دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
عنوان های کلی
1- ورزش و تغذیه
2- آب یک ضرورت
3- ورزش برای خوب زندگی کردن
4- انواع چربیها در تغذیه ورزشکاران
5- طبقه بندی لیبو پروتئین ها
6- اختلالات متابولیکی چربی ها
7- کمبود چربی ها در بدن
ورزش و تغذیه
برای لذت بردن از ورزش باید خود را برای این کار آماده کرد. تغذیه برای این آمادگی و شرکت در مسابقه ها رل بسیار مهمی را به عهده دارد.
یک غذای متعادل:
این یک قاعدة طلائی است که برای کسب بهترین موقعیتهای قبل از هر نوع کوشش بهترین شرایط جسمی را مدنظر قرار دهیم. روشی بسیار ساده است که بخوبی می توان از آن برخوردار شد. همه افراد می توانند این روش را بکار بندد. زیرا لازمة بکار بستن آن تن در دادن به هیچ رژیم خاصی نیست فقط کافیست هر روز به اندازة حداقل از هر یک از چهار نوع غذاهای زیر استفاده کرد:
- گوشت ، ماهی ، تخم مرغ - میوه ، سبزی
- فراروده های شیری - نان،غلات
متخصصینی که به پرسشهای ما پاسخ می دهند توجه ما را به سوی استفاده متناسب از:
لیپیدها (چربیها) و گلوسیدها (قندها) جلب می کنند. زیرا امروزه مسلم شده که خطرات بیماریهای قلب و عروق زندگی انسانها را سخت تهدید میکند. وقتی میزان چربی بدن حدود 35% را عرضه می دارد با توجه خود را به این نکته معطوف داریم به کشش مخفیانه ای در ارگانیسم بدن جهت جذب چربیها آغاز شده و باید سعی کنیم غلات و مواد نشاسته ای را مد نظر قرار دهیم.
لازمه فعالیت بیشتر استفاده زیادتر از قندهاست
یک فعالیت مختصر سی دقیقه ای احتیاج به غذای خاصی ندارد. اگر غذای ما متعادل باشد ذخیره های بدنمان برای این نوع تلاشها کافیست. در عوض برای یک فعالیت طولانی مثلاً گردش در کوهستان انرژی بیشتری صرف خواهد شد و می باید از غذای خاصی استفاده کرد.
در سال 1939 دو نفر از پژوهشگران دست به کار یک آزمایش شدند تا به دقت اثر تغذیه را بر روی تحمل انسان مشخص کنند.
آنان از داوطلبین خواستند که در طول یک هفته خود را تسلیم یکی از سه نوع رژیم غذایی زیر کنند:
گروه اول رژیم غذایی پرچربی
گروه دوم رژیم غذایی پرقند
گروه سوم از رژیم غذایی گروه اول و گاهی از رژیم غذایی گروه دوم استفاده نمایند. سپس هر کدام از این سه گروه راملزم به دوچرخه سواری و پا به رکاب زدن کردند تا مسافت مورد نظر را طی نمایند.
[نتیجه ] : گروهی که از غذاهای پرچربی استفاده کرده بودند بطور دقیق و واضح مسابقه را به نفع خود به اتمام رساندند. یعنی چهارساعت تلاش و فعالیت بدون وقفه.
گروه سوم با استفاده از 2 نوع غذا توانستند 2 ساعت به رکاب زنی بپردازند و گروه دوم فقط یک ساعت و نیم رکاب زدند.
آب : یک ضرورت
در شرایط طبیعی بدن انسان روزانه تقریباً به سه لیتر آب نیاز دارد. نیمی از آن بوسیلة تغذیة متعادل برآورده می شود و نیمة دیگر به طریق آشامیدن آب یعنی 5/1 لیتر در روز.
وقتی دست به کار ورزش می شویم مخصوصاً اگر هوا گرم باشد بواسطه تعرق ، مقداری آب بدن را از دست می دهیم واحتیاج آدمی به آب بیشتر می شود که میزان آن ممکن است تا 10 لیتر هم برسد. برای مقایسه بد نیست بدانید که یک فرد کم حرکت یا گوشه نشین که در نقاط سردسیر زندگی میک ند روزانه به کمتر از یک لیتر آب احتیاج دارد ولی یک انسان که در مناطق استوائی به فعالیت های شدید بدنی می پردازد از 10 لیتر هم بیشتر به آب نیازمند است.
اما چه وقت آب بیاشامیم؟
قبل از شروع فعالیت، در حین تلاش و کوشش یا بعد از پایان کار؟
پیش از شروع تلاش، مثلاً شرکت در مسابقة تنیس یا دوچرخه سواری به هیچ وجه صلاح نیست مقدار زیادی آب نوشید، زیرا این عمل موجب ناراحتی های گوارشی خواهد شد. عاقلانه آن است که قبل از مسابقات مقدار کمی آب به اندازه یک لیوان (2 تا 3 دسی لیتر) مصرف کرد.
در هنگام تلاش برای آنکه بار معده سنگین نشود ورزشکاران از آشامیدن آب خودداری می کنند.
آشامیدن به مقدار خیلی کم و منظم آب گوارا و کمی شور به خاطر از دست دادن نمک های بدن در حین تعرق و یا اضافه کردن آب انگور برای بالا بردن انرژی خالی از فایده نیست استفاده از سایر آشامیدنی ها ابداً تجویز نمی شود.
بعد از ورزش وکوشش: این خود از ضروریات فوق العاده است، برحسب تغییر و اختلاف درجه گرما، حرکات و فعالیت های بدنی میزان تشنگی و احتیاج بدن به آب تغییر می کند.
متخصصین امور تغذیه و ورزشکاران حرفه ای معتقدند: یک ورزشکار یا قهرمان بعد از انجام مسابقه کمتر احتیاج به آشامیدن آب دارد. همانطور که بعد از گرفتن حمام مسابقه کمتر احتیاج به آشامیدن آب دارد. همانطور که بعد از گرفتن حمام آفتاب به این کار نیازی نیست. سپس باید عبارت : آشامیدن برای رفع تشنگی را کنار گذاشت.
جبران مجدد آب از دست رفتة بدن به صورت فوری ضرورتی ندارد. باید فرصت دارد تا بدن تعادل اولیة طبیعی خود را بعد از حرکات شدید ورزشی بدست آورد.
بعد از آن حتی اگر احساس تشنگی هم نمی شود باید به مقدار کافی آب نوشید و حتی استفاده از اغذیة شیرین و مخصوصاً آب انگور برای جبران قند از دست رفته را نباید فراموش کرد.
ورزش برای خوب زندگی کردن
فعالیت های ورزشی نه تنها موجب پیشگیری و یا معالجه بیماریهای قلبی می شود بلکه بهترین وسیله جهت از بین بردن فشارهای روحی ، بی خوابی ها، اعتیاد به سیگار و سایر دردهای مرموز کوتاه مدت و یا مزمن که نتیجة عدم تحرک و گوشه نشینی است خواهد شد.
« ورزش موجب می شود تا زندگی را آنگونه که آرزو داریم بسازیم».
آیا هیچ وقت احساس کرده اید تا در تعطیلات وقتی به پیاده روی یا شنا، تنیس یا قایقرانی دست زده اید چه لذتی از زندگی برده اید.
ورزش
نقش چربیها در تغذیه ورزشکاران
انواع منابع چربیها
چربی ها اساساً غیر قابل حل در آب هستند ولی در حلال های ارگانیکی مانند: اتر، کلروفرم و بنزن حل می شوند. لیپیدهای اصلی موجود در پلاسمای اسیدهای چرب، تری گلیسیریدها، کلسترول و فسفولیپید هستند.
مواد محلول در لیپیدها در اندازه های کمتر وجود دارند اما از نظر اهمیت فیزیولوژیکی قابل ملاحظه اند که شامل هورمون های استروئیدی و ویتامین های محلول در چربی هستند.
تری گلیسیرید، شکل اصلی ذخیره ای در سلول چربی (ادبیوسیت) می باشد و از لحاظ ساختمانی متشکل از گلیسیرول و اسیدهای چرب است. تمامی غذاهای چرب، حاوی مخلوطی از نسبت های مختلف اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع می باشند. یک مولکول اسید چرب اشباع، حاوی اتصالات منفردی بین مولکولهای کربن است و سایر اتصالات با مولکول هیدروژن برقرار می شود. علت اشباع نامیدن مولکول در این است و سایر اتصالات با مولکول هیدروژن برقرار می شود. علت اشباع نامیدن مولکول در این است و سایر اتصالات با مولکول هیدروژن برقرار می شود. علت اشباع نامیدن مولکول در این است که تا جایی که از لحاظ شیمیایی امکان پذیر است، مولکول هیدروژن عمل می کند. اسیدهای چرب اشباع، به وفور در فرآورده های حیوانی یافت می شوند، گوشت گوساله، گوسفند، مرغ، زردة تخم مرغ و فرآورده های چرب لبنی مثل شیر، کره یا خامه و شیر در دنیای گیاهان نارگیل و روغن خرما، مارگارین هیدروژنه و روغن های گیاهی حاوی اسید چرب اشباع هستند. اسیدهای چرب غیر اشباع دارای یک یا چند اتصال دو گانه در زنجیره اصلی کربن خود هستند که هر یک از این اتصالات از تعداد محل های بالقوه برای اتصال هیدروژن می کاهند.
بنابراین مولکول از نظر وجود هیدروژن غیر اشباع باقی می ماند. اگر در ساختمان مولکولی اسید چرب، فقط یک اتصال دوگانه وجود داشته باشد، اصطلاحاً Monounsaturated نامیده می شود که به عنوان مثال در ساختمان روغن زیتون، روغن بادام، نوعی گردو و روغن بادام زمینی دوگانه در زنجیره اصلی کربن وجود داشته باشد، اصطلاحاً polyunsaturated نامیده می شود که مثال آن روغن آفتاب گردان، سویا و روغن ذرت است.
اسیدهای چرب یا منبع گیاهی معمولاً غیر اشباع بوده و در دمای اتاق به حالت مایع هستند.
هر چه طول زنجیره کربنی پیش تر باشد و نیز اشباع تر باشد، در هوای اتاق باشد و نیز اشباع تر باشد، در هوای اتاق جامدتر باقی خواهد ماند. تفاوت کره و ماگارین در میزان کالری آنها نیست بلکه در ترکیب اسیدهای چرب آنهاست. کره حاوی 62% اسید چرب اشباع است که در مقایسه با 20% موجود در ماگارین ، ؟؟ افزایش کلسترول بد (LDL) را به خوبی داراست. لذا توصیه می شود که یک رژیم خوب باید حاوی مقادیر محدود اسیدهای چرب اشباع کمتر از 105 کل کالری و لیپیدهای کامل (کمتر از 30% کالری کل9 باشد. ارتباط بین مصرف اسیدهای چرب اشباع و خطر ابتلا به بیماریهای عروق کرونر سبب شده است تا متخصصان تغذیه توصیه کنند که لااقل قسمتی از اسیدهای چرب اشباع در رژیم غذایی با فرم های غیر اشباع جایگزین شوند. از نظر بهداشت و سلامت فردی، افراد نباید بیش از 105 کل کالری دریافتی را به صورت اسیدهای چرب اشباع مصرف کنند. اکنون با بررسی های دقیق بر روی اسکیموها به این نتیجه رسیده ایم که اسیدهای چربی به صورت polyunsaturated و با زنجیره دراز در بسیاری از فرآورده های دریایی مثل نرم تنان دریایی، ماهی تون، ساردین و غیره وجود دارد، سبب کاهش خطر بیماری های قلبی عروقی، بهبود وضعیت چربی های خون و برای سیکاری ها، کاهش خطر ابتلا به بیماری های مزمن انسدادی ریه می شوند.
اسیدهای چرب غیر اشباع به عنوان پیش مولکول پروستاگلاندین و در دسترس قرار گرفتن کلسترول اهمیت دارند، اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع برای ترکیبات غشاهای مولکولی مهم نیستند. کلسترول نیز در ساختمام و پیش مولکول هورمون های استروئیدی و اسیدهای صفراوی مهم است. فنولیپیدها ترکیبات مشابه با تری گلیسیریدها هستند اما یک واحد اسید چرب با فسفات و یک باز نیتروژنی جانشین شده است.
آلبومین حامل اساسی اسیدهای چرب آزاد است در حالیکه لیپیدهای دیگر با ترکیبات شناخته شده ای مانند لیپو پروتئین ها منتقل می شوند. این ها شامل یک سری تری کلیسیرید غیرقطبی و استرهای کلسترول پوشیده شده توسط لنفوسیدها، کلسترول و پروتئین های معروف به آپولیپوپروتئین می باشند. ترکیب آخری هم در ساختمان لیپوپروئین ها و هم در متابولیسم لیپو پروئین ها اهمیت دارد.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 137 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 227 |
مقدمه:
روانشناسی ورزشی[1] شاخهای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینههای رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی[2]» افزایش چشمگیری یافته است. ابتدا تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار میدهد. به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روانشناسی ورزشی برای کمک به شرکتکنندگان در برنامههای باز پروری قلبی استفاده میکنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا میشوند، به متعلمان خود میآموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روانشناسی ورزشی بهره میگیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روانشناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک میگیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روانشناسی ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید میشد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید میکنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمیبه رقابت میپردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبههای آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آمادهگی را به آماده سازی روانی اختصاص میدهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر میرسد عمدهترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران میباشد. صاحبنظران ورزش چنین میپندارند که ورزش میتواند به بازیکنان جوان قدرت ارادهگری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه میدانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمییابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارتهای روانی1 قرار گیرد.
اکنون مهارتهای روانی در همان نقطهای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارتهای جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارتهای روانی هم چون مهارتهای جسمانی قابل کسباند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.
روانشناسی ورزشی:
پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سالهای آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا میکنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهتگیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت[4] روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونهای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیدهای را بررسی کرد که اکنون «سهولت اجتماعی»[5] مینامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخهسوارانی که گروهی فعالیت میکنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخهسواری میکنند, نیز سریعتر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر[6] روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگیهای شخصیتی مطلوب میانجامد (مارک، اچ انشل،1380).
دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهشهای اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت[7] است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده میشود, بعنوان اولین شخصی است که سالهای زیادی را صرف آزمایشهای منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،1380).
گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال 1918 آغاز کردهبود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارتهای حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبشهای مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنشهای زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنشها و رهاسازی عضلانی و توانایی عضلانی را اندازهگیری میکردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزشکاران برتر مهارتهای ورزشی را خودبهخود, بدون هیچ یا کمترین اندیشهای, انجاممیدهند.او اولینکتابهایروانشناسی ورزشی را به نامهای «روانشناسی مربیگری» در سال 1926 و «روانشناسیورزشکاران» در سال 1928 نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک میبرند, توسط باشگاه شیکاگوکانبر[8] استخدام شد تا در فصل مسابقههای سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمونهای حرکتی و پرسشنامههای روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،1380).
پژوهش روانشناسی ورزشی در دهههای 1940 نمود واقعی داشت بجز پایاننامههای دکترا که گهگاهی نوشته میشدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاههای یادگیری حرکتی رواج یافت که ار جمله میتوان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر[9] در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مکلوی در دانشگاه آیوا, و شاید از همه معروفتر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،1380).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیدهترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همة دانشمندان ورزش به نوبهی خود از بهینهبودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر دادههای مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارتآمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سالهای مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاشهای اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،1380).
سرانجام, در دههی 1960 بود که روانشناسی ورزش گامهای بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتابهای درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرده:
«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانتگرتی[10], «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو[11], «یادگیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر[12] و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین[13]. کتاب دیگری بهنام «مربیگری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر[14] اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتابها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریههای علمی بودند. از همه مهمتر «فصلنامهی پژوهش» که اکنون «فصلنامهی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده میشود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیتبدنی حرفهای در ایالاتمتحده بود. اما مهمتر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاسها و برنامههای دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،1380).
عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفهای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال 1967 برگزار شد. انجمن کانادایی یادگیری روانی ـ حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال 1969 آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،1380).
این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سالهای 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیتبدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونهای که بتوان در تربیتبدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال 1986, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسیورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافیتر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفهای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:
روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیتهای بدنی را بررسی میکند)روان شناسی درمان (که مشاورة ورزشی و مطالعة اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی میکند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار میدهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیتبدنی دارد, در سالهای أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفادة قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دستاندرکاران, بحثهای شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیتبدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامههای آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قویتر است, زیرا که در سال 1992 جامعة روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانهی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار میگیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی بهنام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل میدهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار میدهند. اما هدف این گروه این است که زمینة مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،1380).
کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیة پزشکی ورزشی استرالیا, گروههایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعة بینالمللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
هدف این سازمانها این است که برای دانشمندان و دستاندرکاران و روانشناسیورزشی هویتی ملی و بینالمللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم میکنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و 1) ایدههای خود را مبادله کنند, 2)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, 3) با دانشمندان و دستاندرکاران شناخته شدهای که تخصصهایشان در زمینههای قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, 4) دربارة موضوعات بحثانگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و 5) به کلاسها و بخشهای مربوطة خود ایدههای جدید و مهیجی ببرند که از زمینةموردنظر سرچشمه میگیرند. از این سازمانها, نشریههای علمی جدید پا گرفتهاندکه نیازهای این زمینة پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعة دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارندة زمینة علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرندة روانشناسی اجتماعی (مطالعة رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر میگذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشهها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارتهای ورزشی اثر میگذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوعهای شخصی که نیازمند مشاورة حرفهایست به گونهای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخههای دیگر است. شاخههای علمی روانشناسی در شکل(1) نشان داده شده است. روانشناسی تمرین شاخهای است که در روانشناسی جنبة سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 137 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 227 |
مقدمه:
روانشناسی ورزشی[1] شاخهای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینههای رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی[2]» افزایش چشمگیری یافته است. ابتدا تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار میدهد. به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روانشناسی ورزشی برای کمک به شرکتکنندگان در برنامههای باز پروری قلبی استفاده میکنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا میشوند، به متعلمان خود میآموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روانشناسی ورزشی بهره میگیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روانشناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک میگیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روانشناسی ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید میشد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید میکنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمیبه رقابت میپردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبههای آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آمادهگی را به آماده سازی روانی اختصاص میدهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر میرسد عمدهترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران میباشد. صاحبنظران ورزش چنین میپندارند که ورزش میتواند به بازیکنان جوان قدرت ارادهگری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه میدانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمییابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارتهای روانی1 قرار گیرد.
اکنون مهارتهای روانی در همان نقطهای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارتهای جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارتهای روانی هم چون مهارتهای جسمانی قابل کسباند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.
روانشناسی ورزشی:
پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سالهای آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا میکنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهتگیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت[4] روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونهای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیدهای را بررسی کرد که اکنون «سهولت اجتماعی»[5] مینامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخهسوارانی که گروهی فعالیت میکنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخهسواری میکنند, نیز سریعتر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر[6] روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگیهای شخصیتی مطلوب میانجامد (مارک، اچ انشل،1380).
دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهشهای اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت[7] است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده میشود, بعنوان اولین شخصی است که سالهای زیادی را صرف آزمایشهای منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،1380).
گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال 1918 آغاز کردهبود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارتهای حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبشهای مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنشهای زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنشها و رهاسازی عضلانی و توانایی عضلانی را اندازهگیری میکردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزشکاران برتر مهارتهای ورزشی را خودبهخود, بدون هیچ یا کمترین اندیشهای, انجاممیدهند.او اولینکتابهایروانشناسی ورزشی را به نامهای «روانشناسی مربیگری» در سال 1926 و «روانشناسیورزشکاران» در سال 1928 نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک میبرند, توسط باشگاه شیکاگوکانبر[8] استخدام شد تا در فصل مسابقههای سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمونهای حرکتی و پرسشنامههای روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،1380).
پژوهش روانشناسی ورزشی در دهههای 1940 نمود واقعی داشت بجز پایاننامههای دکترا که گهگاهی نوشته میشدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاههای یادگیری حرکتی رواج یافت که ار جمله میتوان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر[9] در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مکلوی در دانشگاه آیوا, و شاید از همه معروفتر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،1380).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیدهترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همة دانشمندان ورزش به نوبهی خود از بهینهبودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر دادههای مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارتآمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سالهای مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاشهای اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،1380).
سرانجام, در دههی 1960 بود که روانشناسی ورزش گامهای بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتابهای درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرده:
«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانتگرتی[10], «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو[11], «یادگیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر[12] و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین[13]. کتاب دیگری بهنام «مربیگری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر[14] اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتابها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریههای علمی بودند. از همه مهمتر «فصلنامهی پژوهش» که اکنون «فصلنامهی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده میشود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیتبدنی حرفهای در ایالاتمتحده بود. اما مهمتر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاسها و برنامههای دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،1380).
عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفهای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال 1967 برگزار شد. انجمن کانادایی یادگیری روانی ـ حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال 1969 آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،1380).
این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سالهای 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیتبدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونهای که بتوان در تربیتبدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال 1986, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسیورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافیتر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفهای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:
روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیتهای بدنی را بررسی میکند)روان شناسی درمان (که مشاورة ورزشی و مطالعة اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی میکند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار میدهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیتبدنی دارد, در سالهای أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفادة قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دستاندرکاران, بحثهای شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیتبدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامههای آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قویتر است, زیرا که در سال 1992 جامعة روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانهی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار میگیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی بهنام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل میدهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار میدهند. اما هدف این گروه این است که زمینة مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،1380).
کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیة پزشکی ورزشی استرالیا, گروههایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعة بینالمللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
هدف این سازمانها این است که برای دانشمندان و دستاندرکاران و روانشناسیورزشی هویتی ملی و بینالمللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم میکنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و 1) ایدههای خود را مبادله کنند, 2)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, 3) با دانشمندان و دستاندرکاران شناخته شدهای که تخصصهایشان در زمینههای قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, 4) دربارة موضوعات بحثانگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و 5) به کلاسها و بخشهای مربوطة خود ایدههای جدید و مهیجی ببرند که از زمینةموردنظر سرچشمه میگیرند. از این سازمانها, نشریههای علمی جدید پا گرفتهاندکه نیازهای این زمینة پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعة دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارندة زمینة علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرندة روانشناسی اجتماعی (مطالعة رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر میگذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشهها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارتهای ورزشی اثر میگذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوعهای شخصی که نیازمند مشاورة حرفهایست به گونهای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخههای دیگر است. شاخههای علمی روانشناسی در شکل(1) نشان داده شده است. روانشناسی تمرین شاخهای است که در روانشناسی جنبة سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 137 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 227 |
مقدمه:
روانشناسی ورزشی[1] شاخهای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینههای رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی[2]» افزایش چشمگیری یافته است. ابتدا تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار میدهد. به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روانشناسی ورزشی برای کمک به شرکتکنندگان در برنامههای باز پروری قلبی استفاده میکنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا میشوند، به متعلمان خود میآموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روانشناسی ورزشی بهره میگیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روانشناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک میگیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روانشناسی ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید میشد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید میکنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمیبه رقابت میپردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبههای آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آمادهگی را به آماده سازی روانی اختصاص میدهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر میرسد عمدهترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران میباشد. صاحبنظران ورزش چنین میپندارند که ورزش میتواند به بازیکنان جوان قدرت ارادهگری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه میدانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمییابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارتهای روانی1 قرار گیرد.
اکنون مهارتهای روانی در همان نقطهای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارتهای جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارتهای روانی هم چون مهارتهای جسمانی قابل کسباند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.
روانشناسی ورزشی:
پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سالهای آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا میکنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهتگیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت[4] روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونهای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیدهای را بررسی کرد که اکنون «سهولت اجتماعی»[5] مینامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخهسوارانی که گروهی فعالیت میکنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخهسواری میکنند, نیز سریعتر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر[6] روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگیهای شخصیتی مطلوب میانجامد (مارک، اچ انشل،1380).
دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهشهای اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت[7] است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده میشود, بعنوان اولین شخصی است که سالهای زیادی را صرف آزمایشهای منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،1380).
گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال 1918 آغاز کردهبود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارتهای حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبشهای مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنشهای زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنشها و رهاسازی عضلانی و توانایی عضلانی را اندازهگیری میکردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزشکاران برتر مهارتهای ورزشی را خودبهخود, بدون هیچ یا کمترین اندیشهای, انجاممیدهند.او اولینکتابهایروانشناسی ورزشی را به نامهای «روانشناسی مربیگری» در سال 1926 و «روانشناسیورزشکاران» در سال 1928 نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک میبرند, توسط باشگاه شیکاگوکانبر[8] استخدام شد تا در فصل مسابقههای سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمونهای حرکتی و پرسشنامههای روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،1380).
پژوهش روانشناسی ورزشی در دهههای 1940 نمود واقعی داشت بجز پایاننامههای دکترا که گهگاهی نوشته میشدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاههای یادگیری حرکتی رواج یافت که ار جمله میتوان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر[9] در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مکلوی در دانشگاه آیوا, و شاید از همه معروفتر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،1380).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیدهترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همة دانشمندان ورزش به نوبهی خود از بهینهبودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر دادههای مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارتآمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سالهای مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاشهای اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،1380).
سرانجام, در دههی 1960 بود که روانشناسی ورزش گامهای بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتابهای درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرده:
«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانتگرتی[10], «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو[11], «یادگیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر[12] و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین[13]. کتاب دیگری بهنام «مربیگری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر[14] اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتابها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریههای علمی بودند. از همه مهمتر «فصلنامهی پژوهش» که اکنون «فصلنامهی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده میشود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیتبدنی حرفهای در ایالاتمتحده بود. اما مهمتر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاسها و برنامههای دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،1380).
عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفهای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال 1967 برگزار شد. انجمن کانادایی یادگیری روانی ـ حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال 1969 آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،1380).
این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سالهای 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیتبدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونهای که بتوان در تربیتبدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال 1986, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسیورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافیتر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفهای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:
روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیتهای بدنی را بررسی میکند)روان شناسی درمان (که مشاورة ورزشی و مطالعة اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی میکند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار میدهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیتبدنی دارد, در سالهای أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفادة قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دستاندرکاران, بحثهای شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیتبدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامههای آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قویتر است, زیرا که در سال 1992 جامعة روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانهی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار میگیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی بهنام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل میدهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار میدهند. اما هدف این گروه این است که زمینة مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،1380).
کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیة پزشکی ورزشی استرالیا, گروههایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعة بینالمللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
هدف این سازمانها این است که برای دانشمندان و دستاندرکاران و روانشناسیورزشی هویتی ملی و بینالمللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم میکنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و 1) ایدههای خود را مبادله کنند, 2)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, 3) با دانشمندان و دستاندرکاران شناخته شدهای که تخصصهایشان در زمینههای قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, 4) دربارة موضوعات بحثانگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و 5) به کلاسها و بخشهای مربوطة خود ایدههای جدید و مهیجی ببرند که از زمینةموردنظر سرچشمه میگیرند. از این سازمانها, نشریههای علمی جدید پا گرفتهاندکه نیازهای این زمینة پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعة دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارندة زمینة علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرندة روانشناسی اجتماعی (مطالعة رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر میگذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشهها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارتهای ورزشی اثر میگذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوعهای شخصی که نیازمند مشاورة حرفهایست به گونهای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخههای دیگر است. شاخههای علمی روانشناسی در شکل(1) نشان داده شده است. روانشناسی تمرین شاخهای است که در روانشناسی جنبة سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 551 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 135 |
فصل اول :
مدیریت – فرایند اساسی مدیریت
مدیریت به عنوان رشته ای مجزا و متفاوت، پس از انقلاب صنعتی به وجود آمد. دامنه نقش و تئوری های اساسی آن در طی سالیان تغییر کرده. اما مقصود آن – حصول اطمینان از دستیابی به هدفهای موسسه یا سازمان و به حداکثر رساندن بهره وری و کارایی همچنان باقی مانده است .
مدیریت
عبارت است از کارکردن با و از طریق دیگران برای رسیدن به هدفهای سازمان و هدف های کارکنان.
مدیریت هنر انجام امور به وسیله دیگران، جهت نیل به اهداف یک سازمان می باشد.
تاکید این تعریف :
در این تعریف به سه نکته تاکید شده است.
مدیریت : هنر انجام امور به وسیله دیگران ، جهت نیل به اهداف یک سازمان می باشد.
مدیریت ورزشی :
تمام جنبه های مدیریتی در ورزشهای سازمان یافته و تجارت ورزشی را در بر می گیرد . متخصصان در این قلمرو با مدیریت تسهیلات بودجه بندی – برنامه ریزی، سازماندهی و کارکنان سرو کار دارند.
فرآیند مدیریت :
فرآیند برنامه ریزی، سازمان دهی، رهبری و اعمال کنترل بر تلاش ها و کارهای اعضای سازمان و نیز مورد استفاده قرار دادن منابع سازمان برای دستیابی به هدف های اعلام شده از سوی سازمان می باشد.
1 – Management
2 – Sport Management
3 – American Management Association
آیا مدیریت علم [1] است یا هنر [2] ؟
علم رشته ای از حقایق، دانشها که تحت نظم و قاعده معینی در آمده و قابل اثبات است – علم چیزی است که مشاهده می شود. دارای نظام بوده و تعمیم پذیر است.
هنر :
هنر عبارت است از مهارت در انجام کاری که بوسیله تجربه، تکرار و مشاهده بدست آمده باشد، آیا مدیریت یک پدیده اکتسابی است و یا با انسان زاده می شود ؟
مدیریت را آمیزه ای از زمینه های ذاتی و توانائیهای اکتسابی می دانند. در زمینه های ذاتی مدیران به مدد استعدادها ی نهفته در وجودشان سازمان را اداره، کارکنان را ارشاد و راهنمایی و اهداف را به مرحله نهایی می رسانند. در زمینه های اکتسابی با فراگیری فنون و یافته های روز، تفکر علمی و منطقی را چراغ راه خود قرار می دهند. در پدیده مدیریت هم می توان از غریزه های ذاتی و با انسان زاده شده بهره گرفت و هم در اثر فراگیری تکنیک های خاص تخصصی روز مهارت مدیریت را بصورت اکتسابی بدست آورد.
مقصود مدیریت :
حصول اطمینان از دستیابی به هدف های سازمان و به حداکثر رساندن بهره وری و کارایی.
سازمان و نیاز به مدیریت
بیشتر مردم عضو یک سازمان هستند، مثل دانشکده، تیم ورزشی، یک گروه موسیقی ، برخی از این سازمانها به صورت رسمی سازمان یافته اند – شرکتهای بزرگ اقتصادی، سازمانهای آموزشی ( دانشکده ها ) و بعضی ها ساختار غیر رسمی دارند، مثل یک تیم فوتبال محلی، حال سازمانها چه رسمی باشند چه غیر رسمی ، از افرادی تشکیل می شوند که گرد هم می آیند و گروه تشکیل می دهند. زیرا آنها منافع خود را در این
می بینند که همکاری کنند و در جهت تامین یک هدف مشترک به پیش بروند . . . بنابراین هدف [1] یا مقصود یکی از ارکان رسمی هر سازمانی است . هدف ها متفاوتند – مثل پیروزی در یک مسابقه، سرگرم کردن مردم، فروش یک کالا. و هر سازمانی برای تامین هدف دارای یک روش است که آن را برنامه [2] می گویند. برنامه به صورت چگونگی آماده سازی یک تیم، تبلیغ یک محصول. پس بدون برنامه نمی توان کاری کرد.
حرفه مدیریت بطور کلی به سوالات زیر پاسخ می دهد :
چه می خواهیم انجام دهیم ؟
( تشخیص و تعیین هدف )
با چه برنامه ای می خواهیم انجام دهیم ؟
( برنامه ریزی برای نیل به هدف )
با چه نظم و تشکیلاتی انجام می دهیم .
( سازماندهی، ساختاری مناسب )
حرکت افراد و گردش کار سازمانها از :
وضعیت موجود به وضعیت مناسب و مطلوب بی تردید در راستای :
1 – تشخیص و تعیین هدف = هدف گذاری
2 – برنامه ریزی برای نیل به هدف = برنامه ریزی سنجیده
3 – سازماندهی هوشمندانه = ساختار سازمانی متناسب
4 – پیگیری ، نظارت و کنترل صورت می گیرد.
مهارت های مدیران
مدیران برای انجام نقش های خود بایستی دارای مهارت ها و توانمندیهای ویژه ای باشند :
1 – مهارت فنی [3] : توانایی در کاربرد دانش تخصصی یا تخصصی های ویژه ، فنون و ابزاری که لازمه انجام وظایف خاصی است. بهره گیری از فنون و به ثمر رساندن اهداف.
2 – مهارت های ادراکی و تصمیم گیری [4] : توانایی فهمیدن پیچیدگی های سازمان، تجزیه و تحلیل معضلات، درک و آگاهی از واقعیتها درک عقاید متعدد و انتخاب بهترین.
3 – مهارت طراحی و حل مساله [5] : مدیریت باید توان حل مساله را به طریقی که به نفع سازمان تمام شود، داشته باشد. یافتن راه حلهای عملی برای مسایل سازمان.
4 – مهارت انسانی و ارتباطی [6] : توانایی کار و برقراری ارتباط با مردم ، درک موقعیت و ایجاد و انگیزه کاری در افراد که حیاتی ترین مهارت لازم برای هر مدیری است. همین که فردی از سطح پایین به سطوح بالاتر سازمانی ترفیع می یابد. برای اینکه مثمرثمر باشد، به مهارت فنی کمتر و مهارت ادراکی ( مفهومی ) بیشتری نیاز دارد.
5 – مهارت هوش عاطفی [7] : ظرفیت یا استعداد فرد برای شناختن احساسات خود و دیگران ، بر انگیختن خود و پیش بردن عواطف خوب و سالم در در روابط با دیگران . هوش عاطفی جنبه های غیرشناختی هوش را در بر می گیرد با توانائیهای اجتماعی و احساسی – عاطفی فرد سر و کار دارد – یک مدیر خوب باید توانایی فهم احساسات، حالات روحی و هیجانات خود را داشته باشد، نقاط قوت و ضعف خود را بداند ( خود آگاهی ) بر تکانه های عصبی ، احساسات و عواطف خود کنترل داشته باشد ( مدیریت خود – کنترل عواطف )، نسبت به احساسات و عواطف دیگران آگاه باشد ( همدلی ) ، هنر مراوده و ارتباط با مردم را بداند(مهارت اجتماعی – مدیریت روابط ) در خود ایجاد انگیزش برای حرکت به سوی اهداف نماید ( خود انگیزی ) .