دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
سرپرستی
همه کارکنان سازمان به سرپرستی نیازمندند و انتظار دارند که در انجام وظایف خود هدایت شوند. روابط مدیر با زیردستان در جریان سرپرستی شکل میگیرد یعنی راهنماییهای او پذیرفته یا رد میشود. در طی سرپرستی است که رفتار مدیر تاثیر خود را از لحاظ سوق دادن زیردستان در جهت اهداف سازمان به مرور آشکار میسازد.
و مدیر بر مسائل و مشکلات زیردستان آگاهی یافته در صدد حل یا رفع آنها بر میآید. سرپرستی ممکن است توام با سختگیری و شدت عمل یا ملایم باشد. ماهیت وظایف ما شیوه سرپرستی را مشخص میکند. بعضی وظایف باید به طور مستمر سرپرستی شوند وظایف دیگر حدود و چهارچوب مشخصی دارند و حداقل سرپرستی را ایجاب میکنند.
در اینجا لازم است به یک نکته مهم اشاره کنیم در مدت مدیریت، غالباً میان مدیران و سرپرستان تفاوت قائل میشوند. سرپرستی همیشه اشاره میکند به هدایت فعالیتهای زیردستان بلافص. یعنی میان سرپرست و زیردستان فاصلهای نیست و فعالیتها او مستقیماً به زیردستان مربوط میشود. اگر سرپرستی به این معنا باشد پس در همه سطوح سازمانی صورت میگیرد با وجود این اگر در سلسله مراتب سازمان مدیریت سطح عملیاتی را رده اول به حساب آوریم، سرپرستان، مدیران رده اول سازمان تلقی میشوند. پس سرپرستان مدیران هستند که مسئولیت هدایت کار و فعالیت کارکنان عملیاتی را بر عهده دارند. مدیران سطوح بالاتر غالباً با کارکنان اداری، مثل مدیران دوایر، اعضای ستادی، منشیها و غیره سروکار دارند.
انگیزش
و بالاخره لازم است در اینجا به وظیفه بسیار مهم و حساس مدیران و سرپرستان در زمینه ایجاد انگیزه کار و فعالیت تاکید کنیم. وظایف سازمانی هر اندازه هم که دقیق و حساب شده باشند تا زمانی که کارکنان انگیزه کار فعالیت نداشته بشاند بطور موثر به مرحله عمل در خواهند آمد. انگیزه با محرک کارکنان ممکن است کاملاً درونی باشد ولی غالباً لازم است که مدیر از محرکات بیرونی برای انگیزش آنان استفاده کند.
محیط آموزشی موثر
رهبری آموزشی مستلزم آن است که مدیر بتواند.
اولاً محیط کار خود را با تعریف و تفسیر هدفها، تهیه و اجرای برنامهها، و راهنمایی موثر فعالیتهای آموزشی به یک نظام همکاری فعال و پویا مبدل سازد.
ثانیاً با یاری و مساعدت به افرادی که در امر آموزش و یادگیری نقشی دارند، آنها را در نوآوری و انجام کار موثر تقویت نماید. درچنین شرایطی است که موجبات شکوفائی استعدادها و قابلیتها فراهم میشود: معلمان بکار اثربخش برانگیخته میشوند، دانشآموزان به یادگیری تشویق میگردند والدین در جریان فعالیتهای آموزشی مشارکت میکنند، و روی هم رفته محیط موثر و مساعدی برای فعالیت آموزشی و تحقق اهداف آن به وجود میآید.
وظایف رهبر آموزشی
وظایف مدیران آموزشی در نقش رهبری عبارتند از:
1- ایجاد انگیزه در کارکنان محیط آموزشی به منظور بالا بردن اثربخشی کار و عملکرد آنها.
2- ایجاد شرایطی که کارکنان به قبول مسئولیت تشویق شوند و در قبال عواقب آن پاسخگو باشند بطوری که نظارت و سرپرستی فعالیتهای آنان از سوی مدیر به حداقل کاهش یابد.
3- ارزشیابی واقع بینانه و منصفانه از کار و فعالیت کارکنان با همکاری خود آنان بطوری که کیفیت و کمیت کار انجام شده از طریق اعمال روشهای منظم ارزشیابی بر همگان معلوم گردد و خطاها و کاستیها با همکاری و اشتراک مساعی رفع شود.
4- برقراری ارتباطات موثر با والدین دانشاموزان و مشارکت دادن آنان در امور مدرسه.
5- تشویق کارکنان به مطالعه و تحقیق و ارزشیابی در زمینههای آموزشی نظیر اهداف، روشها، مواد و کتب درسی.
6- استفاده از توان رهبری دانشآموزان در اداره امور مدرسه.
7- ایجاد شرایطی که به ابتکار و نوآوری میدان دهد و کارکنان را به ابتکار عمل تشویق نماید. مقام رهبری مدیر از طریق اقدامات موثر در زمینههای فوق تثبیت میشود. با وجود این، چون ایفای نقش رهبری، ملازم با ایفای نقش اداری و سرپرستی است، از این رو نمیتوان توانائی و مهارت در انجام دادن وظایف اداری و سرپرستی را از تبحر و صلاحیت رهبری مدیر آموزشی جدا دانست. در محیط آموزشی، شخص مدیر به عنوان عضو فعال گروه نه فقط باید بتواند رفتار همکاران و کارکنان خود را تحت تاثیر قرار دهد بلکه در عین حال باید بتواند وظایف رسمی خود را با مهارت و تبحر عملی سازد.
بنابراین در ارتباط با وظایف اداری وسرپرستی او باید:
1- سازمان آموزشی و اهداف وظایف و مقررات آن را بهتر از دیگران بشناسد و درک کند.
2- روشهای مدیریت را بهتر و بیشتر از دیگران بدانند.
3- بر امر آموزش و پرورش مسلط باشد و در زمینه سرپرستی، راهنمایی امور آموزش و پرورش و تدریس، تجربه و تحصیلات بیشتری داشته باشد تا بتواند درباره عملکرد معلمان و کارکنان خود به درستی داوری کرده دانش و مهارتهای آنان را بهبود بخشد.
4- از توانائیها، مهارتها و انگیزههای کارکنان محیط آموزشی مطلع باشد تا به موقع از آنها استفاده کند.
با ملاحظات فوق میتوان نتیجه گرفت که مدیر و رهبر آموزشی
اولاً باید ادراک و برداشت درستی از جهت هدف و سازمان آموزش داشته باشد و از طریق ایجاد تعهد نسبت به این هدف، کارکنان خود را بکار و فعالیت برانگیزد.
ثانیاً توانائی داشته باشد که بر رفتار آنان اثر گذاشته آنها را ورای هدفهای شخصیشان بر حول اهداف سازمانی متفق و یگانه سازد.
رهبری در امر مدیریت آموزشی بدان معناست که هدایت و راهنمایی کار و فعالیت در جهت اهداف نظام آموزش و پرورش صورت میگیرد.
تربیت مدیران و رهبران آموزشی
در نظامهای آموزشی معمولاً افراد از مسیر معلمی به مناصب و سمتهای مدیریت و رهبری آموزشی دست مییابند و از این رو احتمالاً مفهوم درستی از مدیریت و رهبری در ذهن ندارند. آنها کار مدیریت را از دیدگاه معلمان نمیگرند. گرچه این نگرش خوب و لازم است ولی کافی نیست نقش مدیریت و رهبری آموزشی باید با توجه به همه عناصر و عوامل موثر در محیط آموزشی ایفا شود. از این رو لازم است افرادی که به مدیریت و مرکز و سازمانهای آموزشی گمارده میشوند به دانش و معلومات، نگرشها و مهارتهای ویژهای مهجز باشند. بنابراین، لازم میدانیم که در خاتمه بخش دوم، درباره آموزش مدیران و تربیت رهبران آموزشی به اختصار بحث کنیم.
اهمیت نقش معلم و ضرورت تربیت او سالیان نسبتاً درازی است که در اغلب نظامهای آموزشی به رسمیت شناخته شده است و همه ساله عده کثیری از داوطلبان ملی پس از طی مراحل آموزشی رسمی در مراکز تربیت معلم و دانشگاهها، جذب حرفه معلمی میشوند و در مقایسه با معلمان که بدون پیش آمادگی به نظامهای آموزشی راه مییابند بدون تردید، کارآیی و اثربخشی بیشتری از خود نشان میدهند. با وجود این، هنوز در بعضی از کشورها شمار معلمان که آموزش حرفهای ندیدهاند بر معلمان آموزش دیده فزونی دارد.
در مقابل، اهمیت نقش مدیر آموزشی و ضرورت تربیت او هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است و از این رو غالباً اقدام چشمگیری در زمینه تربیت مدیر مشاهده نمیشود. در بهترین شرایط مدیریت مدارس و ادارات و بخشهای آموزش و پرورش به افرادی سپرده میشود که سابقه و تجربه معلمی داشته ولی در زمینه مدیریت و رهبری دانش و مهارت لازم و کافی ندارند به علاوه در اغلب کشورها مدیریت آموزشی و مسائل مرتبط با آن معمولاً در سطح کلان یعنی در ارتباط با مدیریت تشکیلات کلی نظام آموزش و پرورش حائز اهمیت است و به مدیریت و رهبری آموزشی در سطح خود، یعنی مدرسه و محیط آموزشی چندان توجهی نمیشود. در سطح کلان مدیریت نظام آموزشی معمولاً از خطمشیهای کلی اداری کشورها مایه میگیرد و تصمیمگیریهای آموزش و پرورش دستخوش مقررات بوروکراسیهای دولتی میگردد و در سطح خود در میزان شرایط فقط در زمینه تربی معلم اقداماتی به عمل میآید.
با این ملاحظات و با توجه به اهمیت نقش آموزش و پرورش و مدیریت آن که در فصول پیشین مورد بحث قرار گرفت، آموزش و تربیت افرادی که بتوانند در همه سطوح و ردههای نظام آموزش و پرورش رسمی نقشهای رهبری و مدیریت را عهدهدار شوند بیش از پیش ضرورت مییابد. پیشینه معلمی و تجربههای ناشی از آن گرچه زمینهساز خوب و لازمی برای ایفای وظایف رهبری در آموزش و پرورش است ولی به تنهائی کافی نیست. مدیران آموزشی باید علاوه بر آن در حیطه معارف، علوم و فنون و مهارتهای مرتبط با آموزش و پرورش و مدیریت، به اندازه کافی آموزش ببینند.[1]
رهبری اثربخش از راه ارتباط رویاروی میان مدیر و کارکنان
فراگرد ارتباط میان مدیر و کارکنان یکی از جوانب مهم ارتباطات سازمانی است که بازخوردهای ناشی از آن رفتار رهبری اثربخش را تسهیل میکند این مقاله ضمن معرفی یک مدل ساده ارتباطی میان فردی، کابرد آن را در توضیح شخصیت رهبری مدیر واژهبخش سازی رفتارهای متقابل میان مدیر و زیردستان نشان میدهد.
مدل پنجره جوهری
فراگرد ارتباط میان افراد را میتوان مطابق شکل زیر به کمک پنجره جوهری توضیح داد.
«پنجره جوهری»
دو روان شناس به نامهای (جوزف لاقت) و (هری اینگهام) این مدل را برای مطالبات پویایی شناسی گروهی ابداع کردهاند. نام مدل نیز از ترکیب نامهای اول مولفان یعنی (جو) و (هری) ساخته شده است در مدیریت از این مدل برای توضیح روابط میان مدیر و زیردستان استفاده میشود.
پنجره جوهری معرف شخصیت فرد در روابط او با دیگران است. فرد از طریق این پنجره با دیگران ارتباط برقرار کرده درباره خود با آنان به تبادل اطلاع و آگاهی میپردازد چهار ربع پنجره بر اساس آگاهی از احساسات، انگیزش و رفتار تقسیم شدهاند اگر شکل یک را بر حسب ستونها و ردیفها مورد توجه قرار دهیم، ستونها، معرف خود شخص و ردیفها معرف دیگران (گروه) است.
طبق این چارچوب، شخص دارای ویژگیهای شخصیتی معینی است که بر خود او یا بر دیگران معلوم و نامعلوم است در جریان ارتباط با دیگران بر حسب میزان بازو معلوم بودن شخصیت فرد، پنجره به چهار بخش یا ربع تقسیم میشود.
(ربع اول) که عرصه معمولی یا باز نامیده میشود، به نگرشها، احساسات، انگیزهها و رفتارهایی اشاره میکند که برخود شخص و بر دیگران معلوم است. (ربع دوم) عرصه کور اشاره میکند به آنچه که بر دیگران معلوم ولی بر خود شخص نامعلوم است. (ربع سوم) عرصه خصوصی و یا پنهان و عرف چیزهایی است که بر خود شخص معلوم ولی بر دیگران نامعلوم است. بالاخره (ربع چهارم) عرصه تاریک یا بالقوه نامعلوم، اشاره دارد به ویژگیهایی که نه بر خود شخص معلوم است و نه بر دیگران .
اطلاعات و آگاهیهای موجود در این چهار ربع، ثابت و ایستا نیستند بلکه یا تداوم ارتباط میان شخص و دیگران، مبادله بازخورد و گسترش اعتماد متقابل، تغییر پیدا میکنند. در نتیجه این تغییرات، اندازه و شکل چهار ربع نیز دگرگون میشود.
هنگام رویارویی شخص با دیگران میتوان تاثیر هر یک از چهار ربع را در رفتار و کردار او ملاحظه کرد. مثلاً عرصه عمومی شامل احساسات، نگرشها، انگیزهها و رفتارهایی است که معانی آنها، به یک اندازه، برخود شخص و افرادی که با آنها ارتباط برقرار کرده آشکار است. احساسات شخص و فهم او از آن آنچه بیان میکند (کلامی یا غیر کلامی) یا آنچه عمل میکند، همه با هم همخوانی دارند و با همان قصد و معنا نیز به وسیله دیگران دریافت و فهمیده میشوند در پندار و گفتار و کردار او هیچ چیز پوشیده مبهم و متضادی ملاحظه نمیشود رفتار او صادقانه و بدون پنهانکاری و مسوولیت است.
عرصه خصوصی شامل انگیزههایی است که شخص به دلایلی از دیگران پنهان میکند.
عرصه کور شامل انگیزهها و رفتارهایی است که دیگران بدان واقفاند ولی خود شخص از آنها بیخبر است. این بخش اصطلاحاً نقطه کور شخصیت محسوب میشود سرانجام عرصه بالقوه نامعلوم یا تاریک همان است که فروید آن را به ناهشیار تعبیر کرده و شامل جوانبی از شخصیت است که در صورت وقوف شخص بدان اثربخشی کل رفتار او احتمالاً افزایش پیدا خواهد کرد. بخش تاریک، فقط از راه درون بینی و کشف خود به مدد روانکاوی، قابل دسترسی است. این بخش از شخصیت به طرز نامعلومی روابط شخص با دیگران و ارتباط درونی ؟؟؟ خودش را تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر میرسد که در ارتباطات میان افراد وسعت یافتن عرصه عمومی شخصیت میتواند سازنده و مدد کار بوده اثر بخشی رفتارهای متقابل را افزایش دهد. گسترش عرصه عمومی از راه دادن و ستاندن بازخورد یا شناساندن خود به دیگران و شناختن خود از دید دیگران، امکانپذیر میگردد. بطور کلی از مدل پنجره جوهری میتوان برای توضیح ارتباط میان فردی و ارتباط فرد و گروه استفاده کرد در این مقاله از این مدل برای توضیح روابط مدیر و زیردستان و شخصیت و رفتار رهبری مدیر استفاده میکنیم.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 83 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 129 |
چکیده:
اگر چه وزارت آموزش و پرورش بیوقفه برای اصلاح مشکلات نظام آموزشی کشور تلاش میکند اما شواهد نشان میدهد مشکلات عدیدهای متوجه مدیریت آموزشگاههای کشور, به خصوص مقطع متوسطه میباشد. این تحقیق با عنوان بررسی راههای بهبود کیفیت مدیریت از دیدگاه مدیران و دبیران انجام شده است.
هدف از این تحقیق شناسایی راههای بهبود کیفیت مدیریت در جامعه آماری (دبیران و مدیران دبیرستانهای دخترانه شهر ساری) بوده است. روش تحقیق مورد استفاده زمینهیابی بوده است و از ابزار پرسشنامه محقق ساخته مرکب از 25 سؤال در طیف لیکرت استفاده شده است.
جامعه آماری این تحقیق کلیه بوده است. نمونه مورد نیاز بر اساس جدول تاکمن تعیین و با استفاده از روش تصادفی ساده 400 نفر انتخاب شدهاند.
تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات دبیران و مدیران برای بهبود کیفیت مدیریت وجود ندارد. یعنی مدیران و دبیران برای رسیدن به راههای بهبود کیفیت مدیریت تلاش میکنند.
مقدمـه :
جهان در حال تغییر و تحول است. قبل از اینکه قربانی تغییرات شویم میتوانیم در ایجاد تغییرات مطلوب نقش ایفا کنیم و تغییرات مطلوب را برای آینده ایجاد کنیم. (کافمن،1372, ص 147)
در عصر حاضر سازمانهای آموزشی در مسیر تندباد تغییرات قرار گرفتهاند و باید هرچه سریعتر خود را با این تغییرات هماهنگ نمایند. زمینه این تغییرات باید مدیریت باشد.
سازمانهایی در قرن بیست و یکم ادامه حیات خواهند داد که بدانند چگونه مهارتهای مدیریت را برای بهبود مستمر سازمانهای اجرایی خود, از جمله سازمانهای مدیریت کیفیت کاملاً ارتقاء دهند و دوره جدیدی را شروع نمایند. کیفیت در رأس اغلب امور قرار گرفته و میتوان گفت بهبود کیفیت از مهمترین وظایفی است که هر مؤسسه با آن روبرو میباشد. به هر حال, علاوه بر اهمیت کیفیت بسیاری از افراد کیفیت را به عنوان یک مفهوم پیچیده تصور مینمایند. کیفیت اغلب برای تعریف پیچیده و برای سنجش مشکل میباشد. تصور یک فرد نسبت به کیفیت اغلب با فرد دیگر متفاوت بوده و هر زمان سؤال میشود که چه مدرسهای خوب یا چه دانشگاهی خوب است به یک نتیجه یکسان نخواهیم رسید. معمولاً ما زمانی کیفیت را مورد شناسایی قرار میدهیم که آن را تجربه نماییم.
امروزه بهبود کیفیت در بخشهای صنعت و تولید و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش به عنوان یک ضرورت مطرح شده و از اولویت بالایی برخوردار است. در هر سازمانی با توجه به کیفیت خدمات ارائه شده با عنایت به فشارها و نظارت وسیعی که از سوی مراجع ذیصلاح برای بازسازی یا بهسازی گسترده نظامهای مدیریتی اعمال می گردد،از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. (لامعی, 1383, ص 28)
از دیدگاه صاحبنظران, بهبود کیفیت مدیریت در آموزش و پرورش از شاخصهای مهم بهبود سازمان آموزشی محسوب میشود.
امروزه بهبود کیفیت مدیریت در آموزش و پرورش مانند زمینههای دیگر از جمله صنعت و بهداشت و .... ضرورت یافته است و طرحهای بهبود مدیریت برای رفع مشکلاتی از جمله نداشتن برخی از مهارتهای سرپرستی،پایین بودن کارایی, عدم آشنایی با سیاستها و فلسفه مدیریت عالی سازمان،ایستایی،عدم پویایی, ایجاد قدرت, رویارویی مدیران با تحولات و سازگاری با شرایط جدید شکل میگیرد.
بدین جهت،هدف طرحهای بهبود مدیریت شامل افزایش مهارتهای سرپرستی, بهبود قوه ادراک،تحول در طرز بینش و تفکر و بهبود تواناییهایی نظیر تصمیمگیری, اعمال روشهای ارزشیابی،کشف نواقص, ریشهیابی مشکلات و به طور کلی افزایش بهرهوری است . (حاجیپور،1378, ص 32)
بنابراین یکی از راههای کاهش نوسانات در فرایند سازمانهای آموزشی که مدیران بتواند از عهدة خواستههای تازه و دشواریهای ناگهانی برآیند, راهبرد بهسازی یا بهبود کیفیت مدیریت است،زیرا عملکرد کیفیت کار مدیران آموزشی, عملکرد نظام آموزشی را در سطح جامعه رقم میزند و عملکرد مؤثر سازمانهای آموزشی نیز عملکرد یک جامعه و ملت را تشکیل میدهد. منظور از بهبود کیفیت مدیریت, مجموعه تلاشهایی است که در جهت ارتقای سطح کارآیی و اثربخشی مدیران به عمل میآید. و در نهایت منجر به اصلاح فرایندهای آموزش, یادگیری و پیشرفت سطح تحصیلی دانشآموزان در مدارس میشود.
متخصصان در بهبود کیفیت چند عامل موثر را در نظر گرفتهاند:
1) توجه به آموزش ضمن خدمت کارکنان
2) تقویت رهبری مشارکتی
3) از میان برداشتن موانع ارتباطی در میان افراد و واحدهای مختلف
4) توجه به مزایای شغلی مدیران (ترمیم حقوق و مزایا،امنیت شغلی)
5) نظارت و ارزشیابی علمی و مستمر از عملکرد مدیران
6) سابقه مدیران
7) تخصص در رشته مدیریت
8) پژوهش
در پژوهش سعی بر این است تا بهبود کیفیت طبق مؤلفههای مذکور بررسی شود تا با شناسایی راههای بهبود کیفیت در جامعه آماری ارائه طریقهایی پیشنهاد گردد.
بیان مسئله :
سازمانهایی که در ارتباط با یادگیری سرمایهگذاری میکنند برای کارکنان و خود منافع اقتصادی, اجتماعی و شخصی به ارمغان میآورند. سازمانهایی که این کار را انجام نمیدهند در سراشیبی زوال پا میگذارند, اینگونه سازمانها فراگیرند. سازمان فراگیر سازمانی است که یادگیری همه اعضای خود را تسهیل میکند و به طور مستمر خود را متحول میسازد. یک سازمان فراگیر دورنمایی قوی از آینده خود دارد و برای تعیین،دستیابی و بازنگری اهداف سازمان از توانایی یادگیری و سازگاری همه افراد و گروهها در همه سطوح, به طور کامل استفاده میکند. بدین گونه کیفیت سازمانها با بکارگیری مدیریت کیفیت بالا میرود.
در مدیریت کیفیت تصمیمگیری و اقدام و بالاتر از آنها رهبری, در کل سیستم توزیع میشود و همه اجزای سیستم،فرایندها, درون دادهها محصولات مشتریها و تدارک کنندگان را دربرمیگیرد و توجه اصلی به کیفیت است.
کیفیت باید به عنوان یک عامل زمینهای برای ایجاد انگیزه در بین کارکنان و افرادی که در داخل یا خارج سازمان از فرایندها مؤثرند برای بهبود به وجود آورد.
از دیدگاه مدیریت کیفیت کارکنان مورد احترام و توجه قرار میگیرند. ملاک ارزیابی آنان تلاش آنها برای انجام دادن بهتر امور است. نظرات آنها مورد توجه و ارزیابی قرار میگیرد در نتیجه ابداع و نوآوری و ارائه نظرات جدید توسعه مییابد .(لامعی،1380،ص 71)
انسان در فرهنگ مدیریت کیفیت دائماً در حال بهبود اهداف خود در مسیر تکامل بیشتر است و بهبود مستمر در مهارت،دانش و افزایش تعهدکاری به صورت عادت کاری در فرد زنده نگهداشته میشود. اصول حاکم بر این دیدگاه عبارتند از : تعهد, مشتریگرایی, واقعگرایی یا تصمیمگیری بر اساس آمار و اطلاعات, مشارکت و همکاری،آموزش و بهبود دائمی .
در این تفکر به بهبود دائمی با توجه به نیازها و انتظارهای مشتری و با مشارکت کلیه افراد مربوط به سازمان توجه میشود. بنابراین روند با فرایند انجام گرفتن کارها مورد دقت و ارزیابی قرار میگیرد و کمیت در مرحله دوم است. (فقیهی, سال 1378, ص 44)
مدیران دبیرستانها به همراه سایر کارکنان مدرسه به طور مؤثر در برنامههای یادگیری و رضایت دانشآموزان و فعالیتهای بهبود و ارتقاء مستمر نقش دارند.
بهبود فرایندهای یاددهی و یادگیری و تحقق اهداف مؤسسههای آموزشی منوط به بهبود کیفیت مدیریت است. همچنین کیفیت آموزش و پرورش در مدرسه ارتباط مستقیم با بهبود کیفیت مدیریت دارد و مدارس ممتاز همواره از طریق مدیرانی با قدرت رهبری قوی هدایت میشوند.
و نظر به اینکه کیفیت بخشی به مدیریت مدارس موجبات افزایش کیفی آموزش و پرورش رسمی میشود و چنانچه این مهم مورد توجه قرار نگیرد علاوه بر هدر رفتن سرمایهگذاری در این امر موجبات کاهش کیفیت تحصیلات رسمی نیز میشود بنابراین،در این پژوهش محقق بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که،راههای بهبود کیفیت مدیریت دبیرستانها از دیدگاه مدیران و دبیران در جامعه آماری کدام است؟
ضرورت و اهمیت موضوع:
(کیفیت تصادفی به وقوع نمیپیوندد بلکه با برنامهریزی حاصل میگردد.)
(ژوزف جوران،1377, ص 20)
آموزش و پرورش عامل اصلی و کلیدی توسعه اجتماعی ,اقتصادی،فرهنگی و سیاسی هر جامعه محسوب میشود.
تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر در رشد و توسعه جوامع پیشرفته بیانگر آن است که همه این کشورها از آموزش و پرورش کارآمد و اثربخش برخوردار بودهاند (علاقهبند،1377, ص 10)
مدیریت آموزشی در تمام مقاطع تحصیلی اهمیت دارد و اهمیت آن در مقطع دبیرستان بنابه دلایل زیر بیشتر به چشم میخورد:
نوجوانان نیاز شدیدی به تایید دارند و میخواهند جزئی از جمعیت و عضوی از اعضای گروه باشند. معلمان و مدیران مدارس میتوانند از این تمایل شدید نوجوانان, از طریق شرکت دادن آنان در انجمنهای گوناگون ورزشی, هنری و تایید فعالیتهای آنان برای اداره مدرسه استفاده کنند و نوجوانان را در رشد و سازگاری اجتماعی یاری دهند.
- مدیران دبیرستانها با دانشآموزان 16 تا 20 ساله سروکار دارند این دوران نیز ویژگیهای خاص خود را دارد و مدیر دبیرستان باید متناسب با آن شرایط،رفتار مناسبی را با دانشآموزان داشته باشند.
- مسائل جدی زندگی نظیر انتخاب شغل, انتخاب همسر, اداره خانواده،گرایش به مرام و مسلک برای جوان مطرح میشود و ذهن او را به خود مشغول میدارد و برخود و با چنین ذهنی مشغول, به مهارت انسانی مدیر مدرسه نیاز دارد.
با توجه به مطالب بالا ضرورت دارد در پستهای مدیریت آموزش و پرورش از افراد شایسته, دلسوز, با تجربه و اندیشمند استفاده شود تا با ایجاد جو مثبت در آموزشگاه و همچنین انگیزه و روحیه مناسب در معلمین و دانشآموزان مدارس در فرایند یاددهی و یادگیری و رسیدن به اهداف تعیین شده موفق شوند. (عسگریان،1370،ص 17)
برای دستیابی به سطح قابل اطمینان از کیفیت تولید و عرضه محصول و خدمات نهایی متناسب با نیاز مشتری در بازار رقابت،سازمانها ناگزیر به انجام برنامهریزی, بهسازی و توسعه منابع انسانی و مادی هستند. بدون شک یکی از مهمترین عناصر اساسی چنین فرایندی منابع انسانی سازمان میباشند که توانائیها و شایستگیهای حرفهای و شغلی آنها در کنار عوامل سرمایه, تجهیزات و ابزار, فنآوری, قوانین و مقررات, فرهنگ سازمان میتواند نقش به سزایی در ایجاد،استقرار و بهبود کیفیت فعالیتهای سازمان داشته باشد.
بهسازی نیروی انسانی با کیفیت مدیریت در ارتباط است, مدیریتی که بتواند آموزش کارکنان را مورد توجه قرار دهد, کارکنان را در تصمیمگیری شرکت دهد،نظام منسجم ارزشیابی برای ارزشیابی کارکنان به وجود آورد, ارتباطات سازمانی را انسجام بخشد ملاحظه میشود که کیفیت نیروی انسانی با مدیریت کیفیت در ارتباط است.
اگر کیفیت مدیریت در آموزش و پرورش بهبود یابد سازمانهای آموزشی نیز بهبود مییابند.
نظر به ضرورت ایجاد تحول در سازمانهای آموزشی کشور و بهرهوری بیشتر از منابع انسانی و به کارگیری همه جانبه امکانات،در نتیجه به ثمر رسیدن امر تربیت،شناسایی راههای بهبود کیفیت مدیران ضرورت دارد. از این رو محقق به دنبال شناسایی راههای بهبود کیفیت مدیران در جامعه آماری است.
اهداف تحقیق:
هدف کلی:
شناسایی راههای بهبود کیفیت مدیریت دبیرستانهای دخترانه شهر ساری از دیدگاه مدیران و دبیران در سال تحصیلی 85-84
اهداف فرعی:
1) بررسی نظر جامعه آماری درباره تقویت مدیریت مشارکتی به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت مدیریت در دبیرستان.
2) بررسی نظر جامعه آماری درباره آموزش ضمن خدمت به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت در دبیرستان .
3) بررسی نظر جامعه آماری درباره توجه به حقوق و مزایای مدیران به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت در دبیرستان .
4) درباره نظارت و ارزشیابی علمی بر عملکرد مدیران به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت مدیریت در دبیرستان .
5) بررسی نظر جامعه آماری درباره سابقه خدمت مدیران به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت مدیریت در دبیرستان.
6) بررسی نظر جامعه آماری درباره تخصص مدیریتی مدیران به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت مدیریت در دبیرستان.
7) بررسی نظر جامعه آماری درباره تحکیم روابط انسانی در دبیرستان به عنوان یک راه ایجاد بهبود کیفیت مدیریت در دبیرستان
8) بررسی تفاوت نظرات مدیران و دبیران در خصوص راههای بهبود کیفیت مدیریت در جامعه آماری.
سؤالات تحقیق:
1) آیا از نظر جامعه آماری تقویت مدیریت مشارکتی یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
2) آیا از نظر جامعه آماری آموزش ضمن خدمت کارکنان یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
3) آیا از نظر جامعه آماری توجه به حقوق و مزایای شغلی مدیران یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
4) آیا از نظر جامعه آماری نظارت و ارزشیابی عملی از عملکرد مدیران یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
5) آیا از نظر جامعه آماری تخصص مدیریتی مدیران یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
6) آیا از نظر جامعه آماری سابقه مدیریتی مدیران یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
7) آیا از نظر جامعه آماری تحکیم روابط انسانی در دبیرستان یکی از راههای ایجاد بهبود کیفیت مدیریت است؟
تعاریف مفهومی و عملیاتی :
- مدیر:
- مدیر [1] فردی است که برای کاری که فرد و یا افراد, در سازمان انجام میدهند مسئول است. عناوین مختلفی برای مدیر به کار میرود از قبیل: ناظر, رئیس اداری،معاون،رئیس و ... (یوسفی،صالحی،79،ص 13)
- مدیر فردی است که مسئول دستیابی به اهداف سازمان از طریق استفاده کارآمد Efficient و مؤثر Effective از منابع میباشد. استفاده کارآمد به معنی انجام دادن درست کارهاست به نحوی که با استفاده صحیح منابع, حداکثر بهرهوری را داشته باشد. (خانی, 80-79, ص 11)
- مدیر دبیرستان:
در این تحقیق مدیر کسی است که با ابلاغ رسمی وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی 85-84 به اداره دبیرستان دخترانه شهر ساری مشغول بوده است.
- دبیر دبیرستان:
در این پژوهش دبیر دبیرستان کسی است که در رشتهای از مواد درسی دارای تخصص کارشناسی موجود با ابلاغ رسمی وزارت آموزش و پرورش مشغول تدریس است.
- مدیریت :
- مدیریت[2] عبارت است از علم و هنر, متشکل کردن, هماهنگ کردن و رهبری و کنترل فعالیتهای دسته جمعی برای رسیدن به اهداف مطلوب با حداکثر کارایی.(اقتداری،1368،ص 68)
- مدیریت در لغت به معنی اداره کردن یک مؤسسه است ولی امروزه با پیشرفتهای سریع سازمانهای انسانی که در اثر گسترش تمدن به وجود آمدند در مفهوم هدایت کردن با بکارگیری مجموعهای از آگاهیهای شکل یافته که بدان وسیله فرد با ایجاد هماهنگی در سازمان, بازدهی آن را افزایش میدهد. (عسگریان،1380, ص 64)
مدیریت مشارکتی:
عبارت است از مجموع گردش کار و عملیاتی که تمام کارکنان و اعضای یک سازمان را در روند تصمیمگیریهای مربوط به آن دخالت میدهد و شریک میسازد. تأکید اصلی این نوع مدیریت بر همکاری و مشارکت علاقمندانه و داوطلبانه عموم افراد است و میخواهد از ایدهها, نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمانها استفاده نماید لذا اساس فرایند این مدیریت بر بنیان تفویض اختیارات بین مدیران و کارکنان استوار است. مشارکت را میتوان فرایند درگیری کارکنان در تصمیمهای استراتژی / تاکتیکی سازمان به حساب آورد که به صورت رسمی / غیررسمی در فرم مستقیم /غیرمستقیم و با درجه سطح و حدود مشخصی اتفاق میافتد. (رهنورد, 1998, ص6)
مدیریت مشارکتی در این تحقیق بوسیله پرسشنامه سنجیده شده است.
ارزشیابی:
فرایندی است که برای تعیین میزان مطلوبیت فعالیت صورت میگیرد یعنی اینکه تا چه میزان به سمت برآوردن اهداف سازمانی حرکت کردهایم. ارزشیابی در این تحقیق بوسیله پرسشنامه سنجیده شده است.
نـظارت :
در فرهنگ فارسی دهخدا, نظارت به معنای زیرکی, فراست, عمل ناظر, مقام او, مراقبت در اجرای امور آمده است. واژه نظارت بیانگر آگاهی از چگونگی, برنامهریزی آموزشی و درسی, میزان آمادگیها،نحوه مدیریت و رهبری مدرسه, و ... است. (خورشیدی،82, ص 15)
نظارت عبارت است از ارزیابی تصمیمگیریها و برنامهها از زمان اجرای آنها و اقدامات لازم برای جلوگیری از انحراف عملیات نسبت به هدفهای برنامه و تصحیح انحرافات احتمالی بوجود آمده است. (خورشیدی،82, ص 18)
مدیریت کیفیت:
یک روش گروهی انجام دادن کار برای بهبود مداوم کیفیت و بهرهوری قابلیتها و استعدادهای مدیریت و نیروی کار است و نیرو رویکرد مشتری محور, استراترژیک و منظم برای بهبود مداوم و عملکرد است. (جری و جانیس هرمن،1994, ص 57)
حقوق و مزایا :
حقوق و مزایا مبلغی است که در پایان هر ماه کارکنان دولت از بودجه عمومی دریافت میکنند (عسکریان،1378, ص 112)
فصـل دوم
یکی از تحولات اساسی و چشمگیر در زمینه مدیریت طی دو دهه گذشته, الگوها و نظریاتی است که پیرامون کیفیت و بهبود کیفی خدمات و تولیدات در سازمانهای صنعتی, غیرصنعتی،تولیدی و خدماتی ارائه دادهاند. از جمله این الگوها،الگوی مدیریت کیفیت فراگیر است.
مدیریت کیفیت فراگیر هر چند که بر پایه کارهای برخی از پیشگامان جنبش بهبود کیفیت مانند دمینگ[3], جوزان[4], کرزابی[5], و دیگران در ژاپن و آمریکا و اروپا پدیدارشد, اما الگوی جامع آن بتدریج و با بهرهگیری از نوآوریهای مدیریت در زمینههای فنون کمی و آماری, ساختاری و معماری نوین سازمان, فنون بهبود و بازسازی سازمان و الگوی مشارکتی و تواناسازی کارکنان که در چند دهه گذشته پرداخته بود شکل گرفته است.
امروزه با بهرهگیری از این الگو بسیاری از سازمانهای پیشرو به نتایج و دستاوردهای قابل توجهی نائل شدهاند. مزیت عمده مدیریت کیفیت فراگیر, توجه آن به تمامی جوانب سازمان با تأکید بر بعد کیفی تولیدات و خدمات است که در نهایت به رضایت مشتریان که همان دریافت کنندگان تولیدات و خدمات هستند, منجر میشود. (خانی ،موسی ، 1375, ص 86)
همچنین در این الگو تأکید بر عامل تغییر و بها دادن به عامل انسانی هم به عنوان تصمیمگیرنده و هم به عنوان منبع اصلی قابلیتهای سازمانی خود دلیل دیگری بر کارآمدی کیفیت فراگیر در حل مسایل پیچیده سازمانهای اجتماعی در دوران پرتلاطم امروزی است. جوامع پیشرفته با استفاده از الگوی کیفیت فراگیری برای تولید کالاها و یا انجام کارها و امور, استانداردها و ردهبندیهای مدونی را ارائه نمودند که در قالب آن دستیابی به کیفیت برتر سهلالوصولتر میگردد و این امر تبادل کالا, خدمات و تولید انسان را در سطح جهانی و تسخیر بازارهای بینالمللی و سلطه بر کشورهای جهان سوم میسر میسازد. پس به جا خواهد بود که ما نیز با تلاشهای وسیع و پیگیر استفاده از این مدل نوین را سرلوحه فعالیتهای تولیدی و خدماتی خود قرار داده و در راستای کیفیت در همه محورها بکوشیم.
با توجه به تمام اهمیتی که این مدل دارا است لازم است استفاده از آن در همه سطوح همگانی شود و با آموزشهای لازم تمام سازمانها از مزایای آن به منظور افزایش کارایی همه فعالیتها و امور بهرهمند گردد.
در این فصل از پژوهش،سعی محقق بر آن قرار گرفته است تا ابتدا مبانی نظری پیشینه مدیریت کیفیت فراگیر را مورد مطالعه قرار داده و کلیاتی راجع به آنها مطرح نماید و سپس چکیده تحقیقاتی را که در این زمینه چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور انجام شدهاند ارائه دهد.
مدیریت یک مفهوم (هدایت کردن) بطوری که امروزه به صورت یک تخصص جلوهگر شده و از فلسفه روش و فن خاصی برخوردار است به طوری که اعمال آن مستلزم آمادگیهای قبلی مدیر است. پس از آن تکمیل دائمی معلومات فرد مدیر در جهت انطباق آموختههایی برای هدایت سازمان با محیطی که در سایر پیشرفتهای انسانی و تکنولوژی دائمالتغیر است آن را بهبود میبخشد.
مدیریت در مفهوم دیگر عبارت است از ایجاد توازن بین منابع و فعالیتهای مختلف در حال و آینده در یک سازمان بدینگونه که این توازن بین نیروی انسانی لازم در بخشهای مختلف کاری منابع مادی و سایر امکانات که یک موسسه برای رفع نیازهای خود گسترش تولید و توزیع و مصرف بدان نیاز دارد به عمل آید. (عسکریان،1382, ص 64)
صاحب نظران مدیریت بر اساس جهانبینی و نگرشی که به انسان،هدفها و جهتگیریهای سازمان داشتهاند از مدیریت تعریفی ارائه کردهاند.
با توجه به مفهوم مدیریت:
مدیریت در لغت به معنی اداره کردن یک مؤسسه است ولی امروزه با پیشرفتهای سریع سازمانی و انسانی که در اثر گسترش تمدن و برملاشدن نیازها به وجود آمدند مدیریت غیر از معنای لغوی متجلی شده است. و آن عبارت است از انجام امور سازمان با بکارگیری منابع و مشارکت اعضاء در راستای تحقق هدفهای سازمان . (عسکریان, 1380،ص 64) در نتیجه میتوان گفت انجام بهینه امور و ایجاد محصول, تولید و برونداد با کیفیت آمیخته شده است.
مدیریت آموزشی و اهمیت آن:
رشد توسعه کشورهای پیشرفته صنعتی بخصوص بعد از انقلاب صنعتی صاحب نظران علوم اجتماعی و اقتصادی را بر آن داشت تا عواملی را که موجب چنین پیشرفتی گردیده است مورد بررسی قرار دهند و اهمیت آنها را در این باره معلوم دارند تا بوسیله آنها بتوانند علل عقبماندگی کشورهای جهان سوم را مشخص سازند.
صرفنظر از عواملی که این محققان و صاحبنظران برمیشمارند و اختلاف نظرهای موجود, در این نکته اتفاق نظر وجود دارد که مهمترین سرمایه هر کشوری, نیروهای متخصص و مدیران لایق و کارآمد آن میباشند این نیروها که هاربینسونوا. مایرز آنها را نیروی استراتژیک مینامند عبارتند از:
مدیران و روسای سازمانهای مختلف اداری, مدیران آموزش و پرورش،مدیران کارگاهها و کارخانهها, رهبران سیاسی, استادان دانشگاهها, اقتصاددانان, معلمین با صلاحیت و ... (ابراهیمزاده،1365, ص 7) برای آنکه از مدیریت و نقش بسیار مؤثر و تعیینکننده آن در روند توسعه و رشد جوامع انسانی بیشتر مطلع شویم باید توجه داشته باشیم که هیچ عمل و کار سادهای را نمیتوان در نظر گرفت که انجام صحیح آن از برنامهریزی, سازماندهی،بکارگماری, تصمیمگیری, هماهنگی, آیندهگری و کنترل بینیاز باشد.
مدیریت آموزشی دربردارنده دو نتیجه آنی و آتی است. نتیجه آنی مدیران آموزشی که شرایط و صلاحیت رفتار در سازمانهای آموزش را کسب کرده باشند, بهبود شرایط کار, افزایش رضایت شغلی و ایمنی خاطر کارکنان از مدیر, سازمان و کار،هماهنگی و تلاش در شکلدهی منابع و امکانات موجود در تحقق اهداف سازمان و در نتیجه تقویت روحیه کارکنان و آمادگی برای شکوفایی خلاقیت, نوآوری و تحرک در کار است.
ولی از نتایج آتی توجه مدیریت آموزشی تأثیر بسزای آن در بهسازی, رشد بینش و شناخت, درک و فهم مدیران دیگر چون مدیران صنعتی, بازرگانی, بیمارستانی و مالی و اداری و ... است. (بهرنگی،1371, ص 3-2)
با این اوصاف, بدیهی است که مدیریت آموزشی در بین انواع مدیریتها اهمیت و جایگاه ویژهای داشته باشد اگر بپذیریم که آموزش و پرورش هر جامعهای در رأس مسائل آن جامعه قرار دارد پس باید با همان منطق بپذیریم که مدیریت آموزشی نقش مهمی در بهسازی نیروی انسانی دارد.
مدیریت آموزشی عبارت است از ایجاد زمینه و فراهم ساختن وسیله به منظور بروز و بکارگیری استعدادهای دانشآموزان و دانشجویان و تحکیم بخشیدن به روابط انسانی گروهی, اتخاذ دوستی و تعیین خطمشی اصولی در کلیه امور برای بارور ساختن هدفهای رسمی. (عسگریان،1380, ص 87)
مدیریت آموزشی فرایندی است اجتماعی که با بکارگیری فعالیتهای علمی, فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ نموده و با فراهم آوردن زمینههای انگیزش و رشد و یا تأمین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان, دانشآموزان و کارکنان به طور صرفهجویانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد (شیرازی،1373, ص 35)
مدیریت آموزشی گاهی مترادف با مدیریت به معنای عام تعریف میشوند. در این صورت مدیریت آموزشی عبارت است از برنامهریزی, سازماندهی،هدایت و کنترل کلیه امور و فعالیتهای مربوط به آموزش و پرورش معهذا مدیریت آموزش غالباً به معنی خاص مورد نظر است یعنی مدیریت آن بخش از فعالیتهای سازمانهای آموزشی که مستقیماً با امر آموزش و پرورش و یادگیری مرتبط است. از جمله فعالیتهای مربوط به برنامههای آموزشی, مواد محتوای دروس, روشها و وسایل آموزش،مشاوره و راهنمایی تحصیلی, اقدامات آموزش و پرورش مکمل برنامه, امور معلمان و دانشآموزان است.
درواقع, در معنای اخیر, فقط فعالیتهای سازمانهای آموزشی مدنظر قرار میگیرد. اگر از مفهوم تصمیمگیری صرفنظر کنیم, مدیریت آموزشی عبارت است از تصمیمگیری و اجرای تصمیمات درباره آموزش و پرورش . (علاقهبند, 1372, ص 136)
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 120 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 136 |
مقاله بررسی حسابداری مدیریت،ارزیابی مالی شرکتها در 136 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
عنوان بند
مقدمه ...................................................................................................................................................... 5-1
توضیحات ............................................................................................................................................... 22-6
چارهاندیشی در برابر تغییر قیمتها .................................................................................................. 17-8
نحوه برخورد «قدرت خرید عمومی پول» .................................................................................... 10
نحوه برخورد «ارزش جاری» ............................................................................................................ 17-11
وضعیت کنونی ..................................................................................................................................... 19-18
حداقل موارد افشا ................................................................................................................................ 21-20
سایر موارد افشا .................................................................................................................................... 22
استاندارد بین المللی حسابداری شماره 15
گزارش آثار تغییر قیمتها .................................................................................................................. 28-23
تاریخ اجرا................................................................................................................................................ 28
مقدمه
1- موضوع این استاندارد، ارائه اطلاعاتی است که آثار تغییر قیمتها را بر اندازهگیری بکار رفته در تعیین نتایج عملیات و وضعیت مالی واحد تجاری، منعکس میکند. در بیشتر کشورها، این گونه اطلاعات، مکمل صورتهای مالی اساسی است نه جزیی از آن. این استاندارد در مورد رویههای حسابداری و گزارشگری که واحد تجاری در تهیه صورتهای مالی اساسی خود ملزم به رعایت آن است، کاربرد ندارد مگر آنکه صورتهای مزبور بر مبنای تهیه و ارائه شود که آثار تغییر قیمتها را منعکس سازد.
2- این استاندارد بینالمللی حسابداری جایگزین استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 6، واکنش حسابداری در برابر تغییر قیمتها، میگردد.
3- این استاندارد به آن گروه از واحدهای تجاری مربوط میشود که از لحاظ میزان درآمد، سود، داراییها یا اشتغال در محیط اقتصادی که در آن فعالیت میکنند، قابل ملاحظه باشند. در مواردی که هم صورتهای مالی شرکت اصلی و هم صورتهای مالی تلفیقی ارائه میشود، تنها لازم است که اطلاعات مورد درخواست این استاندارد بر مبنای صورتهای مالی تلفیقی ارائه گردد.
4- چنانچه شرکت اصلی صورتهای تلفیقی خود را با رعایت این استاندارد ارائه کند، ارائه اطلاعات مورد درخواست این استاندارد توسط هر یک از شرکتهای فرعی آن که در کشور محل اقامتگاه قانونی شرکت اصلی فعالیت می کن، ضرورت ندارد. در مورد شرکتهای فرعی که در کشوری غیر از کشور محل اقامت شرکت اصلی خود فعالیت میکنند؟، ارائه اطلاعات مورد درخواست این استاندارد تنها زمانی ضروری است که ارائه اطلاعات مشابه توسط واحدهای اقتصادی عمده در آن کشور، رویهای پذیرفته شده باشد.
5- به منظور بالا بردن سودمندی محتوای اطلاعاتی گزارشگری مالی، ارائه اطلاعاتی که آثار تغییر قیمتها را منعکس میسازد به سایر واحدهای تجاری نیز توصیه میشود.
توضیحات
6- با گذشت زمان و تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی خاص یا عمومی، قیمتها تغییر میکند. عوامل خاص، مانند تغییرات عرضه و تقاضای یک یا چند قلم کالا و تغییرات تکنولوژی آن، ممکن است افزایش یا کاهش قابل ملاحظه بعضی از قیمتها را بطور مجزا و مستقل از یکدیگر، سبب شوند. از این گذشته، عوامل عمومی[1]نیز ممکن است به تغییر سطح عمومی قیمتها و بنابراین، به تغییر قدرت خرید عمومی پول منجر شود.
7- در بیشتر کشورها، صورتهای مالی بر اساس اصل بهای تمام شده تاریخی و بدون منظور داشتن تغییرات عمومی قیمتها یا تغییرات قیمت داراییهای خاص موجود در واحد تجاری گزارشگر تهیه میشود، بجز آنکه اموال، ماشینآلات و تجهیزت واحد تجاری ممکن است مورد تجدید ارزیابی قرار گرفته یا موجودی کالا یا سایر داراییهای جاری آن به خالص ارزش بازیافتنی کاهش داده شده باشد. اطلاعات مورد درخواست ین استاندار د به گونهای طراحی شده است که آثار تغییر قیمتها را بر نتایج عملیات واحد تجاری به آگاهی استفاده کنندهگان صورتهای مالی برساند. اما صورتهای مالی، چه بر مبنای اصل بهای تمام شده تاریخی تهیه و ارائه شود چه به روشی که آثار تغییر قیمتها را منعکس سازد، به این منظور تهیه و ارائه نمیگردد که ارزش کلیت واحد تجاری را مستقیماً نشان دهد.
چارهاندیشی در برابر تغییر قیمتها
8- برای انعکاس آثار تغییر قیمتها، گزارشات مالی به چند روش تهیه میشود که یکی از آنها، ارائه ارزش جاری به جای بهای تمام شده تاریخی و شناسایی تغییرات قیمت داراییهای خاص است. در روش سوم، مزیتهای هر دو روش یاد شده با هم ترکیب میشود.
9- زیربنای این تدابیر، نحوه برخورد اساسی با تعیین سود است. یکی، شناسایی سود پس از حفظ قدرت خرید عمومی حقوق صاحبان سهام است؛ دیگری، شناسایی سود پس از در نظر گرفتن ظرفیت عملیاتی واحد تجاری است که در این برخورد، تعدیلات بابت تغییرات عمومی قیمتها نیز ممکن است ملحوظ شود یا نشود.
عموماً اطلاعات مورد نیاز هر یک از گروهای فوق توسط بخشهایی از حسابداری تهیه و تنظیم میشود مثلاً حسابداری مدیریت[1] وظیفه تعیین و تنظیم اطلاعات درون سازمانی را عهدهدار بوده که عمدة اطلاعات برآمده از حسابداری مدیریت دارای ویژگیهای زیر میباشد:
1- گزارشهای مربوط به حسابداری مدیریت برای مقاصد خاص، تصمیمات معین و یا وضعیتهای ویژه بوده که این اطلاعات عمدتاً به صورت غیرروتین [2] و ساخت ناپافته تنظیم میگردد.
2- گزارشات حسابداری مدیریتی، بست به سطحی از هرم مدیریت یا سطوح برخوردارنده از اطلاعات که بدان گزارش میشود، به صورت تفصیلی ارائه میگردد.
3- تعداد و دوره تهیه گزارشات درون سازمانی در یک دوره ممکن است زیاد باشد.
4- با عنایت به مراجعی که اطلاعات مدیریت بمنظور تصمیمگیری آنها تهیه میشود، ممکن تبعیت از اصول و روشهای حسابداری در اولویت ثانویه قرار گرفته و عامل اصلی تدوین اطلاعات فایدهمندی آن در تصمیمگیری و مرتبط بودن اطلاع با انواع تصمیم میباشد.
نمونههایی از موارد کاربرد اطلاعات مربوط به گزارشهای درون سازمانی شامل: برنامهریزی، بودجهبندی، کنترل، قیمتهای خرید و فروش، مدیریت موجودیها، مدیریت وجه نقد و بودجه بندیهای جاری و سرمایهای میباشد.
3- اهداف صورتهای مالی و اطلاعات حسابداری
اهداف اصلی صورتهای مالی ارائه اطلاعات فشرده و شکل یافته درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و گردش وجوه نقد یک واحد تجاری بوده که بر طیفی گسترده از استفادهکنندگان از اطلاعات و صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع گردد.
صورتهای مالی و اطلاعات حسابداری برآمده از سیستمهای اطلاعاتی حسابداری همچنین نتایج وظیفه مباشرت مدیریت یا حساب دهی آنها در قبال منابعی که در اختیارشان قرار گرفته است را منعکس مینماید. استفادهکنندگان از اطلاعات و صورتهای مالی بمنظور اتخاذ تصمیمات اقتصادی، غالباً خواهان ارزیابی وظیفه مباشرت یا حساب دهی مدیریت میباشند. تصمیمات اقتصادی مزبور به عنوان نمونه شامل مواردی از قبیل فروش یا حفظ سرمایهگذاری در واحد یا واحدهای تجاری و انتصاب مجدد یا جایگزین نمودن مدیران جدید میباشد.
بدیهی است بدلیل اینکه اطلاعات و صورتهای مالی عمدتاً بیانگر اثرات مالی رویدادهای گذشته بوده و الزاماً در برگیرنده اطلاعات کیفی و غیرمالی نمیباشد. لذا برآورنده تمامی نیازهای اطلاعات طیف گسترده استفادهکنندگان از آن اطلاعات نبوده با اینحال صورتهای مالی نیازهای اطلاعاتی مشترک اغلب استفادهکنندگان را رفع مینماید.
4- اهداف گزارشگری مالی
با عنایت به آنچه که در قسمت اهداف گزارشگری مدیریت به شکل اجمالی بیان گردید، بیان اثرات اقتصادی رویدادها و عملیات مؤثر بر وضعیت و عملکرد مؤسسات و سازمانها برای اشخاص خارج از مؤسسه ذینفع و یا ذیصلاح به دریافت اطلاعات مذکور بمنظور کمک در اخذ تصمیمات مالی میباشند، میتواند به عنوان هدف اصل گزارشگری مالی بیان گردد. چارچوبها و ابزار اصلی انتقال اطلاعات به اشخاص مزبور صورتهای مالی بوده که اساساً در جهت دستیابی به اهداف بشرح زیر میباشد:[3]
1- گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را فراهم نماید که برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان فعلی و بالقوه و سایر استفادهکنندگان در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری، اعطای اعتبار و سایر تصمیمات مشابه مفید واقع شود.
2- گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را فراهم نماید که سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایرین را در ارزیابی امکان دسترسی به میزان وجوه نقد و نیز ارزیابی زمانیبندی و ابهام در مورد چشم انداز آتی جریان ورد وجوه نقد به واحد تجاری کمک نماید بدین خاطر که برآورد فوق به شدت به دورنمای نقدینگی آتی واحد تجاری بستگی دارد.
3- گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را در مورد منابع اقتصادی واحد تجاری، حقوق نسبت به منابع مذبور و اثرات رویدادها، فعالیتها و شرایطی که منابع و حقوق مزبور را تغییر می دهد، ارائه کند.
4- گزارشگری مالی باید اطلاعاتی در مورد عملکرد واحد تجاری که از طریق اندازهگیری سود خالص و اجزای تشکیل دهنده آن بر مبنای فرض تعهدی مشخص میشود ارائه دهد.
5- گزارشگری مالی چگونگی تأمین و مصرف وجوه، استقراض و بازپرداخت دیون، توزیع سود سهام و سایر موارد توزیع منابع واحد تجاری بین صاحبان سهام و عوامل دیگری که ممکن است بر نقدینگی یا توانایی واحد تجاری در ایفای به موقع تعهداتش تأثیر گذارد را افشاء نماید.
6- گزارشگری مالی باید اطلاعاتی در مورد نتایج حاصل از نظارت مدیران بر منابع واحد تجاری در ایفای مسئولیتهایی که در قبال صاحبان سهام داشتهاند را ارائه دهد.
اهداف پیش گفته تحت عنوان اهداف گزارشگری مالی بدان دلیل که با چارچوب و ابزار صورتهای ملی دست یافتنی مینماید، در این خصوص ایجاب میکند تا مجموعهای از صورتهای مالی به طور جداگانه و نیز در مجموع در دستیابی به اهداف حسابداری دارای نقش و نماید می باشند. بدیهی است در شرایطی اطلاعات مندرج در صورتهای مالی این قابلیت را خواهند یافت که به نحو اصولی و به روشهای درست تهیه و ارائه گردند تا ضمن برطرف نمودن نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان از صورتهای مالی، اطلاعات لازم را به منظور تجزیه و تحلیل های اقتصادی در سطح کلان را دارا باشد.
5- تاریخچه حسابداری برای ارزشهای جاری
1-5 پول، ابزار اندازهگیری و سنجش
با تبدیل سیستم پولی از پول فلزی که عمدتاً شامل طلا و نقره و سایر مسکوکات به پول اعتباری همانند چک و اسکناس، همواره شکافی بین روند تبدیل اسکناسها به معادل پول فلزی پشتوانه (طلا) ایجاد شد و هر چه روند مبادلات و تجارت بینالمللی و مسائل خاص اقتصاد در کشورهای مختلف پیچیدهتر و پیشرفتهتر میشد رابطه تبدیل اسکناس منتشره به معادل استانداردش بشدت کاهش یافته است به گونهای که در حال حاضر مسأله تبدیل اسکناس به معادلش (طلا) تقریباً منتفی شده است. در این رهگذر پول که به عنوان ابزاری رای معاملات مورد استفاده واقع میگردید به وسیله ای برای سنجش ارزشها و نیز ابزاری به منظور حفظ و ذخیره ارزشها محسوب می شد به تدریج به کالایی مبدل گشت که خود میبایستی توسط عامل و ابزار دیگری مورد ارزشیابی واقع گردد و امروزه ملاک ارزش واحد اندازهگیری مبلغ اسمی پول نبوده بلکه قدرت خرید خدمات و کالایی است که میتواند در یک سیستم باز اقتصاد بینالمللی مورد مبادله قرار گیرد.
قدرت خرید پول هر کشوری به عوام متعددی از جمله به قدرت و میزان تولیدات، ارائه خدمات به داخل یا خارج از کشور و نیز سیاستهای پول و مالی اقتصادی اعمال شده وابسته میباشد. همچنین سیاستهای جهانی و روند جهانی اقتصاد بینالمللی اثرات قابل توجهی روی قدرت خرید پول کشورهای مختلف دارند.
قیمت کالاها و خدمات به دلایل متعدد مربوط به تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و عوامل خاصی نظیر تغییرات در عرضه و تقاضا و یا تغییرات تکنولوژیک در حال تغییر و عمدتاً در مسیر تغییر در حال افزایش میباشد و این موضوع سبب گشته تا همراه پول قدرت خرید خود را از دست داده و این کاهش ارزش پول یا کاهش قدرت خرید پول در شرایطی خاص که عمدتاً شرایط تورمی نامیده میشود به میزانی بوده که مقایسه اقلام مربوط به فعل و انفعالات مالی و سایر رویدادهایی را که در مقاطع مختلف زمانی و در شرایط حاد تورمی حتی رویدادهایی که در یک دوره مالی اتفاق افتادهاند را گمراه کننده مینماید و آنگونه که از بیانیه شمره 29 کمیته استانداردهای بینالمللی استفاده میگردد که «در شرایط اقتصادی تورمی گزارشگری مالی بدون تعدیل قیمت تمام شده اقلام مندرج در صورتهای مالی بیفایده بوده و وضعیت مالی و نتایج عملکرد را به درستی نشان نمیدهد.» و مضمون دیگر این کلام د ر نوشتار فرانک. ت. وستون (Frank.t.Weston) مستقر است که میگوید «گزارشگری مالی که تورم و اثرات تغییر قیمتها در آنها منظور نشده باشد، موجب دگرگون شدن واقعیات اقتصادی شده و نیز سودی را که بدان شیوه نشان میدهد واقعی نبوده و بسان سرابی بیش نمیباشد».
این موضع و نیز عدم قابلیت اتکاء به پول به عنوان یک معیار تمام عیار سنجش و واحد اندازهگیری موجب گردیده تا ارائه صورتهای مای اساسی و نیز ارائه گزارشات و اطلاعات مالی با ارزشهای جاری و نیز ارزشهایی غیر از ارزشهای تاریخی در بین محافل حرفهای حسابداری مطرح شده است.
اگر چه به دلیل اختلافات بنیادینی که در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و . . . . بین کشور ایران و سایر کشورهای جهان خصوصاً کشورهای جهان اول که عکسالعملهای به موقع در مقابل تغییرات در ارزش خرید پول را از خود نشان دادهاند وجود دارد، بدیهی است نمیتوان مسیر و روند عملی شده توسط کشورهای مذکور در مقابله با تورم را به اقتصاد ایران تعمیم داد، علی ایحال نکات مشترکی در ساختارهای اقتصادی کشورهای مختلف جهان و نیز علل مشترک بروز تورم و نیز آثار مشترکی که تورم در کشورهای مختلف جهان بجا میگذارد، بررسی و نگرش مجدد به سیستم و روند کشورهایی که در سنوات قبل و یا حال با مسأله تورم درگیر بوده و احیاناً عکسالعملهایی در مقابل این پدیده جهانی را داشتهاند میتواند به عنوان یک نمونه تجربی در نگرش موضوعی به تورم و تأثیرات و نیز علل آن در ایران مفید واقع باشد.
2-5- تاریخچه حسابداری ارزشهای جاری
تقریباً از اوایل دهه 1970 به دلایل متعددی از جمله تقلیل مشهود و قابل لمس قدرت خرید پول در عرصههای اقتصادی، مسأله ارائه صورتهای مالی اساسی و نیز گزارشات مالی با ارزشهای دیگر بجز ارزشهای تاریخی از جمله ارزشهای جای در بین محافل بینالمللی حسابداری و نیز مراجع ذیصلاح حرفهای مطرح شده است.
تورم و اثرات آن تقریباً در عمده کشورهای جهان طی دهههای گذشته و نیز در حل حاضر به صورتهای مختلف وجود داشته و احیاناً کشورهای مختلف جهان در مقابل این پدیده عکس العملهایی مختلف به گونههای متعدد از خود بروز دادهاند در این میان تعدادی از کشورها از جمله انگلستان، امریکا، کانادا و استرالیا به دلایل مختلف از جمله قدرت اقتصادی قابل توجه وجود محافل حرفهای حسابداری، توجه مراجعه ذیصلاح و . . . . تأکید و توجه بیشتری به این موضوع از خود نشان داده و به همین منظور تاریخچه تورم در تعدادی از کشورهای شرح فوق بمنظور شناخت تجربی آن مورد بررسی قرار میگیرد.
3-5- تاریخچه حسابداری تغییر قیمتها در انگلستان [4]
اولین شواهد مبنی بر توجه به ارزشهای جاری حسابداری در انگلستان پیشنهاداتی است که در سال 1945 از طرف انجمن حسابداران خبره انگلستان و ولیز[5] در مورد اثر قیمتها در ارزیابی موجودیها و همچنین ذخیره نمودن مبالغ جداگانه از سود تقسیم نشده برای تعویض داراییهای ثابت طی توصیهنامههای شماره 9 و 10 این انجمن آمده است لیکن نخستین اشاره رسمی به مشکل تغییر قیمتها، اعلامیه شماره 12 انجمن مذکور صورت گرفته است.
این اعلامیه که در سال 1949 منتشر شد حاکی از این مسأله بود که «هر مبلغی که کنار گذاشته می شود تا کمک به تأمین مالی لازم برای جایگزینی مجدد داراییها اعم از ثابت یا جاری بنماید میبایست از سود پس از پرداخت مالیات باشد» و « همچنین اعلامیه اخیر تأکید میکند» داراییهای ثابت در ترازنامه نهایی نمیبایست به قیمتهای جایگزینی مجدد[6] ارائه شوند.»
انجمن مذکور در ماه مه 1952 با انتشار اعلامیه شماره 15 که تحت عنوان حسابداری در رابطه با قدرت خرید پول[7] منتشر گردید مشکل تغییر قیمتها را با جزئیات بیشتری مورد مطالعه قرارداده است و ضمن آن پیشنهاد کاربرد روش استفاده از شاخص قیمتها جهت انعکاس تورم همراه با فواید و محدودیتهای آن را نموده است. در همان اعلامیه مجدداً تأکید شده است که هیچکدام از روشهای ارائه شده برای انعکاس تغییر قیمتها حتی روش شاخص قیمتها مزیت بیچون و چرایی بر حسابداری اقلام تاریخی ندارد. با انتشار این اعلامیة شورای انجمن حرفهای مذکور در انگلستان، مجامع حرفه ای دیگر حسابداری انگلستان را به همفکری برای یافتن یک سیستم مناسب حسابداری تورمی دعوت نمود.
طی دورة 18 ماهه پس از آن دو گردهمایی بین مجامع مذکور اتفاق افتاد ه طی آنها هیچگونه توافقی در این خصوص حاصل نگردید و این ملاقاتها بدون آنکه نتیجهای در بر داشته باشد خاتمه یافت. در این خصوص حاصل نگردید و این ملاقاتها بدون آنکه نتیجهای در بر داشته باشد. خاتمه یافت. در همین زمان در سال 1954 انستیتوی حسابداران رسمی اسکاتلند نیز اعلامیهای شبیه به اعلامیه شماره 15 انجمن در سال 1954 انیستیتوی حسابداران رسمی اسکاتلند نیز اعلامیهای شبیه به اعلامیه شماره 15 انجمن حسابداران رسمی انگلستان و ولیز جهت اعضای خود صادر نمود، پس از این مدت تقریباً بمدت 15 سال متوالی یعنی تا سال 1976 که نرخ تورم در انگلستان رو به ازدیاد نهاد هیچگونه کوشش چشمگیری در زمینه حسابداری تورم ایجاد نشد تا اینکه به علت تا اینکه به علت تشدید تورم در سال اخیر دوباره توجه جامعه حرفهای حسابداری به مسأله تورم معطوف گردیده به همراه این تغییرات بود که یکسری فعالیتهای و مطالعات مداوم در مجامع حرفهای مختلف انگلستان شروع شد که عمدتاً تورم را از زوایای مختلف و به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
1- در سال 1986 بخش تحقیق انیستیتوی حسابداران خبره انگلستان و ویلز مقالهای منتشر نمود که عنوان آن «حسابداری برای نظارت مالی در دوره تورم» بود.[8] این مقاله موضوع کاربرد شاخص قیمتها را در مورد حسابهای شرکتها از یک دید عملی مورد بررسی قرار داده بود مبدعان این مقاله مدعی بودند که با اعمال شاخص قیمتها در صورتهای مالی موجب شفافیت اطلاعات ارائه شده خواهد گردید. بر اساس نظرات مندرج در مقاله اخیر، با ارائه صورتهای مالی مکمل که بر اساس شاخص قیمتها تعدیل گردیده و آوردن آن در کنار و همراه صورتهای مالی تاریخی قابلیت استفاده از اطلاعات حسابداری را افزایش خواهد داد.
- تاریخچه و مفهوم اقتصادی سود
آدام اسمیت اولین اقتصاددانی بود که تعریفی روشن از سود نمود و آن را «افزایش ثروت» نامیده است. بیشتر اقتصاددانان کلاسیک، خصوصاً مارشال، از مفهوم فوق پیروی و مارشال با بسط این مفهوم به تفکیکی بین سود و سرمایه قائل گردیده است.
در اواخر قرن نوزدهم با وجود حکمفرما بودن مفهوم پولی بر تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، برای توسعه مفهوم غیرپولی سود تلاش گردید و نیز در آغاز قرن بیستم، نظرات فیشر و لیندال و هیکرز روی سود متمرکز شد که نگرشی جدید به مفهوم اقتصادی سود بود.
فیشر، سود اقتصادی را به عنوان یک سری از وقایعی که مراحلی متفاوت را به هم مربوط میکند، تعریف کرد که عبارت بود از:
سود واقعی[9]، سود پولی[10]، سود لذت روحی[11]
1-9- سود لذت روحی
فیشر در تعریف سود واقعی آن را تغییر وقایعی که لذات روحی را ایجاد نموده است تعریف مینماید. او معتقد است که این سود به واسطه هزینه زندگی و معاش[12] اندازهگیری میشود. او در تبیین سود پولی بین مینمود که همه پولهای دریافت شدهای که برای رسیدن به هزینه معاش مصرف شده است، تشکیل دهنده سود پولی میباشد.
فیشر در تعریف سود لذت روحی که در واقع مفهومی روانی داشته و بدرستی قابل اندازهگیری نمیباشد آن را مجموعه مصارف کالاها و خدماتی که ایجاد لذت روحی و ارضاء شخصی می نماید، تبیین نموده است. شاید بتوان این تعریف فیشر از سود را در بیان حکایت شاهزاده و کنیزک ملاعبیدزاکانی به درستی یافت نمود. به هر حال فیشر از بین تعابیر فوق از سود. سود واقعی را برای استفاده حسابداران عملیتر میدانست.[13]
لیندال (Lindanl) مفهوم سود را تحت تعریف منفعت[14] بیان نموده است ه به استمرار بقاء ارزش و بهاء کالاهای سرمایهای در طول زمان اشاره دارد. او تفاوت بین منفعت و مصرف را طی یک دوره معین را به عنوان پس انداز تعریف نموده است.
الگوریتمی از مفاهیم پیش گفته در خصوص سود طی سالهای آتی موجب گردیده که تا دانشمندان متعددی در فکر بسط و تکمیل تعریف سود برآیند و این افکار به مفهوم عام پذیرفته شدة سود اقتصادی منتج که به شرح زیر بیان گردیده است:
که مؤلفه های معادله فوق بشرح زیر تعریف گردیده است:
= سود اقتصادی
C = مصرف
Kt = سرمایه در دوره زمانی t
Kt-1 = سرمایه در دوره زمانی t-1
هکز (Hicks) مفاهیم تعریف شده توسط دانشمندان قبلی از جمله فیشر و لیندال را به منظور توسعه یک تئوری عام در مورد سود اقتصادی بکار برده است. تبیین این تعریف بدان معنی است که سود عبارتند از : ماکزیمم مبلغی که شخص می تواند در طول دورهای معین مثلاً یک هفته، مصرف نماید و باز هم انتظار داشته باشد همان رفاه مربوطه به ابتدای هفته ر ا در انتهای هفته داشته باشد، اگر چه مشکل این تعریف از سود با مشکل تعریف از حد رفاه گره خوردگی دارد، لیکن مفهوم دیگری قابل استنباط است که بنام مفهوم نگهداشت سرمایه[15] قابل بررسی میباشد.
10- مفهوم حفظ یا نگهداشت سرمایه
اساسیترین مفهوم در ارزیابی و اندازهگیری مربوط به وضعیت مالی و نتایج عملکرد مؤسسات تجاری، مفهوم حفظ یا نگهداشت سرمایه است. از دیدگاه تحقق سود واقعی به معنای پدید آمدن مازادی است که برداشت و مصرف غیرتولید آن خللی در سرمایه واحد تجاری طی یک چرخه کالم عملیاتی[16] هنگامی محفوظ مانده است که جمع درآمدهای حاصله از فعالیتهای انجام شده در یک دوره مالی با جمیع مخارج یا ارزش منابع صرف شده برای کسب آن درآمدها مساوی یا بیشتر از آن باشد. گردش سرمایه یا چرخه عملیاتی از پول شروع و پس از طی چرخه به سرمایه تولیدی و آنگاه به سرمایه کالایی و سپس به فروش تبدیل می شود و در نهایت ضمن بازیافت سرمایه پولی با مازاد و یا کسری که همان سود یا زیان بوده حاصل که مجدداً به سرمایه پولی تبدیل و این چرخه ادامه مییابد.
شکل زیربیانگر مطالب مذکور و چرخه شده بشرح فوق میباشد:
11- انواع مفاهیم نگهداشت سرمایه:
اساساً دو مفهوم در نگهداشت سرمایه مورد توجه میباشد:
الف- نگهداشت سرمایه مالی[17]
ب- نگهداشت سرمایه فیزیکی[18]
دو مفهوم نگهداشت سرمایه مالی که برحسب واحدهای اسمی قدرت خرید یا سرمایه پولی[19] و یا بر حسب قدرت خرید عمومی سرمایه[20] دوره نگهداری میشوند موجب ایجاد سود نگهداری[21] میگردد . در این حالت برای محاسبه سود یا زیان نگهداری دارایها ، بهای تمام شده جاری دارایی در ابتدای دوره از بهای تمام شده جای دارایی در انتهای دوره کسر می گردد. در مفهوم نگهداشت سرمایه مالی، این قبیل سود یا زیانهای حاصل آمده در تعیین سود یا زیان دوره منظور میگردد.
1-11- مفهوم نگهداشت سرمایه فیزیکی:
بر طبق این مفهوم، سود تنها در شرایطی حاصل می شود که ظرفیت تولید فیزیکی که به آن ظرفیت عملیاتی نیز اطلاق می شود، در پایان دوره و پس از حذف اثرات هر گونه توزیع بین سهامداران یا دریافتنیهای از ایشان نسبت به ظرفیت تولیدی فیزیکی ابتدای دوره فزونی داشته باشد. و در این مفهوم از نگهداشت سرمایه فرض بر این است که مؤسسه تجاری قادر به جایگزین داراییهای خود با انواع مشابه و یا حفظ ظرفیت تولید مقدار مشخص کالا و خدمات باشد، که در چنین حالتی است که سرمایه آن محفوظ مانده است.
2-11- رابطه نگهداشت سرمایه[22] و بازده سرمایه[23] و برگشت سرمایه[24]
مفهوم حفظ سرمایه معطوف به تعریفی از سرمایه است که واحد تجاری به دنبال حفظ و نگهداشت آن میباشد. این مفهوم رابطه، میان مفاهیم سرمایه و مفهوم سود را برقرار می سازد زیرا به عنوان خط نشانهای است که سود واحد تجاری نسبت به آن سنجیده میشود. مفهوم حفظ سرمایه لازمه تمایز بازده سرمایه و برگشت سرمایه می باشد چرا که تنها جریانات ورودی داراییهای مازاد بر مبالغ مورد نیاز جهت حفظ سرمایه را می توان به عنوان سود واحد تجاری و نتیجتاً بازده سرمایه آن تلقی نمود.
مفهوم حفظ سرمایه فیزیکی مستلزم ایجاد و اتخاذ مبنای ارزش جاری جهت اندازهگیری داراییها و بدهی هاست لیکن استفاده از مفهوم حفظ سرمایه مالی مستلزم کاربرد مبنای اندازهگیری خاصی نمی باشد.
تفاوت اساسی و بنیادین میان دو مفهوم حفظ و نگهداشت سرمایه در نحوه برخورد با اثرات تغییر در قیمت داراییها و بدهیهای واحد تجاری میباشد. بطور کلی هر گاه سرمایه واحد تجاری در پایان دوره مالی معادل با سرمایه ابتدای دوره مالی باشد، واحد تجاری در حفظ و نگهداشت سرمایه خود موفق بوده است.
مبلغی که مازاد بر مبلغ مورد نیاز جهت حفظ سرمایه ابتدای دوره وجود دارد به عنوان سود واقعی واحد تجاری تلقی میشود.
تحت مفهوم حفظ سرمایه مالی در شرایطی که واحد اندازهگیری ریال اسمی بوده و هیچ گونه تعدیلی در قیمتها انجام نگرفته باشد، سود عبارت از افزایش سرمایه مای اسمی طی دوره، بنابراین افزایش قیمتدارایی های نگهداری شده طی دوره که به طور سنتی سود نگهداری نامیده می شود، از نقطه نظر این مفهوم نگهداشت سرمایه، سود تلقی میشود، لیکن شناسایی آن تا زمان روش داراییها به تعویق میافتد. و هر گاه حفظ سرمایه مالی بر حسب «ریال با قدرت خرید ثابت» مد نظر باشد سود عبارتند از «افزایش در قدرت خرید سرمایهگذاری شده طی دوره» تعریف میشود.
نکته آخر اینکه تحت مفهوم حفظ و نگهداشت سرمایههای فیزیکی که در آن سرمایه بر حسب ظرفیت تولیدی فیزیکی تعریف میگردد سود بیانگر افزایش در سرمایه طی دوره بوده و تغییرات در اندازهگیری ظرفیت تولیدی فیزیکی واحد تجاری به عنوان سود شناسای نشده بلکه به عنوان تعدیل حفظ سرمایه جزء حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی میشود.
-2- سود یا زیان اقلام پولی- از نقطه نظر تئوری
الف- زیان اقلام پولی
بطور کلی در دوران تورم نگاهداری سرمایه به صورت دارائیهای نقدی مقرون به صرفه نیست بلکه بهتر است سرمایه را به صورت کالا نگاهداری کرده تا ارزش پول، افزایش یابد.
وجوه نگاهداری شده به صورت دارائیهای پولی (مانند نقد، بدهکاران، وامهای دریافتی و غیره. . . .) ارزش خود را همزمان با تورم از دست میدهد، برای اینکه آنها به میزان اندازهگیری شده در حسابداری بهای تمام شده تاریخی قابل تحقق هستند. برخورد حسابداری قدرت خرید جاری با اقلام پولی به این ترتیب است که ارزش آنها باید به میان تورم افزایش یافته تا ارزش از دست رفته آنها به صورت زیان تعیین گردد.
ب- سود اقلام پولی
یکی از جنبههای تورم استفاده از تسهیلات مالی دیگران در تأمین مالی خرید دارائیهای غیرپولی میباشد. ارزش پولی دارائیهای غیرپولی در دوران تورم (یعنی دوران کاهش قدرت خرید) افزایش مییابد ولی ارزش پولی تسهیلات مالی در دوران تورم تغییر نمی کند. بنابراین ارزش بازپرداخت تسهیلات کمتر از ارزش آن بر اساس حسابداری قدرت خرید میباشد. لذا تفاوت بین ارزش تاریخی و قدرت خرید جاری بعنوان سود اقلام پولی تلقی میشود.
3- مشکلات نظام حسابداری قدرت خرید جاری
الف- مبتنی بر شاخص قیمت خرده فروشی
در نظام حسابداری قدرت خرید جاری فرض بر این است منابعی که به صورت دارائیهای غیرپولی (مانند موجودی کالا، دارائیهای ثابت و غیره . . .) نگاهداری می شود ارزش آنها همزمان از طریق اعمال شاخص قیمت خرده فروشی، برابر با تورم افزایش مییابد. بدیهی است که اثرات تورم بر دارائیهای غیر پولی مختلف متفاوت میباشد. سئوال قابل توجه این استن که آیا شاخص قیمت خرده فروشی میتواند رهنمود عمومی برای انعکاس تغییرات در قیمت دارائیهای تجاری و صنعتی باشد؟ لذا ارزیابی خالص دارائیها بر مبنای شاخص قیمت خرده فروشی جای بحث دارد.
ب- اشتباه نسبت به ماهیت سود حسابداری قدرت خرید جاری
یکی از مفاهیم اساسی حسابداری تورم محاسبه سود واقعی میباشد تا از این طریق سود قابل توزیع بدون از دست دادن سرمایه را تعیین نمود حسابداری قدرت خرید در برخی از موارد در برگیرنده سود خالص اقلام پولی نیز میباشد که بستگی به مازاد بدهیهای پولی بر دارائیهای پولی دارد. به عبارت دیگر این قیمت از سود حسابداری قدرت خرید جاری در شرکتهائی که از بدهیهای بلند مدت استفاده میکنند و یا شرکتهائی که از بدهیهای کوتاه مدت استفاده میکنند و یا شرکتهائی که مشکل نقدینگی دارند خیلی زیاد خواهد شد.
اگر چه سود مذکور واقعی است ولی توزیع به صاحبان سهام به لحاظ عدم وجود وجوه کافی امکانپذیر نخواهد بود. این موجب گمراهی از لحاظ ماهیت سود حسابداری قدرت خرید به ویژه بین استفادهکنندگان بالقوه صورتهای مالی که اغلب آنها تفاوت زیادی بین سودآوری و نقدینگی شرکت قائل نمیشوند.
ج- مشکلات مفهومی
برای بسیاری از استفادهکنندگان صورتهای مالی ممکن است درک مفاهیم حسابداری قدرت خرید بسیار مشکل باشد.
ماهیت صورت مکمل
بیانیه استاندار د حسابداری قدرت خرید جاری (پیشنهادی) یک سیستم جدید دفترداری را ارائه نمیکند. بلکه پیشنهاد میکند صورتهای مالی بر بمالی قدرت خرید جاری تهیه و به صورت مکمل بر صورتهای مالی تاریخی ارائه گردد. از نقطه نظر حسابدارانی که انتظار یک سیستم جدید دفترداری و حسابداری جهت انعکاس اثرات تورم را داشتند، استاندارد برخورد ضعیف کرده است.
4- حسابداری بهای تمم شده جاری بر اساس گزارش آقای سندیلند
CURRENT COST ACCOUNTING (CCA)
نظر به اینکه نرخ تورم در سال 1974 حدوداً به 15% رسیده بود دولت انگلستان یک کمیته به نم «کمیته حسابداری تورم» به ریاست آقای سندیلند در خصوص بررسی نقاط ضعف حسابداری بهای تمام شده تاریخی و ارائه پیشنهادات لازم در مورد نحوه انعکاس آثار تورم در صورتهای مالی را تشکیل داد. نتیجه تحقیقات کمیته مذکور در سپتامبر 1975 تحت عنوان حسابداری بهای تمام شده جاری انتشار یافت.
1-4- مفاهیم بنیادی
الف- رد مفاهیم نظام حسابداری قدرت خرید جاری
کمیته با توجه به نقاط ضعف نظام حسابداری قدرت خرید جاری بیانیه استاندارد حسابداری قدرت خرید جاری (پیشنهادی) را مورد تأیید قرار نداد و مضافاً به این نتیجه رسد که تورم و قدرت خرید پول را نمی توان بر اساس یک معیار عمومی اندازهگیری کرد.
ب- بررسی تعیین سود تورم دارائیهای غیرپولی
همانطوری که در بحث نظام حسابداری قدرت خرید جاری مطرح شد نظام مذکور چگونگی تغییر حقوق صاحبان سهام را از لحاظ ارزش واقعی نشان میدهد. این مستلزم انعکاس اثرات تورم بر تک تک اقلام خالص دارائیها که منجر به تغییرات در حقوق صاحبان سهام میگردد. میباشد. اثرات تورم نشان داده نمیشود مگر به اینکه منجر به افزایش یا کاهش واقعی در قدرت خرید صاحبان سهام گردد. همانطوری که در مثال حسابداری قدرت خرید جاری نشان داد ه شد این در مواردی اتفاق میافتاد که سود یا زیان حاصل از اقلام پولی وجود داشته باشد. کمیته سندیلند بررسی خود را صرفاً به انعکاس اثرات کلی تورم بر اقلام پولی دارائیها و بدهیها مورد توجه قرار نگرفت . کمیته بررسی خود را منحصراً به تعیین و تفکیک سود تورم حاصل از دارائیهای غیرپولی به صورت تحقق یافته و تحقق نیافته محدود کرد.
ج- توسعه مفهوم سود نگاهداری
اخیراً برخی از شرکتها اموال خود را تجدید ارزیابی کرده یا اینکه طبق اصول حسابداری بهای تمام شده تاریخی در صورتهای مالی منعکس مینماید. در مواردی که اموال مورد تجدید ارزیابی قرار میگیرد. سود یا زیان (مازاد یا کسری) حاصل از آن را به حساب اندوخته تجدید ارزیابی برای انتقال سود نگاهداری استفادهشود. سود نگاهداری عبارت از تفاوت بین ارزش دارایی به شرکت در یک زمان مشخص و بهای تمام شده اولیه آن برای شرکت در تاریخ خرید.
سود نگاهداری میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
سود تحقق یافته
سود تحقق یافته اولاً مربوط به افزایش ارزش موجودی کالا در تاریخ فروش مرتبط به آثار تورم و ثانیاً مربوط به حصهای از افزایش ارزش دارائیهای ثابت مرتبط به آثار تورم که در تولید مورد استفاده قرار گرفته و از طریق هزینه استهلاک به صورت حساب سود و زیان منظور شده، میباشد.
سود تحقق نیافته
سود تحقق نیافته مربوط به افزایش ارزش پولی دارائیهای غیرپولی در تاریخ ترازنامه که بر مبنای بهای تمام شده جاری محاسبه شده، میباشد.
د- تفکیک سود عملیاتی
در صورت انتقال سود تحقق یافته از صورتحساب سود و زیان به حساب اندوخته تجدید ارزیابی، مابقی سود صرفاً مربوط به عملیات واحد تجاری می باشد، لذا به تفاوت مبالغ تحقق یافته بابت فروش محصولات و ارزش مخارج تحصیل درآمد مربوط برای واحد تجاری، سود عملیاتی اطلاق میشود، بنابراین در صورت حساب سود و زیان مطابقت بین درآمد واقعی (به ارزش تاریخی) و هزینه ها به ارزش جاری در تاریخ فروش به وجود میآید.
2-4- روش مورد عمل
الف- محاسبه سود نگاهداری تحقق یافته منعکسه در سود بهای تمام شده تاریخی برای:
1- کالای فروش رفته (تعدیل بهای تمام شده کالای فروش رفته)
Cost of sales adjustment (COSA)
2- قسمتی از داراییهای ثابت مصرف شده (تعدیل استهلاک)
Depkeciation a djustment (DA)
در هر دو مورد فوق تعدیل عبارتست از تفاوت بین هزینه تمام شده تاریخی و هزینه تمام شده جاری.
تجزیه و تحلیل آماری، نتیجه گیری و پیشنهاد
هدف تحقیق حاضر بررسی اثرات تجدید ارزیابی و نحوه عمل و کاربرد آن در شرکتهای تولیدی و صنعتی میباشد . برای این منظور ابتدا صورتهای مالی در شرکت نمونه بطور جداگانه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و علاوه بر آن به بررسی پرسشنامهها و مصاحبههای حضوری نیز پرداخته شده است و در این راستا اطلاعات حاصل از بررسی قوانین مالیاتی نیز ارائه گردیده است.
جامعه آماری
جامعه آماری در این تحقیق عبارت از شرکتهای تولیدی و صنعتی تحت پوشش سازمان صنایع ملی که تعداد آنها در حدود چهل شرکت بوده و گروههای مختلف را از نظر نوع فعالیت دارا میباشند که صورتهای مالی اساسی برای سال 1382 و 1383 مورد توجه قرار گرفته است. در ضمن برخی از شرکتهای تحت پوشش خصوصی شده و برخی نیز در حال خصوصی شدن هستند.
برای حصول به هدف و استنتاج منطقی، در تحقیق حاضر از بین شرکتهای موجود، شرکتهای انتخاب گردیدهاند که از یک طرف حجم بالایی از داراییهای آنها را داراییهای ثابت تشکیل داده و این داراییها نقش اساسی در تولید و ایجاد درآمد را داشته و از طرف دیگر بیشترین زیان انباشته را دارا میباشند.
نحوه جمعآوری اطلاعات
با توجه به اینکه گزارشهای مالی شرکتها (صورت سود و زیان- ترازنامه- صورت تغییرات در وضعیت مالی) میتواند اکثر اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق را ارائه نماید لذا میتوان گفت که یکی از مهمترین منابع موجود در جمعآوری اطلاعات صورتهای مالی شرکتهای مورد نظر بوده است.
از گزارشهای مالی شرکتهای مورد نظر، ترازنامه اطلاعات مورد نیاز در مورد داراییهای ثابت موجود و داراییهای ثابت تجدید ارزیابی شده را نشان داده و صورتحساب سود و زیان اطلاعات مورد نیاز در مورد اثرات این تجدید ارزیابی در سود حاصله و صورت تغییرات در وضعیت مالی، تغییرات حاصل در سرمایه در گردش را که ناشی از تجدید ارزیابی و تغییر میزان استهلاک داراییهای مذکور و سود میباشد نشان خواهد داد.
در تحقیق حاضر سعی شده است که علاوه بر جنبههای ملای تجدید ارزیابی، از سایر دستاندرکاران شرکتها و صاحبنظران از طریق ارسال پرسشنامه و یا مصاحبه حضوری نظر خواهی گردد.
جامعه آماری پرسشنامههای تهیه شده نیز همان جامعه آماری اصلی تحقیق میباشد تا به توان نتایج حاصله را با اطلاعات بدست آمده از سایر منابع اطلاعاتی مورد مقایسه قرار داد.
باید اضافه شود که بررسی آییننامهها و دستورالعملهای موجود و مقررات مالیاتی در در امر تجدید ارزیابی یکی از دیگر از روشهای گردآوری اطلاعات میباشد که در تحقیق حاضر مورد استفاده قرار گرفته است.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 834 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
پاورپوینت مقایسه مدیریت ژاپنی در 22 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
مقدمه
•در روم باید مانند رومیان رفتار کرد. ملتها و کشورها متفاوتند و فرهنگها و آداب رسوم خود را دارند مدیران باید این تفاوتها را درک کرده مطابق آن رفتار خاصی از خود نشان دهند . مدیران آگاه خوب میدانند که شیوه مدیریتی بهتر در هر کشور و هر منطقه ای بستگی به فرهنگ آن کشور دارد حتی افراد داخل یک منطقه نیز ممکن است اعم از زنان و مردان دارای فرهنگ ها علایق خاصی باشند. مدیریت موثر بخوبی این تفاوتها را درک کرده و اداره میکند. •
تعریف مدیریت
•برای مدیریت تعاریف گوناگونی شده است. اما جامع ترین تعریفی که از آن میتوان کرد مدیریت یعنی بکارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده که از طریق برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت میگیرد. مدیریت یعنی انجام کار بوسیله دیگران . آن بخش از مدیریت که با آموختن فرا گرفته میشود علم مدیریت (دانش آشکار) و آن بخش از مدیریت که در شرایط گوناگون و از طریق کسب تجربه حاصل میشود هنر مدیریت (دانش ضمنی) است. •
تعریف نظریه A
•نوع مدیریت آمریکایی است که بیشتر ویژگیهای بوروکراسی را دارد که در آن برنامه ریزی سوگیری کوتاه مدت دارد تصمیم گیری و مسئولیت فردی و روند تصمیم گیری تند ولی بکازگیری آن کند است ساختار سازمان رسمی و دیوانسالاری است. •
تعریف نظریه J
•نوع مدیریت ژاپنی است که بیشتر ویژگیهای سازمان ادهوکراسی را داراست نظریه J را میتوان نقطه مقابل نظریه A دانست برنامه ریزی بیشتر بلند مدت تصمیم گیری و مسئولیت گروهی روند تصمیم گیری کند ولی اجرای آن به سرعت انجام می شود. •
تعریف نظریه Z
• نوع مدیریتی که برگرفته از مدیریت ژاپنی است اما با فرهنگ آمریکایی تطبیق پیدا کرده است که بیشتر ویژگیهای مدیریت ژاپنی را دارد چون بعضی ویژگیهای مدیریت ژاپنی مانند تبعیض علیه زنان در فرهنگ آمریکا جایی ندارد . بنیانگذار نظریه Z ویلیام اوچی است.
ویژگی های مدیریت ژاپنی
• یک کارگر ژاپنی در پاسخ " چه انگیزه ای باعث شده است که وی سالانه حدود هفتاد پیشنهاد فنی به کارخانه بدهد ؟ " جواب داد : این کار به من این احساس را می دهد که شخص مفیدی هستم ، نه موجودی که جز انجام یک سلسله کارهای عادی روزمره فایده دیگری ندارد.
بطور کلی میتوان ویژگیهای مدیریت ژاپنی را به این صورت بیان کرد
1) استخدام مادام العمر
2) نظام رینگی :"رین" یعنی پیشنهاد دادن به بالا دست وجلب نظر وی و "گی" یعنی اندیشه کردن و تصمیم گرفتن.
3) ترفیع و پیشرفت بطئی وکند
4) ارزیابی جمعی و ضمنی دراز مدت و مقطعی و غیر رسمی است
5) توجه به تمام جنبه های زندگی کارکنان
6)مدیریت در محل: ینعی رابطه عاطفی کارمندان و مدیران ژاپنی بقدری قوی است که هیچ مدیری پشت در های بسته نمیماند بلکه همراه کارکنان در قسمت های مختلف کارخانه به مدیریت میپردازد.
7) برنامه ریزی سوگیری بلند مدت دارد.
8) تصمیم گیری بصورت گروهی و از راه همگرایی انجام می شود.
9) مسئولیت و پاسخ گویی گروهی است.
10)روند تصمیم گیری کند اما اجرای آن تند است.
11)ساختار سازمانی غیر رسمی است
12)جابجایی افراد بین سازمان ها سخت است.
13)وفاداری به شرکت در حد بالایی است
14)آموزش کارکنان یک سرمایه گذاری بلند مدت محسوب میشود.
15)مدیریت مشارکتی است و ارتباط از پایین به بالاست
16)نظاررت بر کارکرد گروه متمرکز است نه بر عملکرد فرد
17)امنیت شغلی بالاست
18)ملاک ارشدیت خدمت بالاست
19)مدیریت در محل
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1846 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
پاورپوینت بررسی مدیریت زمان در 47 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
افزایش زمان مفید در روز
1-سحر خیزی
2- حذف کارهای زائد
کارها از نظر اهمیت به 4 دسته تقسیم می شوند
1.فوری و مهم
2.غیرفوری و مهم
3. فوری و غیر مهم
4.غیرفوری و غیر مهم
چند نکته
مقدار کار خود را کاهش دهید .
کار درست را انجام دهید .
کار بیشتری در زمان کمتری انجام دهید.
مدیریت خانواده
- از شر برخی از خرده کاری ها خلاص شوید
2- کودکانتان را مدیریت کنید
3- تقویم کار خانوادگی داشته باشید
4- صبحتان را خوب آغاز کنید
5- شب را خوب به پایان برسانید
مهارت نه گفتن
1- همواره برای پاسخ دادن مهلت بگیرید
2- یادتان باشد شما تنها حلال مشکلات مردم نیستید
3- در بیان نه رفتار جرات مندانه داشته باشید
مدیریت تماس ها
و...
همراه با تصاویر مربوطه و آموزنده