییر سن ازدواج مؤثرند و آثار و پیامدهای مختلف این تعیین کنندگی کدامند؟ به طور خلاصه می توان گفت که اگر ازدواج در شرایط زمان خود صورت نگیرد، موجبات فراهم آمدن انواع جرایم خواهند بود، جرایمی که از لواط، فحشاء تن فروشی و زنا گرفته تا فرزندان نامشروع و خودکشی هایی که در این مورد انجام می گیرد.[1]

لازم به ذکر است که علت این که تحقیق در میان دانشجویان صورت می گیرد این است که چون دانشگاه یکی از نقاط مهم و حساس هر جامعه است و ارزشها از دانشگاهها به سایر نقاط جوامع توزیع می شود، بنابراین محقق علل بالا رفتن سن ازدواج دانشجویان را انتخاب کرده است.

پیشگفتار:

نهاد ازدواج که بنیان خانواده بر آن قرار دارد، در نتیجه پژوهشهای جدید تاریخی، جمعیت شناسی و مردم شناسی بهتر شناخته شده است. نگرشهای اتخاذ شده توسط این شاخه های علمی و مسائل مورد نظر آنها تا حدودی تقارب یافته و در نتیجه، شواهدی تازه را در این زمینه فراهم آورده اند. اینک برای ما امکان آن هست تا ما بهره گیری از اطلاعات مربوط به یک دوره تاریخی که در قرن شانزدهم میلادی تا زمان حال ادامه دارد، به تعدادی از سؤالات پاسخ دهیم که به سهم خود می توانند ابهامات مربوط به خانواده را به عنوان یک نهاد اجتماعی، مرتفع سازند. این سؤالات به مقوله های گزینش همسر، سن زوجین هنگام ازدواج و کارکردهای زناشویی مربوط می شوند.

در جامعه هایی که بر اصول اعتقادات استوار هستند، قوانین مشخصی ناظر بر روابط جنسی هستند، که ازدواج را مشروعیت می بخشند. در یک چارچوب حقوقی و شرعی، نهاد ازدواج رد مفاهیم بسیار متنوع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ریشه دارد. هنگامی که جمعیت شناسان نرخ ازدواج ـ یعنی نسبت تعداد ازدواج به کل جمعیت را محاسبه می کنند این سؤال را مطرح می سازند که آیا در گذشته ها تعداد ازدواجها بیشتر از امروز بوده و مردم در چه مواقعی از سال بیشتر ازدواج می کردند. بدیهی است در مورد دوره هایی که در مورد آنها هیچ یک از مجموعه های آماری مربوط به عصر حاضر در اختیارمان نیست، چنین محاسبه هایی سهل نخواهند بود ولی امروزه با توجه به مستندات و مدارک بدست آمده از کشورهای دیگر و کشور خودمان معلوم می شود که سن ازدواج رو به افزایش است و نرخ آن کاهش دارد.

آقای سگالن در کتاب جامعه شناسی تاریخی خانواده می گوید: از سال 1740 تا زمان حاضر، البته جز در برخی از دوره های جنگ، نرخ مطلق ازدواجها به طور مداوم از افزایش جزئی برخوردار بوده است. در حالیکه نرخ ناخالص ازدواج کمابیش ثابت باقی مانده است. تنها در سالهای اخیر شاهد تنزل در نرخ اخیر ازدواج بوده ایم.

از سال 1775 تا 1900 نرخ متوسط ازدواج در فرانسه 16 در هزار باقی ماند. در طول امپراطوری اول (14-1804) این نرخ با کاهش اندک به 15 هزار و در سالهای اخیر به 14 در هزار رسید. که البته در این میان اختلالات ناشی از جنگهای مربوط به انقلاب فرانسه، دوره امپراطوری و جنگ های سالهای 1-1870، 18-1914، 45-1939 نادیده گرفته می شوند، در این سالها، تعداد زیادی از ازدواج ها به تعویق افتاده اند و بعداً نرخ فوق را در سالیان بلافاصله پس از ترک مخاصمان افزایش دادند.[2]

در کشور خودمان با مرور ارقام ازدواج طی سالهای 1368 تا 1372 ملاحظه می گردد تعداد ازدواجهای ثبت وگزارش شده طی این دوره، علی رغم افزایش جمعیت، با ثبات نسبی در سالهای 68، 69، 70 روبرو بوده و در سال 1371 کاهش حدود 22 هزار رویداد ثبت شده به پایین ترین سطح این دوره افت کرده و سپس با افزایش 40 هزار رویداد در سال 1372 از سطح سال 1368 گذشته است.[3]

در بیان علت این تحولات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

نخست اینکه احتمالاً با پایان یافتن جنگ تحمیلی، نیروهای جوان و مجری که دوران خدمت در جبهه ها را سپری می کردند مجال تشکیل خانواده یافته و شرایط اجتماعی نیز به این مساعدت نموده است. در نتیجه ارقام ازدواج در سال 1368 بالاتر از سنوات ماقبل بوده است. با عادی شدن تدریجی شرایط اجتماعی تعداد ازدواجها نیز به حالت عادی رجوع کرده است.

کاهش رویداد ازدواج در سال 1371 ممکن است نتیجه شرایط اقتصادی بوده باشد که با اعلام نتایج به مسئولین امور منجر به اخذ تصمیمات در سطح کلان گردیده و متعاقب آن شاهد افزایش رویداد در سال 1372 بوده ایم. همچنانکه می دانیم تأثیر نوسانات اقتصادی در ازدواج از دیرباز شناخته شده است.[4]

فصل اول ـ کلیاتی در باره تحقیق

1- موضوع تحقیق

2- بیان مسئله

3- تعریف موضوع

4- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع

5- اهداف تحقیق

6- فرضیات

1- موضوع تحقیق:

بررسی عوامل مؤثر بر بررسی (بالا رفتن سن) ازدواج میان دانشجویان پسر دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر (عج).

2- بیان مسأله

در این پژوهش مسئله مورد بررسی بالا رفتن سن ازدواج میان دانشجویان دانشگاه آزاد مجتمع ولیعصر(عج) می باشد. البته با اندکی تفحص و تحقیق معلوم می شود که این مشکل تنها به جامعه ما (ایران) اختصاص ندارد بلکه دامن گیر کلیه جوامع جهانی بعد از صنعتی شدن بوده و هست و روز به روز در حال اوج گیری می باشد. اینک محقق با توجه به رشته تحصیلی خود و تجارب چند ساله خود با دانشجویان از نزدیک مصاحبه ها و صحبت هایی که به طور شفائی در طول چند سال انجام داده این مسئله را به عنوان پایان نامه کارشناسی مورد تحقیق و بررسی قرار می دهد.


3- تعریف موضوع:

ازدواج رابطه ای است شرعی، عرفی یا قانونی بین زن و مرد که آنها را برای مدت دائم یا موقت با هم پیوند می دهد و از طرف جامعه به رسمیت شناخته می شود.[5]

در این بررسی موضوع عوامل مؤثر بر تأخیر در ازدواج می باشد یا به عبارتی بالا رفتن سن ازدواج در این بررسی می خواهیم بدانیم که چه عواملی باعث می شود تا رابطه زناشویی که یک رابطه شرعی، عرفی و قانونی است در جامعه صورت نگیرد. ازدواج را می توان از جنبه ها و موارد زیر تعریف کرد: رابطه ، کارکرد و نقش اجتماعی.

1-از نظر کارکرد ازدواج نهادی است که برای انجام وظایف خانواده، مانند تولید نسل و اجتماعی کردن کودکان و فرهنگ پذیر نمودن آنان به وجود آمده است.

2-از نظر رابطه، ازدواج پیوند پایدار زن و مرد و همزیستی آنان و فرزندان و اقوامشان می باشد.

3-از نظر نقش اجتماعی، ازدواج عبارت است از رابطه و مناسبات میان زن و مرد که در داخل الگوی وسیعی از مناسبات اجتماعی قرار می گیرد.[6]

تعریف و بررسی ازدواج عبارت است از اینکه فردی از نظر سنی در حد بالا هستند و می توانند ازدواج کنند ولی ازدواج نکرده اند در این بررسی به دنبال این هستیم که آیا چه عواملی باعث شده است که این افراد نتوانند ازدواج کنند به عبارت دیگر و بررسی ازدواج عبارت از این است که افراد دارای شرایط ازدواج هستند ولی ازدواج نکرده اند.

4- ضرورت تحقیق و اهمیت بررسی

ضرورت و اهمیت تحقیق در قبال این موضوع را از قرآن مجید شروع می کنم به این صورت که در این بررسی خیلی مختصر حدود 97 آیه در قرآن راجع به کلمه «زوج» و «نکح» بدست آمده است. آیا مطلب و موضوعی که خداوند متعال در کتاب خود این همه به اهمیت آن تأکید فرموده اند و پیشوایان دین اسلام و سایر ادیان آسمانی سفارشهای فراوانی درباره آن فرموده اند عدم به جاآوردن و انجامش جای سؤال نخواهد بود؟ آیا عدم ازدواج و تأخیر آن جهت بررسی و تحقیق از درجه بالای اهمیت برخوردار نیست؟

لازم به ذکر است که یکی از این علل انتخاب این موضوع جهت بررسی و تحقیق این است که با توجه به اهمیت ازدواج از دید قرآن مجید و پیشوایان دین و سایر علما و اندیشمندان علمی که به تجربه و تحقیق اطلاعات ارزنده ای ارائه نموده اند. پژوهش در قبال تأخیر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شاید از مهمترین و اساسی ترین پژوهشها می باشد.

وقتی که قرآن کریم مرد را در لباس زن و زن را در لباس مرد بیان می فرماید و پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«ما نبی بناءُ فی الاسلام اجبُ الی الله من التزویج»

(هیچ کاخی در زندگی برافراشته نشده که محبوبتر از کاخ ازدواج نزد خداوند باشد.)[7]

با این حساب آیا از دست دادن این موهبت الهی خسران نیست و آیا پژوهش در قبال عدم ازدواج و عوامل مؤثر بر تأخیر آن مهمتر و ضروری تر نمی نماید؟

1-4- اهداف ازدواج

اهداف ازدواج که اهداف تحقیق و یافتن موانع و عوامل مؤثر بر نرسیدن به این اهداف نیز می باشد، به ترتیب زیر می باشد:

1-رسیدن به سکون و آرامش

2-شکوفایی عواطف و احساسات

3-تأمین نیازهای جنسی

4-حفظ نوع و نسب

5-جلوگیری از انحرافات اخلاقی و بیماریها

6-تعاون و همکاری

7-رسیدن به تمامیت شخصیت و تکمیل و تکامل

8-پاسخ به ندای فطرت

2-4- فلسفه ازدواج

علاوه بر ارضاء جنسی ـ تعهد و تکامل و رشد و شخصیت و آرامش و فوائد ارزنده دیگری است که برای انسان به ارمغان می آورد. در تشکیل خانواده، عزت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود. استاد مطهری می فرماید: یک خصایص اخلاقی است که انسان جزء در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند. تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقمند شدن به سرنوشت دیگران، اخلاقیون و ریاضت کشها که این دوران را نگذرانده اند، تا آخر عمر یک نوع «خاصی» و یک نوع «بچگی» در آنها وجود داشته است. همچنین استاد مطهری درباره نقش تربیتی ازدواج می فرماید:

« یک پختگی هست که این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد نفس پیدا نمی شود، در نماز شب پیدا نمی شود، با ارادت به نیکان هم پیدا نمی شود، بلکه ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.»[8]

3-4- فایده های تسریع و زیانهای تأخیر در ازدواج

1-حفظ و تقویت ایمان و معنویات : یکی از سپرهای قوی در برابر دشمنان«ایمان»، «ازدواج» است.

2-بهره مندی از دوران شیرین و با نشاط جوانی

3-پاک ماندن از فسادها و انحرافات جنسی

4-محفوظ ماندن از بیماریهای عصبی و روانی[9]

با توجه به مطالب فوق، ضرورت و بررسی تحقیق در زمینه ازدواج در حد خیلی بالا می باشد و جا دارد که تحقیقات علمی زیادی در این زمینه صورت بگیرد، چون تأخیر در ازدواج عواقب خطرناکی در پی دارد که در زیر به برخی از این عواقب اشاره خواهد شد، ولی پژوهش حاضر به صورت یک تحقیق بنیادی در حد محدود می باشد. هر چند سن مادر در هنگام ایجاد نسل بالاتر باشد ابتلای نسل به ضعف و ناتوانیها بیشتر است، که یکی از آنها امکان منگول شدنش می باشد. تا آنجا که ممکن است مادر زن در پیری، زن را زائیده و اینک که دخترش در جوانی زایمان انجام داده فرزند منگولیسم داشته باشد. یعنی حتی یک نفر در سن بالا ازدواج کند فامیل را به بی رواجی می افکند.

قبل از انعقاد نطفه، پدر و مادر خوب و از انعقاد نطفه تا تولد مادر و پدر خوب و از تولد تا مرگ معلم و والدین خوب لازم است تا نسل مورد پسند حضرت علی (ع) را آنچنانکه فرموده بتوان داشت و از این قرار:

« بزرگترین خدمتی که می توان به فرزند خود نمود انتخاب همسری شایسته و معلمی صالح می باشد.»

«علم بزبان مردم سخنان انبیاء را بازگو می کند.»[10]

4-4- سن و بیماری

یک تحقیق علمی که اهمیت موضوع تحقیق حاضر و عواقب شوم دیرکرد ازدواج را می رساند بدین صورت است که اخیراً طبق تحقیقات دکتر ژان پاول از انجمن سرطان مرکز پزشکی ملکه الیزابت بیرمنگام نتیجه جالبی بدست آمده است. طبق این تحقیقات زنان میانسال مجرد نسبت به زنان هم سن خود که شوهر دارند در دهة 1960-1970 بیشتر مبتلا به سرطان کولون شده اند. مهمتر آنکه در هر سنی که دختر بتواند تحمل آمیزش را داشته باشد و هورمونهایش به او شلاق کشش بزنند و قدرت جلب مرد را در آنها تحریک نمایند، آمار بیماریها در همان سن در نزد شوهر کرده ها کمتر از مجردهاست. پسر و دختر به سن بلوغ جنسی رسیده اگر تخلیه مربوط را انجام ندهند و یا در تخلیه آنها تأخیر باشد، حالات عصبانیت پیدا خواهند کرد و از این جهت که اعصاب ناراحت دارند زمینه پذیرش بیماریهای مختلط را فراهم می سازد.[11]

5-4- انواع بلوغ برای ازدواج لازم و ضروری است

مطالعات و تحقیقات به عمل آمده توسط دانشمندان نشان می دهد که پدیده للوغ منحصر به بلوغ فیزیکی نیست بلکه تلفیقی است از سایر انواع بلوغ که احراز آنها، خود را آماده ازدواج می سازد بنابراین این بلوغ به 5 مرحله تقسیم شده است. بلوغ فیزیکی، عاطفی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی. که هر کدام از این بلوغها به عنوان پایه و ستون ازدواج موفق می باشد. هر چند اهمیت آنها نسبت به هم فرق می کند و دارای سلسله مراتب اهمیت هستند.[12]

1- بلوغ فیزیکی (جنسی)

فرآیند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. «استانلی هال» که پدر روانشناسی بلوغ معروف است، این مرحله را دوران طوفان و فشار می نامند. «روسو»دوره بلوغ را تولد مجدد می دانست. وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود می آید نوجوانی با تغییرات بیولوژیکی آغاز می شود این تغییرات در دختران در سنین 9-12 سالگی و در پسران 11 تا 13 سالگی بروز می کند. قد، وزن و به طور کلی رشد سریع جسمانی در این دوره تحت تأثیر هورمونهای غدد درون ریز، خصوصاً غده هیپوفیز قرار دارد. ترشح هورمونهای غده هیپوفیز و سایر غدد مانند غده فوق کلیوی، غده تیروئید و غده جنسی را فعال می کند. رشد بدنی سه تا چهار سال به طول می کشد که اوج آن در پسران 14 سالگی و در دختران 12 سالگی است. طی این دوره 15 تا 20 سانتیمتر بر قد و 20 تا 25 کیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه می شود. عملکرد و غدد جنسی نه تنها باعث تغییراتی در ظاهر جسم بلکه باعث تغییراتی در ساختمان شخصیتی و روانی نوجوان نیز می شود.[13]

2- بلوغ عاطفی

بلوغ عاطفی مفهومی هنجاری در روانشناسی رشد است که به معنی گذر از بیچارگی و بی دفاعی دوره طفولیت خروج از سادگی کودکان و عبور از طغیان دورة نوجوانی و رسیدن به بزرگسالی است. بحرانهای مختلف زندگی فرصتی است برای محک زدن بلوغ عاطفی افراد. یک فرد بالغ در مواجهه با ناکامیها، بیشترین سعی خود را طرف فایق آمدن بر موانع و مشکلات و پذیرش منطقی امورد اجتناب ناپذیر می کند، در حالیکه برای یک فرد نابالغ، ناکامی فرصتی است برای ابراز غیظ، وی در شرایطی که خود را لبریز از خشم و غضب، آزردگی و یا شکست احساس می کند، حملات کور خود را متوجه نزدیکترین هدف در دسترس کرده و آنها را مقصر می داند و یا برعکس به خلوت گزینی و دل سوزاندن به حال خویشتن، سعی می کند از مسئله پیش آمده فرار کند. شخص بالغ قادر به ایجاد و حفظ روابط و مناسبات شخصی با دیگران است. کودکان فاقد این تواناییند. آنها به هر کسی که نیازهای آنان را برآورده سازد متکی می شوند بدون اینکه قادر به انجام خدمت متقابلی باشند. از طرف دیگر نوجوانان بسیار مشتاقند که در روابط خود با دیگران، استقلالشان را حفظ کنند در حالی که بلوغ عاطفی متضمن داد و ستد عاطفی هستند، چیزی که هم کودکان و هم نوجوانان فاقد آنند. ویژگی دیگر بلوغ عاطفی توانایی درک احساس دیگران یا همدلی است. افراد نابالغ آنچنان غرق در نیازهای خود هستند که نمی توانند بفهمند دیگران چه احساسی دارند. بچه ها موجوداتی خود محورند و سالها طول می کشد تا یاد بگیرند که احساس دیگران را نیز به رسمیت بشناسند. فراتر از به رسمیت شناختن نیازهای دیگران، پذیرش مسئولیت برآوردن آن نیازهاست. شخص نابالغ شاید بتواند برای لحظاتی کوتاه و گذرا دگردوست باشد اما وی همیشه از قبول تعهدات بلند مدتی که مخل و مزاحم علایق متلون و متغیرش باشد گریزان است. ازدواج و تشکیل خانواده به معنی پذیرش این مسئولیت مادام العمر و قبول تأمین نیازهای شریک زندگی است.

بلوغ عاطفی برای موفقیت در همه مناسبات و روابط انسانی، امری لازم و ضروری است اما ازدواج در این میان بیشترین نیازها را به این بلوغ دارد. خانواده امروزی بیش از گذشته بر قابلیتها و استعدادهای عاطفی ـ روانی زوجین متکی است. موفقیت زناشویی در خانواده های گذشته کمتر بر شخصیت طرفین ازدواج بوده ولی امروزه ازدواج دیگر یک ضرورت اقتصادی نیست، موفقیت در ازدواج منوط به توانایی هر یک از زوجین در وقف کردن وجود خود برای دیگری است.

3- بلوغ ذهنی:

روانشناسان معتقدند که ذهن انسان تا قبل از 15 سالگی به بلوغ نمی رسد. به زعم روان شناسان بلوغ ذهنی از چند مؤلفه تشکیل شده است:

1-مشاهده اشیاء و پی بردن به رواب بین آنها

2-قدرت حافظه

3-قدرت تخیل (توانایی فرض و استنتاج)

4-قدرت استنباط و قیاس

5-قدرت تمرکز و توجه

شکی نیست که کودکان حدی از قابلیتهای فوق الذکر را واجدند اما فرد بالغ همه این قابلیتها را به طور کاملتر و موزونتری دارد. البته در مواردی ممکن است رشد ذهنی با سن تقویمی و سن فیزیکی انطباق نداشته باشد بدین معنی که فردی ممکن است به لحاظ تقویمی بزرگسال محسوب شود و به لحاظ سن فیزیکی دارای تمامی مشخصات فیزیکی بلوغ باشد اما مجازات عقلی و بهره هوشی وی بسیار پایین و در حد یک کودک باشد. روانشناسان به چنین وضعیتی «عقب ماندگی ذهنی» می گویند. ورود به عرصه ازدواج، ذهنیتی پخته و بالغ را می طلبد. مشکلات و موانعی را که در جامعه مدرن و یپچیده امروزی بر سر راه حیات خانوادگی قرار می گیرد و جز با ذهنی پخته و بالغ نمی توان از میان برداشت.

4- بلوغ اجتماعی

بلوغ اجتماعی بدین معنی است که فرد بتواند با اتکاء به خود و بدون استمداد از دیگران از عهده آنجا مکارهای خود در موقعیتها و وضعیتهای اجتماعی برآید. به طوری که احتیاجی نداشته باشد به اینکه مثلاً کسی او را اول صبح برای رفتن به سرکار به زور از خواب بیدار کند یا حمام کردن را به وی یادآور شود، به جای آوردن عبادات شخصی و بسیاری از مسئولیتهای دیگر را به وی تذکر دهد. در تجمعات اجتماعی به عنوان مهمان یا میزان بتواند نقش خود را ایفا کند. با اعتماد به نفس به تنهایی مسافرت کند. آداب اجتماعی را در برخورد با دیگران در کلیه اشکال ارتباطات انسانی رعایت کند. در این مرحله فرد با اشتغال به کار و فعالیتهای اجتماعی دیگر در صدد اثبات استقلال و هویت خود برمی آید.

5- بلوغ اقتصادی

بلوغ های فیزیکی، عاطفی و اجتماعی جزو آمادگی های شخصی برای ازدواج می باشند و اما بلوغ اقتصادی تحت تأثیر مقتضیات محیطی و خارجی است و در شرایط اقتصادی فعلی جامعه ما توجه بیشتری را به سوی خود جلب کرده است. در موقع ازدواج سؤالات زیدی در خصوص جنبه های اقتصادی زندگی مشترک مطرح می شود. از جمله: آیا میزان درآمد برای تأمین مخارج زندگی زن و فرزند کفایت می کند؟ اگر نه از چه راههایی این کمبود جبران می شود؟ آیا زن و شوهر مایلند از والدین و بستگان خود کمک های مالی دریافت کنند؟ آیا شغل شوهر با دوام و باثبات است؟ توانایی وی در مالکیت منزل مسکونی یا اجاره تا چه حد است؟ آیا پول کافی برای شروع زندگی مشترک و خارج اولیه ازدواج را در اختیار دارد یا خیر؟

بلوغ اقتصادی آنگاه حاصل می شود که فرد توانایی آن را داشته باشد که بدون کمک دیگران از عهده تأمین معاش خود و زن و فرزندانش برآید.[14]

سن ازدواج

تا بدین جا از آمادگیهای لازم جهت ازدواج و تشکیل خانواده سخن گفتیم. حالا این سؤال مطرح می شود که بهترین و مناسبترین سن ازدواج زنان و مردان در چه سنی است؟ از مرور بحثهای فوق در خصوص انواع بلوغ این نکته کاملاً روشن می شود که هیچ سن تقویمی تثبیت شده ای را نمی توان به عنوان مناسبترین سن برای ازدواج معرفی نمود. اما اگر تمامی جنبه های بلوغ را مد نظر داشته باشیم شاید بتوان گفت شمار کسانی که در سنین کمتر از 20 سالگی از بلوغ کافی و همه جانبه ای جهت ازدواج برخوردار می شوند بسیار کم است.

قانون مدنی ایران (مصوب قبل از انقلاب) سن ازدواج را برای زنان تا 15 سال تمام و برای مردان 18 سال کامل را تعیین کرده اند و جز در موارد استثنایی (رجوع شود به ماده 1041 قانون مدنی سابق) ازدواج در سنین پایین تر ممنوع بود. البته بین قانون و واقعیت (عرف) فاصله هایی هم وجود داشت. متن قانون در تمامی نقاط کشور رعایت نمی شود به طوری که ازدواج زودرس به دلیل فقدان منع شرعی و عرفی در جوامع ایلی و روستایی و گاه شهرهای کوچک ایران مکرر به پشم می خورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سن بلوغ (سن قانونی ازدواج) برای زن و مرد به ترتیب 9 و 15 سال قمری تعیین گردید.[15]

الف ـ اهمیت پزشکی تأخیر در سن ازدواج دختران

دخترانی که در سن 30 سالگی به بعد (به تعبیری 27 سالگی به بعد) ازدواج می کنند در معرض انواع خطرات و تهدیدات قرار دارند. برخی از این خطرات عبارتند از : وضع حمل پردرد و طولانی تر، افزایش احتمال مرگ و میر مادر و نوزاد قبل از زایمان، افزایش احتمال زاییدن کودکان منگولی و مبتلا به اختلالات کروموزومی ، دوقلو زائیدن ، البته هر چه زایمان اول به سمت زایمانهای بعدی حرکت کنیم احتمال خطرات فوق چند برابر می شود. همچنین احتمال ابتلا به سرطان کولون نیز با بالا رفتن سن دختران مجرد افزایش می یابد.

ب ـ آثار اجتماعی تأخیر در سن ازدواج دختران و پسران

1-از پیامدهای قابل توجه ازدواج معوق، کوتاهتر شدن دوره باروری زنان است.

2-به علاوه تأخیر در سن ازدواج مردان موجب افزایش فاصله سنی بین زوجین در مواقع ازدواج می شود. مردانی که با تأخیر ازدواج می کنند معمولاً دختران بسیار جوانتر از خودشان را به همسری برمی گزینند. در حالی که مردانی که زودتر ازدواج می کنند همسرانی نزدیکتر به سن خود را انتخاب می کنند.

3-از آثار ازدواج معوق، افزایش فاصله زمانی بین بلوغ فیزیکی(جنسی) و بلوغ اقتصادی است که این خود می تواند دو نتیجه را به دنبال داشته باشد:

خویشتنداری و رهبانیت موقت و احتمالاً تحمل محرومیتها، ناکامیها و عقده های جنسی و دیگر افزایش بیماریها، انحرافات و بزهکاریهای جنسی است که به دلیل تضعیف تابوهای اجتماعی در خصوص روابط جنسی خارج از محدوده زناشویی. در جوامع غربی تأخیر در سن ازدواج با عامل دیگری در ارتباط است و آن سهولت و رواج روابط خارج از دایره زناشویی است به طوری که افراد برای پذیرش مسئولیتهای ناشی از ازدواج معوق، خود باعث به وجود آوردن مسئله دیگری شده است و آن تهدید خانواده و تضعیف ارزشهای اخلاقی است.[16]

ازدواج یکی از مراحل زندگی طبیعی انسان است که برای هر زن و مرد سن و سال خاصی دارد و تأخیر در آن مجاز نیست. گریز از ازدواج نشانه اختلالی در وجود فرد است. سن ازدواج از دیدگاه علمی آن دوره ای است که فرد آماده است که وظایف و تکلیف خود را در چهارچوب یک زندگی مشترک به انجام نیک برساند و حقوق خود را در آن چهارچوب استیفا نماید.

ازدواج نیاز اساسی برای انسان

انسان موجودی است که به کلام قرآن «فالهمها فجورها و تقوها» ( پس به او زشتی ها و پرهیزکاری ها را الهام کردیم) موجودی است که اگر در خود به خوبی دقت کند نیک و بد را بدون هیچ راهنمایی نیز می داند. موجودی است که بر اساس تعریف دارای پنج طبقه نیازمندی است:

الف ـ نیازهای زیست شناختی (مانند غذا ـ آب ـ هوا ـ خواب ـ ارضای جنسی)

ب ـ امنیت و قابل پیش بینی بودن محیط زندگی

ج ـ تعلق خاطر و عشق

د ـ احترام (شناخته شدن ، مورد قبول واقع شدن ، مورد اعتماد بودن)

هـ ـ تحقق نفس (معرفت کامل، پذیرش چگونگی عمل شخصی خود برای نیل به کمال و شرافت و ابراز استعدادهای بالقوه انسانی).

با توجه به مطالب فوق الذکر که ارضای جنسی انسان را جزء نیازهای زیست شناختی و فیزیولوژیکی انسان می داند، و ارضای نیاز جنسی انسان تنها از طریق ازدواج می تواند صورت گیرد، پس ازدواج یک نوع نیاز اساسی برای انسان است.[17]

5- اهداف تحقیق

در هر تحقیق قبل از هر چیز باید انگیزه و هدف تحقیق مشخص شود. بررسی ها و پژوهشهای اجتماعی دارای یکی از دو هدف زیر می توانند باشند:

1- یا برای بررسی تجربی تئوریها و سنجش میزان تطبیق آنها با واقعیت است تا بدین وسیله دامنه علم در زمینه شناخت گسترش یابد.

2- و یا برای مسائل حاد روزمره اجتماعی و یافتن راه حل های آنها می باشد. اینگونه مسایل نیز می بایست در رابطه با تئوریهای موجود بررسی شوند.[18]

جنبه علمی و کاربردی این تحقیق در سطح وسیع و گسترده نمی باشد چون مسئله یک مسئله کلی در سطح کل جامعه ایران است، در حالی که این پژوهش تنها شامل محیط محدود دانشگاه مجتمع ولیعصر(عج) می باشد، که اگر هم جنبه کاربردی داشته باشد، تنها در این مکان بکار خواهد رفت. بلکه این بررسی بیشتر جنبه بنیانی دارد و در واقع برای بررسی تجربی و تئوریها و سنجش میزان تطبیق آنها با واقعیت ها می باشد. هدف عمده از این تحقیق، ارائه پایان نامه کارشناسی در رشته علوم اجتماعی می باشد و علت اینکه از بین هزاران مسئله اجتماعی، این مسئله را به عنوان موضوع پایان نامه انتخاب کرده ام، این است که در طول مدت تحصیل از نزدیک لمس کرده ام که حادترین مسئله و عمده ترین موانع رشد دانشجویان عدم ازدواج و افکار منفی ناشی از آن می باشد به این خار که خواستم پژوهشی در این مورد نموده و از عمق مسئله اطلاعاتی بدست آورده و عوامل و موانع ازدواح را پیدا کرده باشم.

با توجه به اهداف ذکر شده بالا، می توان گفت که تحقیق از هر نوعی که باشد دارای دو نوع هدف است:

1-اهداف کلی تحقیق (هدف تحقیق و بررسی)

2-اهداف جزء (هدف از طرح هر سؤال)

بنابراین اهداف موجود تحقیق به شرح زیر می باشد:

الف ـ هدف کلی (عام)

هدف کلی بررسی عوامل مؤثر بر بالا رفتن سن ازدواج در رابطه با تئوریهای موجود در این زمینه می باشد یا به عبارت دیگر: هدف کلی تحقیق آزمون روابط موجود میان عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و شخصیتی مؤثر بر بالا رفتن سن دانشجویان می باشد.


اعتماد شما سرمایه ما

معرفی و دانلود فایل کامل مقاله بررسی ازدواج و موانع پیش رو

مقاله بررسی ازدواج و موانع پیش رو در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مقاله بررسی ازدواج و موانع پیش رو

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی ازدواج و موانع پیش رو در 28 صفحه ورد قابل ویرایش

مقدمه :

ازدواج و تشکیل خانواده یکی از حساس ترین تصمیمات دوران زندگی است که اقدام آن نیاز به بررسی و دقت , هوشیاری و مشورت با افراد با تجربه دارد , چرا که غفلت و اشتباه در این زمینه یک عمر پشیمانی را به دنبال خواهد داشت .

برخی از پشیمانی ها زود گذر ند و پس از چندی به دست فراموشی سپرده می شوند اما گاه این پشیمانی با رنج و درد همراه می شوند که تا پایان عمر ناچا ر به تحمل آن خواهیم بود .

این را همه می دانند و همه می گویند که ازدواج به این معنی است که دختر و پسری که پیوند زناشویی می بندند می باید تا پایان عمر در کنار هم باشند , در غم و شادی یکدیگر شریک گردند و از زندگی با یکدیگر لذت ببرند تا بتوانند بهره لازم را از زندگی بر گیرند و فرزندانی شاد , سالم و مفید برای خود و خانواده و جامعه تربیت کنند . متاسفانه دستیابی به این اهداف چندان هم آسان نیست .و ازدواج و زندگی زنا شویی جزئیات بسیاری را در بر دارد که تعداد معدودی از پسران و دختران از آنها آگاهی دارند . در بیشتر موارد پسرها و دخترها از درخواست و هدف خود از ازدواج آگاهی لازم را ندارند و تنها بعد از ازدواج است که به بسیاری از جزئیات زندگی و اهمیت آن پی می برند و گرفتار مشکلاتی می شوند که حل آنها به سادگی امکان پذیر نیست .

روابط بین زن و شوهر بسیار حساس و دارای جزئیاتی است که بسیاری از معیار ها ناتوان از تشخیص مشکل و یا حل آن است و قانون نیز نمی تواند بدرستی در این زمینه قضاوت کند , چون عمر و انرژی روانی از دست رفته بر گشت نا پذیر است . ازدواج نا موفق و یا طلاق برای اکثر زن و شوهر ها شکستی غیر قابل جبران محسوب می شود .

ینا براین برای جلوگیری از هر شکستی بهتر است تا آگاهی افراد نسبت به این امر مهم ( ازدواج ) افزایش پیدا کند . کتابهای بسیاری در این زمینه نوشته شده است و نویسندگان بسیاری تلاش کرده اند تا حاصل تحقیقات و تجربیات خود را در اختیار ما قرار دهند .زمانی که اطلاعات و سطح آگاهی افراد بالا رود می توانند زندگی بهتر و با نشاطی را بوجود آورند .

این تحقیق شامل سه بخش کلی است , بخش اول مربوط به تعدادی از کتابها و گزیده ای از داستانهایی که در مجله بیان شده است . بخش دوم شامل مطالب سه جلد کتاب ‍“ آیا تو گمشده ام هستی “ است , در این سه کتاب به مسائلی اشاره شده است که تصمیم گرفتم آنها را در بخش جداگانه ای بیاورم . بخش سوم شامل پرسشنامه هایی است که افراد مختلف آنها را پاسخ دادند .

در اینجا لازم است از همکاری کلیه استادان گرامی و دوستان عزیزم که تجربیات خود را در اختیار اینجانب قرار دادند تشکر کنم .

مطالب کلی این تحقق شامل :

1) مشکلات دوران کودکی

2) مشکلات در انتخاب همسر ( قبل از ازدواج )

3) مشکلات بعد از ازدواج

در این تحقیق سعی بر آن شده تا یک سلسله مباحث مهم و سرنوشت ساز رفتار و کردار روزهای جوا نی را که در روند زندگی سعادتمند در طول زندگی تاثیر گذار بوده و عدم اطلاع آن قطعاُ در سیر آنان به سوی کمال بازدارنده است به شما عزیزان یادآ ور شوم

مشکلات دوران کودکی

کودکی یکی از مهمترین دوران مراحل زندگی هر فردی است و مشکلات در آن دوران تاثیر بسزایی در مراحل دیگر زندگی دارد. جالب است که بدانیم که اکثر مشکلات قبل و بعد از ازدواج ریشه در دوران کودکی هر شخص دارد . یعنی مشکلات دوران کودکی مشکلات قبل از ازدواج مشکلات بعد از ازدواج

پس اگر خوب دقت کنیم متوجه می شویم که دوران کودکی هر شخص تا چه اندازه در مراحل دیگر زندگی اثر گذار است . بنا براین وظیفه هر پدر و مادری است که با تربیت صحیح آینده فرزندان خود را تضمین کنند .

پدران و مادران عزیز همیشه تلاش می کنند تا فرزندانشان در آسایش و آرامش زندگی کنند , اما متاسفانه به علت ا طلاعات کم والدین و کوتاهی در بعضی مسائل مشکلاتی برای فرزندانشان بوجود می آید که در آینده آنها بسیار تاثیر گذار است .

عامل اصلی مشکلات :

1) کمبود محبت

2) عدم امنیت

3) ترس

فکر انسان , عمل انسان اعم از نگاه , سخن گفتن , دست زدن , راه دفتن و سایر اعمالی که ار اعضاء و جوارح انسانی سر می زند در یک مرکز از بدن او به نام مغز ثبت و ضبط می گردد.رفتار و کردار او در گذشته بدون اینکه از خاطر او رفته باشد او را در مسیر زندگی امید وار یا نا امید قرار می دهد و از آنجایی که رفتار , به تناسب خوبی و زشتی , در امید واری زیاد و ناامیدی زیاد تاثیر دارد ما ابتدا به بررسی روان شناسی رشد و سپس رشد از نظر اسلام می پردازیم تا اول اینکه بدانیم بهترین دوران زندگی انسان چه موقعی است و دوم اینکه بعد از شناخت از موقعیت خود از فرصت های از دست نرفته برای خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت گام برداریم .

از آنجایی که انسان موقعیت خود را نمی شناسد دست به کارهای ناشایست می زند . اگر انسان قدر و منزلت خود را از آفرینش بداند , همانگونه که مولای ما حضرت علی (ع) فرمودند : هرکس خود را شناحت به تحقیق پروردگار خود را شناحته است . برا ی حفظ ارزشهای نهفته و والای خود تلاش می کند .

تمام بدبختی های انسان از جهل او سرچشمه می گیرد. در این تحقیق تصمیم داریم انشاء ا.. . ضمن بررسی مراحل رشد و نیز خود شناسی به مسائل مربوط به ازدواج هم بپردازیم .

نظریه لورنس کلبرگ در باره رشد :

لورنس کلبرگ روان شناس امریکایی با اینکه معتقد است هیجگونه پیشگویی در باره ارتباط بین سن و رشد اخلاقی صحیح نیست و نیز افراد وقتی به یک مرحله معین از رشد می رسند به طور قابل قبولی ملاحظه ای با یکدیگر متفاوت اند , ولی در حین حال در مطالعات او می توان حد و سنی را در طول مراحل رشد اخلاقی مشاهده کرد .

رفتار اخلاقی کودکان در بین سالهای زیر هفت سال دورویه تنبیه یا پاداش است . اما از سنین هفت تا دوازده سالگی یعنی مرحله اخلاق « پسر خوب » و « دختر خوب » بودن در رفتار اخلاقی این سنین مشاهده شده است . مرحله دیگر 12 تا 15 سالگی یعنی دوران نوجوانی است که در این دوران مرحله اخلاق بر پایه قانون و نظم می شود که ما این دوران را دوران « ممیزی یا دوران تشخیص » می نامیم , و بالاخره مراحل نهایی رشد از سنین 15 سال به بالا که افراد , توانایی کافی برای تفکر انتزاعی و مجرد را پیدا کرده و به آخرین مرحله رشد ذهنی نائل می شوند .[1]

نظریه اریکسون در مورد رشد :

هشت مرحله رشد شخصیت و هویت انسان در نظریه اریکسون به این شرح است :

مرحله اول : از تولد تا یک سالگی ( امنیت و اعتماد در مقابل احساس نا امنی و عدم اعتماد )

مرحله دوم : از یک سالگی تا سه سالگی ( تکیه کردن بر خود در مقابل شرم و تردید )

مرحله سوم : سه تا پنج سالگی ( ابتکار در مقابل احساس گناه ) در این دوره اگر در کودک ابتکار و کفایت برآورده نشود احساس گناه و کم ارزشی و گوشه گیری پیدا می شود .

مرحله چهارم : از شش تا یازده سالگی ( کار آیی در مقابل حقارت ) از نظر زیست در این دوره تغییرات مهمی در کودک دیده نمی شود, حالت سکون و آرامش این دوره مقدمه طوفانهای دوره نوجوانی است , با وجود این در این دوره پسران پرخاشجو تر و معمولاً دختران پذیرا تر و مراقبت کننده تر هستند. دنیای کودک در این دوره وسیع تر و پیچیده تر می شود, مدرسه و نظام اجتماعی آن بصورت یک جهان تازه برای او مطرح می شود و برای او دنیای همسالان به اندازه جهان بزرگسالان اهمیت پیدا می گند, بویژه آنکه کودک می خواهد در چشم همسالان خود بهترین , زیرک ترین , مودب ترین و محبوب ترین فرد باشد . در اواخر این دوره بازی اهمیت خود را از دست

می دهد .

مرحله پنجم : ( از دوازده تا هیجده سالگی ) در این مرحله که مرحله نوجوانی است فرد نسبت به شخصیت خود , آگا هی پیدا می کند ویک « من » که وحدت بزرگتری از گذشته دارد و در ارتباط با یک گروه , شغل , جنس , فرهنگ و مذهب است در نوجوانان شکل می گیرد .احساس هویت جنبه های گوناگونی دارد , جنبه روانی آن باعث شکل گیری « من درونی » نوجوان می شود . او در این دوره باید بتواند زندگی گذشته و شخصیت دوره قبل خویش با وضع کنونی و جدیدش , پیوند مناسبی ایجاد کند . همچنین در این تلاشها او باید به سئوالهای مهمی در باره خویش , نظیر : من کیستم ؟ جای من در هستی کجاست ؟ پاسخ دهد .

چگونگی شکل گیری شخصیت نوجوان به وضعیت رشد روانی – اجتماعی قبلی او نیز مربوط می شود اگر او در اولین مرحله از رشد به امنیت پایه ای دست یافته باشد , در دوره نوجوانی به دنبال انسانها و عقایدی خواهد رفت که به آنها ایمان پیدا کند و در جستجوی کسانی خواهد بود که دارای اعتقاد و استحکام شخصیتی هستند.(2)

رشد از نظر اسلام

طبق فرمایش پیشوایان اسلام کودک تا هفت سالگی آزاد و بدون قید و بند حکمرانی می کند ( فقط به بازی فکر می کند و بس , اگر چه در این زمان آموزش زبان مادری و آشنا ساختن کودک با محیط و اطرافیان بطور سریع انجام می گیرد ) کودک فقط اجرای فرمان را می خواهد و دیگر فکر نمی کند که آیا اجرای تقاضای او ممکن است یا نه ؟

زندگی سالم و مناسب جنسی :

این دلیل برای ازدواج نباید ناپسند تلقی شود, این یکی از ویژگی نادری است که یک رابطه عاشقانه دارد . همچنین یک آمیزش جنسی سالم و متعادل در افرادی که با هم ازدواج می کنند و خود به حل مسائل جنسی خویش می پردازند , بسیار مناسبتر از افرادی است که شریک جنسی خویش را هر چند روز و یا ماه عوض می کنند , فائق آمدن بر انواع مسائل جنسی به گذشت زمان احتیاج دارد . اما وقتی سلیقه های ما منتقل شده باشد و همسران ما به آنها عادت کرده باشند , وضعیتی را ایجاد می کنیم که با همسر خود در این امر راحت باشیم .

تشکیل خانواده :

شاید برای بچه ها عالی باشد که بدست والدین تربیت شوند اما برای والدین نیز داشتن فرزندان و لذت بردن از رشد و پختگی آنها همانقدر مفید است .

سبک زندگی منحصر به فرد :

زندگی زن در مقیاس وسیعی به سوی مردی که با او ازدواج می کند و شغل مرد سوق می یابد , نمی توان گفت که زندگی مرد تحت تاثیر زنی که با او ازدواج می کند قرار نمی گیرد . بدیهی است هر کدام تاثیر قابل ملاحظه ای بر دیگری خواهند داشت . زنی که با یک استاد دانشگاه ازدواج می کند دارای زندگی خواهد بود که کاملاً با زندگی یک پزشک و یا یک بنا تفاوت دارد . مثلاً یک پزشک مجبور است شب یا نصف شب به ناگهان به بیمارستان برود بنا براین همسر او باید این موقعیت را درک کند .



دلایل نا مناسب برای ازدواج :

v ترس از استقلال

v درمانگر همسر خویش

v به قصد اذیت کردن والدین خویش

v ترس از پیر شدن یا عقب ماندن

v به خاطر عاشق بودن

v گریز از خانه ای نا خوشایند

ترس از استقلال :

مثلاً دانش آموزان دبیرستانی اندکی قبل و یا بعد از فارغ التحصیل شدنازدواج می کنند , به علت وابستگی شدید آنها , ترس از تنها شدن و نیاز آنها به متکی بودن به شخص قویتر است که چنین تصمیمی می گیرند . افرادی که هرگز سالهای استقلال را پشت سر نگذاشته اند از ازدواج کردن خویش پشیمان می شوند .

درمانگر همسر خویش بودن :

یکی از اشتباهات روانی که بسیاری از گرفتاریها در ازدواج را موجب می شود , مسئله ترحم و دلسوزی برای دیگران است . همه این افراد اشتباهات وخیمی را مرتکب می شوند. آنها به قصد اینکه درمانگر همسر خویش باشد مبادرت به ازدواج می کنند , والاتر بودن یک فرد در رابطه و تصور اینکه شریک شما به شدت دچار درد سر است , فقط شخص زا نسبت به احساس والای شما نا امن تر و رنجیده خاطر تر می سازد . این امر به واکنشی به شکل رفتار متضاد منجر می گردد و مسائلی را ایجاد می نماید . مثلاً دختر خانمی با پسری که معتاد است ازدواج می کند تا شاید بتواند اعتیاد آن فرد را از بین ببرد .

به قصد اذیت کردن والدین خویش :

وقتی اکثر والدین فرزندان خویش را نصیحت می کنند که خیلی زود ازدواج نکنند , در 99 % آنها حق دارند . اما به این علت که جوانان باید به خود و به دنیا ثابت کنند که اکنون قادرند بدون راهنمایی والدین در مورد خویش به تفکر بپردازند , اغلب مغرضانه پیش می روند و ازدواج می کنند , فقط به صرف اینکه ثابت نمایند می توانند این کار را انجام دهند . این اذیت والدین همواره آغاز بدی برای یک ازدواج است .

ترس از پیر شدن یا عقب ماندن :

افراد وقتی تخت تاثیر ترس هستند , اغلب بدون فکر عمل می کنند . آنها گمان می کنند فرصت های محدودی برای ازدواج خواهند داشت و آنقدر از پیر شدن و یا عقب در هراسند که ممکن است درست به اولید پیشنهاد بدون تفکر در مورد قابلیتهای آن پاسخ مثبت دهند . آنان تحت تاثیر فشارهای اجتماعی و یا اینکه به حد کافی جذاب ویا جالب نیستند که از داشتن نعمت همسر بهره مند گردند قرار می گیرند . آنها به اینکه ازدواج نکردن در سنین پایین یا هرگز ازدواج نکردن برای بعضی ها کاملاً عاقلانه است هیچ توجه ای ندارند .

به خاطر عاشق بودن :

این تصوری غیر منطقی است که اگر گرفتار عشق شخصی شدی باید با او ازدواج کنی . عشق شاید کور باشد اما آن قوی ترین احساس که ما تجربه می کنیم نیست . ما می توانیم آن را کنترل نموده و می توانیم هر وقت که بخواهیم از آن دست بر داریم .

گریز از خانه ای نا خوشایند :

این یکی از غم انگیز ترین دلایل برای ازدواج است نه به این علت که شما به سوی فردی دیگر کشانیده می شوید بلکه به این علت که آن فرد نیز شما را نمی پذیرد . دختر و یا پسر جوانی که نمی تواند زندگی کردن در خانه را تحمل نماید , بعضی وقتها به سوی ازدواج با چنین عاملی متمایل می شود . اما عملاً هیچکس نمی تواند نیاز های او را بر آورده سازد .

من کاملاً این نیاز را درک می کنم که جوانان از دست والدین بد اخلاق , پدران الکلی و یا بد رفتار , مادران نق نقو و آزار دهنده فرار می کنند . اما خیلی وقتها این افراد از چاله در می آیند و خود را به درون چاه می اندازند . اگر شما در چنان وضعیت غیر قابل تحملی هستید که احساس می کنید باید آنرا ترک گوئید پس انرا ترک گوئید .نخست در پی داشتن یک شغل باشید , یا با تحقیرها و حقارتی که شما به خاطر زندگی غیر قابل تحملتان دارای آن هستید , دقیقاً با شما تا بستر ازدواج خواهند آمد . اگر تصور می کنید که قصد دراید نوع جدیدی از رابطه را با مطرود نمودن گذشته آغاز کنید , بدانید که کاملاً در اشتباه هستید .[2]

مشکلات و موانع ازدواج :

1) مشکل مالی و اقتصادی

2) ادامه تحصیل علمی

3) مشکل در انتخاب همسر

4) سنگ اندازی و اشکال تراشی بزرگتر ها و اطرافیان

5) سربازی

6) وجود برادران و خواهران بزرگتر

7) مسکن

8) ناتوانی جوانان در اداره زندگی

مشکلات ازدواج دو دسته اند :

1) مشکلات حقیقی 2) مشکلات ساختگی .

در بالا به مشکلات حقیقی اشاره کردیم و در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهیم پرداخت و در پایان به مشکلات ساختگی اشاره خواهیم کرد .

چاره اندیشی و راه حلها برای این مشکلات دو نوعند : یکی دراز مدت و دیگری کوتاه مدت . دراز مدتها بیشتر به عقلاء قوم و دولت و مسئوولان مملکت و مصلحان و اندیشمندان و مربیان جامعه است . که باید برای کل جامعه و صلاح آن , چاره اندیشی کنند . و کوتاه مدت ها بیشتر مربوط به خود نوجوانان و جوانان و پدران و مادران آنهاست که باید راه حلهایی فوری پیدا کنند .

1) مشکلات مالی و اقتصادی :

قسمت عمده این مشکل از معضلات ساختگی جامعه است و حقیقتاً جزء مشکلات ازدواجنیست . اگر زندگی ما بر مبنای اسلام و فطرت انسانی استوار بود , این مشکل وجود خارجی نداشت , یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا می سد که به این خاطر نتواند ازدواج کند ولی به هر حال فعلاً وجود دراد و جامعه ما آن را بوچود آورده است و باید برای حل آن چاره ای اندیشید .


اعتماد شما سرمایه ما

معرفی و دانلود فایل کامل مقاله بررسی ازدواج و افسانه های عشقی

مقاله بررسی ازدواج و افسانه های عشقی در 37 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مقاله بررسی ازدواج و افسانه های عشقی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی ازدواج و افسانه های عشقی در 37 صفحه ورد قابل ویرایش


چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند؟

1)شما با فرد مناسب بوده ولی طرز صحیحی مهر نمی ورزید.

شما و همسرتان از عادتهای ارتباطی ضعیفی برخوردار هستید.

به درستی نمی دانید که چطور صمیمیت واقعی تولید کنید .

چیزی را می خواهید مطالبه نمی کنید و در نهایت احساس انزجار می کنید .

از رابطه تان غافل می شوید .

شما با فرد نامناسب هستید .

عشق و یا سبک زندگی شما با عشق و سبک زندگی همسرتان از تفاهم و همخوانی کافی برخوردار نیستند.

شما ارزشهای مشترک کافی نداشته و به اصول مشترکی نیز پایبند نیستید.

همسر شما دارای عیبها و نقص های بزرگی است که ازدواجی موفق را ناممکن می سازد.

شما نمی توانید نیازهای یکدیگر را برآورده کنید .

نکته مهم این است((کسی)) که برای مهرورزیدن انتخاب می کنید ،به همان اندازه ((روشی)) که برای مهر ورزیدن برمی گزینید مهم است.

اغلب مردم وقت و انرژی بیشتری صرف تصمیم گیری برای خرید یک ماشین و یا یک دستگاه ویدئو می کنند تا صرف اینکه تصمیم بگیرند با چه کسی تشکیل خانواده بدهند.

یکی از دلایلی که بسیاری از مردم به ازدواج با فرد نامناسب تن می دهند چیزی است که آن را(( ضریب هوشی)) پایین می نامیم. ضریب هوشی شما به میزان دانش شما در خلق و حفظ رابطه ای سالم و موفق بستگی دارد و میزان ضریب هوشی شما تعیین کننده انتخاب شما خواهد بود حتی اگر شما از ضریب هوشی بالایی برخوردار بوده و یا به اصطلاح باهوش در عشق باشید احتمالاً هنوز اشتباهاتی مرتکب خواهید شد اما نه به اندازه کسی که از ضریب هوشی کمتری برخوردار است. در پایان این تحقیق شما این آزمون را مشاهده کنید و اگر مایل باشید می توانید آن را انجام دهید.

اگر پس از انجام آزمون ضریب هوشی عشقی شما خیلی پایین بود زیاد نگران نشوید . شما می توانید با کسب اطلاعات بیشتر و بالا بردن اعتماد به نفس خود ضریب هوشی عشقی خود را بالا ببرید.

پنج افسانه مهلک درباره عشق:

افسانه های عشقی باورهای نادرست هستند که بسیاری از ما راجع به عشق و داستانهای عاشقانه داریم. این افسانه ها عملاً ما را انتخاب هوشمندانه باز می دارند. این باورها و رفتارها علائمی غلط در مورد ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می گیرند:

·تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها

·خواندن رمانهای عشقی

·عدم وجود آموزش درباره عشق

ما آگاهانه یا نا آگاهانه اساس تصمیمات خود در ازدواج را بر این پنج افسانه عشقی بنا می گذاریم.







افسانه عشقی(2):

وقتی عشق، عشق حقیقی باشد همان لحظه که فرد را دیدید ، خواهید دانست . فکر می کنم همه به طرزی پنهانی ، عشق در نگاه اول را باور داریم. و بر طبق این افسانه عشقی ((عشق حقیقی)) عشقی است مثل رعد و برق شما را ذوب کند.

عشق در نگاه اول نوعی جذب شدن(جاذبه فوری) است و مشکلات احتمالی زیر را خواهید داشت.

- شما آنچنان به جاذبه ای که بین شما بوجود آمده می پردازید که از بررسی دیگر قسمتهای رابطه باز می مانید.

شما به شروعهای انچنانی معتاد می شوید و فرصتهای دیگر را برای عشق واقعی و پر دوام از دست می دهید .

حال سوال این است این چیست که وقتی شما کسی را برای اولین بار ملاقات می کنید تکانتان می دهد؟ اگر این عشق نیست پس چیست ؟

- هوس در نگاه اول :شما جاذبه جنسی خاصی نسبت به فردی از جنس مخالف در خود احساس می کنید و سپس بسیار بیشتر از آن چیزی که عملاً وجود دارد دچار عواطف و احساسات می شوید ، شما نه به این خاطر که عاشق شده اید ، بلکه به این دلیل که تحریک شده اید، مدام به او فکر می کنید-جاذبه جنسی شدید به خصوص با کسی که با تصویر ذهنی شما از همسر ایده آل مطابقت دارد، به سادگی با عشق اشتباه گرفته می شود. خصوصاً اگر شما به دنبال یک اوج احساسی لحظه ای باشید، اما سرانجام شما در این رابطه با شکست مواجه خواهید شد .

- شیفتگی با تصویر آنها: بعضی اوقات وقتی به کسی علاقه مند می شوید عاشق او نیستید بلکه عاشق تصویر او هستید( چه قیافه ای دارد ،چکاره است ،چقدر پول دارد، چه ماشینی سوار می شوند، چه کارهایی در زندگی انجام داده است ) شما از تمامی این چیزها در سرتان رویایی می سازید و ماهیت فرد را نادیده می گیرید : ((خواستگار من دکتر است)) ((نامزدم هیکلی فوق العاده دارد)).

گذشته از این : آیا ممکن است کسی را ملاقات کنید و در همان لحظه احساس کنید که او همسر ایده آل شماست و اشتباه نکرده باشید ؟ زوجهایی وجود دارند که سی سال با هم زندگی کرده اند و می گویند که در همان ملاقات اول می دانستند که همسر ایده آل خود را یافته اند . آیا این همان ((عشق در نگاه اول)) نبوده است؟ دوست دارم این موضوع را این طور تلقی کنم که آنها جاذبه ای قوی و ارتباط روحی را تجربه کرده اند که سپس آن را به رابطه ای قوی و موفق بدل ساخته اند . آنان در نگاه اول وجود چیزی را در یکدیگر تشخیص داده اند، اما عشق حقیقی بین آن دو می بایست در طول سالیان شکل گرفته باشد.

برای دلباختگی یک لحظه کافی نیست اما((عشق حقیقی)) به وقت نیاز دارد. متاسفانه خیلی از ما در ابتدای روابط به دنبال همان شعله ناگهانی هستیم به جای آنکه به دنبال همسری باشیم که بتوانیم با او رابطه ای پر دوام و محکم را بسازیم . بنابراین باید به خاطر داشته باشید که عاشق شدن ساده است اما خلق یک رابطه سالم مستلزم کار سخت است اولین تاثیری که کسی بر ما می گذارد کافی نیست تعیین کند آیا او می تواند همسری سالم و مهربان باشد. شما به تاثیرات دوم ، سوم چهارم و پنجم نیاز دارید شما به وقت احتیاج دارید تا علاوه بر ظاهر فرد ماهیت و شخصیت او را نیز کشف کنید.

افسانه عشقی (3):

تنها یک عشق واقعی در دنیا وجود دارد که برای من مناسب است .

عواقب باور به این افسانه عشقی:

-شما همسر خود را با تصویر رویایی که از همان یک نفر در سر خود ساخته اید ، مقایسه می کنید و از درک منحصر به فرد بودن آن شخص ، باز می مانید. به طور مثال شما بر این باورید که همسر ایده آل شما یک جای این دنیا وجود دارد و فقط و فقط اوست که می تواند شما را خوشبخت کند به همین دلیل وقتی با کسی رابطه ای پیدا می کنید و چالشی در این رابطه بوجود می آید به طرزی ناخود آگاه با مقایسه کردن نامزد خود با همان (همسر ایده آل ذهنتان) جا می زنید.

- باور به افسانه عشقی (3) ما را از شروع یک زندگی جدید، بعد از اینکه زندگی قبلی پایان پذیرفته است، باز می دارد. روابطی که امید وار بودید یک عمر ادامه پیدا می کند ، اگر فقط به یک عشق حقیقی باور دارید و سپس آن یک نفر را از دست بدهید ، بقیه عمرتان را با قلبی تنها و مطمئن از اینکه هیچ کس دیگری نمی تواند جایگزین همسرتان باشد خواهید گذراند.

این امکان وجود دارد که عشق حقیقی را با بیش از یک نفر تجربه کنید. شریکهای بالقوه زیادی وجود دارند که می توانید با آنها خوشبخت شوید. ما باید بدانیم که قلب یک انسان ظرفیت فوق العاده ای برای عشق ورزیدن دارد و ما مقدار عشقی که اجازه می دهیم در زندگی از آن بهره مند شویم را محدود می کنیم فقط به این خاطر که افسانه های عشقی را باور داریم.

افسانه عشقی(4):

همسر ایده آل ، شما را از هر لحاظ ارضاء می کند حقیقت این است که بسیاری از ما به طور ناخودآگاه از همسر خود این توقع را ارید که هر نوع نیاز ما را ارضاء کند و وقتی هم که نمی کند از او دلسر و منزجر می شویم. اما شما باید بدانید که خود نیز از پاره ای نیازهای خود آگاه نبوده و طبیعتاً قادر نخواهید بود آن نیازها را با صراحت بازگو کنید .

عواقب باور افسانه عشقی (4)

- از شناسایی رابطه خوب و سالم باز می مانید، فقط به این خاطر که همسر شما نیازهایی را که خود باید برای خودتان برآورده کنید برآورده نمی کند. اگر قبل از ازدواج احساس تهی بودن می کنید، بعد از ازدواج نیز به همان اندازه، احساس تهی بودن خواهید کرد و این مشکل ربطی به همسر شما ندارد .

- از همسرتان بخاطر ندادن چیزی که می بایست خود در جای دیگر پیدا کنید، منزجر خواهید شد. و در این حالت به او فشار می آورید تا برای شما همه چیز باشد . اما باید بدانیم بین چیزهایی که میل داریم در همسرمان وجود داشته باشد و چیزهایی که باید در همسرمان وجود داشته باشد فرق قائل شویم.

همسر مناسب ، بسیاری از نیازهای مارا ارضاء می کند اما نه همه آنها را واین حقیقت عشق است .

افسانه عشقی(5):

جاذبه جنسی قوی همان عشق است به راستی که این افسانه عشقی ما را توی دردسر می اندازد .

پایه و اساس این افسانه عشقی احساس گناهی است که ما به طور ذاتی و بواسطه فرهنگ خود درباره روابط جنسی داریم. از آنجایی که اجتماع، تعلیم و تربیت و اخلاقیات ما، اغلب این اجازه را به ما نمی دهد و آن را مردود می داند پس به اشتباه تصئر می کنیم که هرگاه نسبت به کسی جاذبه جنسی داریم عاشق او هستیم .(برای اینکه احساس گناه نکنیم) .

عواقب باور به افسانه عشقی (5):

- خود را با کسانی درگیر می کنید که با آنها تفاهم ندارید.

- بیش از آنچه باید،به رویایتان می چسبید و به سختی کسانی را که برای شما مناسب نیستند ، رها می کنید.

روابط جنسی خالی از احساس ، هیچ مناسبتی با عشق حقیقی ندارد.

چنانچه جاذبه زیادی نسبت به کسی تجربه می کنید:

- لزوماً به این معنی نیست که عاشق او هستید.

- لزوماً به این معنی نیست که برای هم آفریده شده اید.

- لزوماً به این معنی نیست که ازدواج موفقی خواهید داشت.

قطعاً به این معنی است که:

- بیوشیمی جنسی خوبی دارید.

- یک یا هر دوی شما در مهرورزی مهارت دارید.

ممکن است به این معنی باشد که :

- جاذبه جنسی بین شما قوی است ، بطوری که می تواند پایه ای برای یک رابطه سالم باشد : اگر که در نواحی دیگر نیز تفاهم داشته باشید.



خود،رابطه را شروع کنید.

حال با هم ماجرای مریم که تحت فشار مجبور به ازدواج شد را می خوانیم:

تمام دختران فامیل ما تا قبل از سن بیست سالگی ازدواج می کردند و تقریباً به صورت رسم این موضوع جا افتاده بود.خواهران بزر گتر از من در سن 16 و17 سالگی ازدواج کرده اند و حالا هر کدام صاحب چند فرزند هستند.حالا من 21سالم هست و مجبور شده ام بر خلاف میلم با جوانی از افراد فامیل ازدواج کنم. من خیلی دلم می خواست تا درسم را ادامه دهم اما پدر ومادر واطرافیانم مانع من شدندمی گفتند درس خواندن چه فایده ای برای یک دختر دارد . تو لیسانس خودت را هم بگیری باز باید بچه داری بکنی ، در میان دختر خاله ها ودختر عموها جای تعجب داشت که من به سن بیست سالگی رسیدم وازدواج نکردم ،هر کدام که مرا می دیدند سعی در تعریف از همسر ویا نامزدشان می کردند ویا با کنایه به من حرف می زدند .،البته من میدانستم که همه آنها حسرت زندگی مرا دارند واز اینکه من میخواهم برای کنکور درس بخوانم حسادت می کنند اما سرانجام روزی رسید که همه خاله ها و عمه ها با مادر وپدرم بسیج شدند تا برای من همسر پیدا کنند وخلاصه با واسطه های مختلف یکی از جوانان فامیل که به قول بعضی سرش به تنش می ارزد واوضاع مالی خوبی داشته به خواستگاری من آمد ومن در حالی که علاقه چندانی به این ازدواج نداشتم با اوازدواج کردم.وحالا تنها کار من حسرت خوردن است همانطور که خواندید خانم مریم با انجام آنچه که دیگران از او انتظار داشتند شانس عشق حقیقی و خوشبختی را از خود گرفته بود .

وقتی که نه از روی مصلحت ، بلکه از روی اجبار از جانب خود ویا دیگران کسی را انتخاب می کنید ، نیروی خود را از دست می دهید وپایان بدی را برای برای داستان عشقی خود به جان می خرید .اگر درچنین وضعی بوده ویا هستید ، از خود بپرسید که ((شما )) چه می خواهید واین خواسته خود را بر خواسته دیگران در اولویت قرار دهید .

● دلیل نادرست (2)

تنهایی واستیصال :

برهه هایی از زندگی که از لحاظ روحی احساس تنهایی داشته ایم ومستاءصل بوده ایم که به کسی مهر بورزیم ،این مهم نبود که ((چه کسی)) . هرکسی ، همه ما این چیزها را تجربه کرده ایم . اما متاسفانه چیزی که در ابتدا ،اقذامی از سر تنهائی وبرای نزدیک شدن به انسانی دیگر شروع می شود ، می تواند به رابطه ای پیچیده و درد آور تبدیل شود .

وقتی که احساس تنهایی میکنید وبه تنگ آمده اید ،احتمال آنکه انتخابهای ضعیف تری بکنید بالا میرود در نهایت واز روابطی غیر ارضاء کننده سر در خواهید آورد .

با هم ماجرای خانم مهشید را می خوانیم :

بعد از اینکه نامزدم مرا ترک کرد .به شدت احساس تنهائی می کردم . کسی که تمام آمال وارزوی من بود در یک حادثه تصادف کرد ومرد . حدود چندین ماه دچار افسردگی شدم . بعد از آن اطرافیانم به من کمک کردند تا با رفتن به کلاسهای مختلف ورزشی و آموزشی اوقات فراقتم را به نحوی پر کنند تا من کمتر احساس تنهائی و درماندگی کنم . آن زمان تنها دوست داشتم با کسی حرف بزنم ودرد دل کنم ، برایم مهم نبود که چه کسی ،فقط گوش شنوائی برای سخنانم می خواستم . بنابراین به اولین فردی که از من تقاضای ازدواج کرد پاسخ گفتم . البته والدینم مدتی رابرای دوران نامزدی ما تعیین کردند . تا من بیشتر فکر کنم .اما تنها مسئله مهم برای من این بود که کسی جای نامزد قبلی مرا پرکند دیگر برایم اهمیت نداشت که نامزدم چه خصوصیات اخلاقی مهمی دارد .بعد از چند ماه تازه چشمانم باز شد ومتوجه شدم که چه اشتباه بزرگی کردم ، شاید یک فرد بتواند هم صحبت خوبی باشد اما نتواند مسولیت یک زندگی را بر دوش بگیرد . شاید یک فرد بتواند هم صحبت خوبی باشد اما هنوز بالغ نشده باشد .شاید…..

با خواندن مطالب بالا حتما شما نیز متوجه شدید که چگونه یک تصمیم اشتباه منجر به بروز مشکلات فراوانی می شود .بنابراین باید ما انتخابانه تر تصمیم بگیریم . استانداردهای خود را صرف این احساس که((زمانه سخت شده )) پائین نیاورید . شما مغازه ای نیستید که می بایست با به حراج گذاردن اجناس کهنه وقدیمی خود ، از شر آنها خلاص شود . شما انسانی ارزشمند و دوست داشتنی هستید که استحقاق رابطه خود را دارید .

● دلیل نادرست (3)

گرسنگی جنسی‌ :

یکی از دلایل هر ازدواجی داشتن روابط جنسی سالم است . واین موضوع زمانی نادرست است که ما تنها به این دلیل ازدواج کنیم .همانطور که در ابتدای مطلب گفتیم .یکی از دلائل ازدواج داشتن روابط جنسی است یعنی دلائل دیگر نیز به غیر از این مورد وجود دارند که در اولویت قرار میگیرند . در حالتی که فرد تنها به این دلیل ازدواج می کند ممکن است به کسی علاقه مند شود که حتی چندان نیز برایش جذاب نیست . او تنها فقط کسی را میخواهد که ( هر کسی ) بتواند با او چنین رابطه ای داشته باشد.

● دلیل نادرست (4)

عدم توجه به زندگی خود

ایا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که عاشق بودن تاچه حد از تمرکز شما به امور دیگر می کاهد ؟

آیا از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگی خود استفاده میکنید ؟ جملات زیر را بخوانید واز خود بپرسید که آیا در موردشما چه در گذشته و چه در حال صدق میکنند یا خیر :

● سابقه ای ازروابط غیر ارضاءکننده دارم

● هرگز بدون اینکه با کسی رابطه داشته باشم ، به مدت زمان زیادی نمی توانم ((سر کنم ))

● روابطم عموما وقت گیر هستند .

● در بخش های زیادی از زندگی شخصی خودم ،عملکرد مطلوب را ندارم .

● بر نامه ها ، طرحها و رؤیاهایی دارم کههنوز آنها را دنبال نکرده ام .

● وقتی باکسی رابطه دارم ، به علائق ودوستان خودم وقت کمتری اختصاص می دهم .

● معمولا کمی زود عاشق می شوم .

● از تنها بودن با خودم لذتی نمی برم وترجیح می دهم که با دیگران باشم .

● وقتی که روی برنامه ای کار میکنم ،تلفن ، نیازهای دیگران ، چیزهای بی اهمیت دیگر و… حواسم را پرت می کنند .

● در مقایسه با خودم ، به مراتب ساده تر میتوانم به دیگران به منظور حل مشکلاتشان انگیزه بدهم . اگر با برخی از جملات فوق ارتباط برقرار کردید ، این احتمال وجود دارد که از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگی خودتان استفاده می کنید .بسیاری از مردم از این رو به روابط نیاز دارند که از کمبود شور وشوق وبی هدفی در زندگی خود خسته شده اند وبه جای آنکه به درون خود نگاه کنند ودلیل این احساس را از درون خود جویا شوند ، خود را درگیر روابط عشقی کرده و((آن)) را هدف خود قرار می دهند .چنین روابطی هرگز سرانجامی نخواهد داشت .ازآن رو که در چنین مواقعی ، شما عاشق آن شخص نیستید ،بلکه شیفته (( سرگرمی)) و(( دل مشغولی )) خود به رابتطان هستید وهنگامی که رابطه پایان می پذیرد ، بار دیگر با خودتان تنها خواهید شد .

با هم سخنان رؤیا (17ساله) را می خوانیم :

من تاحالا چند تا دوست پسر داشتم ، چند ماه با یک نفر میمانم با او به تفریح وگردش میروم اما بعداز مدتی میبینم چه رابطه احمقانه ای وبه آن خاتمه می دهم چند هفته اول از اینکه با خودم تنها هستم خوشحالم ، تمام کارهای عقب مانده ام را انجام می دهم اما بعد از مدتی دوباره همان آش وهمان کاسه ، بعضی اوقات از خودم متنفر می شوم اما چکار کنم نمی توانم بیش از یکی دو هفته تنها باشم . همیشه این پسرها هستند که ما دختر ها را اذیت می کنند وبعد از مدتی مارا ترک میکنند ، اما من تلافی همه این کارها را سر آنها در میاورم .از اینکه مدتی سرکارشان بگذارم لذّت میبرم وفکر میکنم خدمت بزرگی به دخترها کردم اما وقتی تنها میشوم از همه این کارها بدم می آید، من خیلی خسته ام … خسته … خسته .

ماجرای رؤیا یکی از نمونه ها ((دل مشغولی)) است . حالا میخواهیم راه حل این مشکل را بیان کنیم : در چنین حالتی شما ((روزه رابطه )) بگیرید یعنی به مدت شش ماه سعی کنید تا با کسی رابطه نداشته باشید . در این مدت به کارهای عقب مانده خود رسیدگی کنید وبه زندگی خود نظم وترتیب بدهید . در این حالت دیگر نیازی نخواهید داشت که در پشت روابط عشقی ، خود را پنهان کنید و خواهید توانست که سر فرصت ، کسیرا پیدا کنید که با او زندگی سالمی را خلق کنید .


اعتماد شما سرمایه ما

معرفی و دانلود فایل کامل چگونه زندگی زناشویی خود را مدیریت کنیم؟

این کتاب الکترونیکی دارای مطالب بسیار ارزشمند در مورد زندگی زناشویی و روابط زن و شوهر می باشد که خواننده میتواند اطلاعات بسیار مفید و ارزشمندی در مورد زندگی متاهلی و زناشویی بدست بیاورد و در زندگی خود بکار ببرد و موفق باشد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل pdf
حجم فایل 3476 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 150
چگونه زندگی زناشویی خود را مدیریت کنیم؟

فروشنده فایل

کد کاربری 7626

موفقیت در زندگی زناشویی با کتابی ارزشمند و بسیار موفق
یک کتاب آموزشی بسیار موفق با اطلاعاتی بسیار کاربردی و کامل برای تبدیل زندگی زناشویی به یک زندگی موفق و ایده آل.
در بسیاری از زندگیهایی که به طلاق ختم شده اند کمبود مطالعه در زمینه زندگی زناشویی تاثیری صد در صد داشته است.
درگیریهای بین زن و شوهر ،جنجال، کتک کاری،فحاشیها،بد خلقیها،بی توجهی ها،خیانت به همدیگر، فساد اخلاقی زوجها، بد رفتاری و کتک زدن فرزندان و بالا رفتن آمار طلاقها و افزایش زیاد فرزندان طلاق ، افزایش چند برابری فساد و فحشا در جامعه و بسیاری موارد ناراحت کننده دیگر در جامعه همگی ناشی از کمبود مطالعه و نداشتن دانش کافی از زندگی زناشویی است.
وضعیت موجود جامعه امروزی ایجاب میکند که هر دختر و پسری باید از قبل از ازدواج به یادگیری آداب و روش زندگی زناشویی بپردازند تا بتوانند انتخاب همسر و زندگی متاهلی خود را با چشمانی باز شروع کنند.
با داشتن مطالعه و یادگیری راه و روش زندگی زناشویی و آداب آن میتوان شادابی و آسایش را به زندگی خود آورد یک زندگی عاشقانه و زیبا در کنار همسر و فرزندان خود و تربیت فرزندانی با هوش و دانا در کنار همسر خود با مطالعه و یادگیری این اصول زندگی زناشویی.
هر زن و شوهری خواهان یک زندگی رویایی در کنار هم هستند و این خواستن زندگی رویایی همینطور بدست نمی آید ، باید با مطالعه و بالا بردن سطح دانش خود به این خواسته رسید.

خانواده بالاترین و مقدس ترین مکان و دارایی هر جامعه‌ای می باشد که متاسفانه در بسیاری موارد مورد بی توجهی زیادی قرار میگیرد و زوجها برای بهتر شدن و تقویت بنیاد آن آنچنان تلاشی نمیکنند و به همین دلیل دچار از هم پاشیدگی خانوادها میشوند.
در این کتاب الکترونیکی شما دقیقا با فرمول و راه وروش صحیح زندگی زناشویی آشنا میشوید و به شما می آموزد که با همسر خود بهترین رفتار و برخورد را داشته باشید و همچنین چگونگی برخورد با مسائل مشکلات زندگی متاهلی را یاد میدهد.
این کتاب بطور کلی از صفر تا صد یک زندگی متاهلی موفق و ایده آل را به شما آموزش میدهد و به همسران طریقه برقراری ارتباط صحیح با همسر و چگونگی ابراز علاقه به همدیگر و بسیاری راه و روشهای همسرداری را برای رسیدن به یک زندگی موفق و رویایی به زوجها آموزش میدهد.
با مطالعه این کتاب الکترونیکی دید شما نسبت به زندگی زناشویی عوض میشود و از دید همسرتان بهترین همسر دنیا میشوید و عشق او نسبت به شما چند برابر میشود.
شما تنها یک گام با یادگیری راه و روش و الگوی زندگی زناشویی موفق و رویایی خود فاصله دارید.
همچنین در این کتاب از روابط دوران نامزدی و عقد مطالب و اطلاعات بسیار مفید و ارزشمندی آورده شده که کمک زیادی به زوجهای جوان برای شناخت یکدیگر میکند.

به این نکته بیشتر توجه کنید که لازمه داشتن یک زندگی موفق و رویایی بالا بردن سطح دانش خود از زندگی زناشویی و اهمیت دادن به خانواده میباشد پس از موقعیت عالی پیش آمده برای خود استفاده کنید و با مطالعه این کتاب مفید سطح دانش خود را بالا ببرید.
ضمنا ارزش مالی این کتاب بیش از 50 هزار تومان می باشد که ما برای اینکه خانوادهای عزیز برای تهیه این اثر موفق مشکلی نداشته باشند آن را فقط با مبلغ 12800تومان در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم.
در این کتاب الکترونیکی با ارزش شما با تمام راز و رمزهای یک زندگی زناشویی موفق آشنا میشوید و میتوانید زندگی رویایی خود را در کنار عشقتان بسازید.
کتابی که توانسته زندگی خیلی ها را سرو سامان ببخشد و مشکلات خانواده های زیادی را حل کند.
خانواده بهترین سرمایه و کانون آرامش هر زوجی میباشد که برای حفظ این کانون گرم و صمیمی نبایدچیزی کم گذاشت.
هستند افراد بسیار زیادی که برای بازگرداندن آرامش و عشق به زندگی خود حاضرند از تمام مال و ثروت خود بگذرند که ناخواسته و بدلیل کمبود مطالعه و دلایل متعدد دیگر آن را از دست داده اند.
پس با پرداخت مبلغ 12800تومان و خرید این کتاب ارزشمند و مطالعه آن گرمی ، آرامش و صمیمیت را به همسر و فرزندانتان هدیه دهید.

برای خرید کتاب از طریق لینک زیر وارد شوید


اعتماد شما سرمایه ما